من معلولم یا خیابان های تهران؟
نوشتن از توانمندیهای دختری که بخش بزرگی از بدنش درگیر معلولیتی پیش رونده به نام نوروپاتی شده ساده است اما وقتی میشنویم که این دختر با کمترین امکانات و فقط با حرکت آرنج تا کتف خود توانسته ۸۰ مدال طلا و نقره کشوری در رشته شنا را به خود اختصاص دهد و متاسفانه هیچ حمایتی از سوی مسوولان دریافت نکرده کمی سخت میشود .
تنها در خواست” طاهره رعدی ” که فوق لیسانس آموزش مدارک پزشکی دارد نشستن پشت نیمکتهای مقطع دکترا بدون کنکور است خواستهای که بقول خودش حق اوست چراکه مدال طلای کشوری دارد و او و اعضای تیم ملی شنای کشور تقصیری ندارند که مسوولان کشوری اجازه حضور تیم ملی شنا را در مسابقات بینالمللی نمیدهند؟
«داشتن مدرک کارشناسی ارشد و مدالهای طلایی و نقرهای سرم را بخورد وقتی که یک نفر پیدا نمیشود از مادر من و دیگر مادرهای بچههای معلول تجلیل کند که ما را به اینجا رسانده اند چه فایدهای دارد؟ »
این جملههای غمگین طاهره رعدی است و این دلگیری در تمام جملاتی که از خودش، معلولیتش تجلیل نکردن از مادرهایی که تمام توان خود برای به ثمر رساندن بچههای معلول بکار میگیرند جریان دارد.
برداشت اول: سال ۶۴
طاهره روی ویلچر مینشیند؟
از دیوار راست بالا میرفت و هیچکس نمیتوانست حریف دختری شود که همه حرکاتش پسرانه بود. آن روزها کمتر کسی باور میکرد که طاهره ۱۶ ساله یک روز تبدیل به یک فرد ناتوان شود و روی ویلچر بشود.
از پاهایش شروع شد و پزشکان گفتند که ازدواج فامیلی پدر و مادر باعث این نوع معلولیت میشود و طاهره کمکم باور کرد که دیگر نمیتواند مانند دوستان دیگرش به راحتی پلههای مدرسه را سه تا یکی کند و عضو تیم والیبال مدرسه باشد .
برداشت دوم: سال ۶۶
مدیون مادرم هستم
سال آخر دبیرستان است و مادر مجبور است که طاهره را روی دوش بگیرد و از پلههای مدرسه بالا و پایین ببرد . گاه میشد که مادر تا آخر زنگ در مدرسه میماند و به شیطنت دختران در حیاط مدرسه خیره میشد و تا آمدن دختر صلوات میفرستاد که نکند دل کوچک طاهره با دیدن صحنههای بازی دوستانش بگیرد و غمگین شود.
برداشت سوم: مامان قبول شدم
قبولی در کنکور برای دختری که نوروپاتی تمام وجودش را درگیر کرده خبر خوبی بود و برای برخی از همسایهها و دوستانی که به ظاهر از سلامتی کامل برخوردار بودند کمی عجیب اما دختر بازیگوش دیروز توانسته بود پشت غول کنکور را به زمین بمالد و با رتبه خوب در رشته مدارک پزشکی قبول شود .
و باز مسیر طولانی دانشکده دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بود و پاهای ناتوان طاهره و صدای ناله چرخهای ویلچر اما آنچه باعث میشد قویتر از قبل باشد انتخاب شدنش در تیم ملی شنای بانوان بود که آن هم اگر توصیههای پزشک معالجش نبود محقق نمیشد.
طاهره رعدی در این مورد میگوید: « نوروپاتی از بدترین نوع معلولیت است و به مرور تمام اعضای بدن را درگیر میکند و پزشک معالجم برای پیشگیری از این پیشروی شنا کردن را توصیه کرد که در نهایت با علاقه و پشتکار به شرکت در مسابقات انجامید و طولی نکشید که قهرمان شنای بانوان در کشور شدم و قصه دریافت مدالهای رنگارنگ شروع شد و هنوز بعد از سالها ادامه دارد.»
برداشت چهارم:
مدال نمیخواهم مادرم را دریابید
هر روز رفتن و برگشتن از دانشگاه علوم پزشکی تا خانه، هر روز تکیه کردن به تن ناتوان و خسته پدر و مادر و شنیدن صدای تق و تق استخوانهای زانو و کمر آنها، هر روز پیاده و سوار شدن از ماشین پدر که از کار و زندگی میافتاد، هر روز تمرین در استخرهایی که کلی هزینه مالی داشت و هر ماه مسابقه و برنده شدن و آویختن مدال طلای کشوری مساوی شد با فارغالتحصیل شدن طاهره با مدرک کارشناسی ارشد آموزش مدارک پزشکی و قهرمان شنای بانوان کشور اما طاهره این روزها داشتن ۸۰ مدال طلا، کارشناس نظارت بر درمان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، بازرس جامعه معلولان و خواننده گروه کر دسیونانس که در جشنواره موسیقی فجر مقام دوم راکسب کردند و مقام دوم شنا با افراد سالم خوشحالش نمیکند او دلش میخواهد به جای تقدیر و تشکر نمادین از معلولان موفق یکی بیاید و از مادران و پدرانی که باعث شدند آنها به این درجه برسند تقدیر کنند و این امر کمتر محقق میشود .
برداشت پنجم: سال ۸۹
پول سفر به انگلستان و ارائه مقالهام را نداشتم
مقاله طاهره رعدی در مورد آسیبهای اجتماعی و خودکشی در انگلستان پذیرفته شد اما طاهره نمیتواند مبلغ مورد نیاز برای ارائه مقاله تامین کند.
خود را به آب و آتش میزند بارها و بارها به سازمان بهزیستی و ارگانهای مختلف سر میزند و وضعیت مالی خود را توضیح میدهد.
دوستان و آشنایانی که با مبحث علمی کار آشناترند نظر میدهند که کمتر کسی بتواند مقالهای مستند با این محتوای علمی بنویسد و در مجامع علمی پذیرفته شود باز کار ساز نمیشود و در نتیجه طاهره نمیتواند مبلغ ویزا و سفر به انگلستان را فراهم کند و مقاله در آرشیو کارهایش خاک میخورد.
طاهره در این مورد میگوید: « دو بار با ریاست جمهور ملاقات داشتم و دستور رسیدگی هم دادند اما تا امروز نتیجهای نگرفتهام و فکر میکنم وزارت خانه یا سازمانهای مربوطه انجام نداده اند .
برداشت آخر
خیابانهای شهر مناسب سازی نشده
من معلولم یا خیابانهای شهر نمیدانم؟ چراکه نمیتوانم براحتی در شهر راه بروم و از حقوق شهروندی خود استفاده کنم .
او با اشاره به اینکه معلولان امکان استفاده از ناوگان عمومی حملونقل شهری را ندارند میگوید: « من و دوستانی که از معلولیت رنج میبرند نمیتوانیم سوار اتوبوس، مینی بوس و حتی مترو شویم . پلههای مترو برای افرادی مانند من مانند غولی است که هر لحظه سر راهمان سبز میشود و ما جز لبخند زدن به او کار دیگری نمیتوانیم بکنیم .»
معلول موفق و ورزشکار ملی کشورتاکید میکند: «باور میکنید که تاکسیها و سواریها هم از سوار کردن معلول خودداری میکنند؟ اگر از دور به وضعیت تردد معلولان در شهر دقت کنید میبینید که رانندگان از سوار کردن معلولانی که با ویلچر یا عصا در کنار خیابان ایستاده اند بی تفاوت میگذرند و این قشر که معمولا از طبقه متوسط به پایین جامعه هستند مجبورند برای فعالیتهای اجتماعی خود از آژانس استفاده کنند.»
او به وضعیت نامشخص کارت سوخت معلولان اشاره میکند و میگوید: «روزی که طرح هدفمند کردن یارانه را مطرح کردند به حقوق معلولان که بیش از ۱۰درصد هر جامعهای را تشکیل میدهند و وضعیت تردد و کارت سوخت آنها اشاره شد و اعلام کردند که در این طرح به معلولان هم توجه شده است اما معلولان به دلیل به موقع ندادن کارت سوخت نمیتوانند از آن استفاده کنند و بیشتر مجبورند بنزین آزاد بزنند .»
طاهره رعدی ساکن خیابان سهروردی است و در مورد این خیابان و خیابانهای دیگر شهر میگوید: «بیش از ۳۰ سال است که ساکن این خیابان هستیم اما وضعیت تردد و عبور و مرور را مناسب و مطلوب نمیدانم . »
کافی است شما چشمتان را ببندید و سعی کنید از کوچه و خیابانهای شلوغ تهران عبور کنید یا روزی سوار بر ویلچر شوید و سعی کنید مسیری چند صد متری را برانید آن روز است که میتوانید در مورد مشکلات تردد معلولان نظر دهید . »
شما هم این ضربالمثل را شنیده اید که خدا هر کسی را دوست داشته باشد چندین بار امتحانش میکند؟ اگر این نظریه درست باشد که هست طاهره در جریان یک آزمایش دیگر قرار گرفته و توانسته با صبر و تحمل از پس این آزمون بر بیاید .
او در این مورد میگوید: «این روزهایم سخت میگذرد مدتی است به سرطان سینه مبتلا شدهام و پروسه شیمی درمانی و پرتو درمانی خیلی آزارم داده و هزینههای درمان این بیماری خیلی به من و خانوادهام فشار آورده است .»
رعدی با بیان اینکه هزینههای شیمی درمانی برای خانوادهها کمرشکن است میگوید: «قیمت داروهای هر بارشیمی درمانی یک و نیم میلیون تومان بود که بیمه تکمیلی حتی یک ریال آن را نپرداخت و از هزینه ۵ میلیون تومانی پرتو درمانی فقط ۲۰۰ هزار تومان را دریافت کردم .»
رعدی ناکید میکند: «متاسفانه هیچ ارگان و نهادی از من که در حوزه ورزش برای کشور افتخار آفرین بودم و با وجود معلولیت شدید توانستهام کارشناسی ارشد بگیرم حمایت نکرد تا لااقل درصدی از هزینههایم را جبران کند .»
طاهره علاوه بر افتخارآفرینی در رشته شنا توانسته در رشتههای هنری مانند قلاب بافی، مروارید بافی و کار با سنگهای تزینی موفق باشد و نمایشگاهی را در چند سال اخیر برگزار کند . طاهرههای شهر و کشور ما زیاد هستند اما کسی نیست صدای آنها را بشنود و به درخواستهای به حق آنها توجه کند . شما با من موافقید؟
منبع: روزنامه تابناک