۰۲۱ - ۸۸۰۰۱۳۶۱ کمک‌های مردمی

الگوی استفاده از اینترنت توسط افراد مبتلا به آسیب نخاعی و ارتباط آن با کیفیت زندگی ازبعد سلامتی

هدف : بررسی الگوهای استفاده از اینترنت ورایانه درمیان افراد مبتلا به آسیب نخاعی (SCI) وارزیابی ارتباط بین استفاده ازاینترنت و کیفیت زندگی ازبعد سلامتی(HRQOL یا کیفیت زندگی ازنظرسلامت جسمی )

طرح : مطالعه براساس طرح مقطعی Cross-sectional

سازماندهی: الگوی سیستم ملی آسیب نخاعی

شرکت کنندگان : افراد مبتلا به آسیب نخاعی ثبت نام کرده در پایگاه اطلاعات ملی

مداخلات : غیرقابل اطلاق


شاخص های اصلی برای بررسی نتایج : الگوی استفاده از اینترنت و ارتباط آن با شاخص های HRQOL ، وضعیت سلامتی که توسط خود فرداحساس می شود ، وضعیت سلامتی درمقایسه با یکسال پیش ، شدت افسردگی ، نمره تعامل اجتماعی ، نمره شغل ، ارتباط با دوستان ، مخاطبین تجاری و رضایت از زندگی .

نتایج : بیشترکسانی که رایانه دارند ، به اینترنت هم دسترسی داشته و عمدتا” برای کارهایی مانند پست الکترونیکی ، کسب اطلاعات مربوط به ناتوانی و حتی خرید به طور مرتب از آن استفاده می کنند . تجزیه و تحلیل ها نشان داد که تفاوت های مهمی در دسترسی به اینترنت ، براساس وضعیت آماری جامعه به خصوص در بین کسانی که تحصیلات پایین تری دارند و همچنین در میان نژادهای آمریکایی افریقایی و اسپانیایی وجود دارد. تجزیه و تحلیل های اولیه تک متغیرها ، با در نظرگیری عوامل مربوط به وضعیت آماری جامعه وچهار شاخص مهم و موثر انجام شد . بیشتر شاخص های HRQOL برای کسانی که از اینترنت استفاده می کردند،‌ به طور چشمگیری بهتربود.

نتیجه گیری : با توجه به موانع زیادی که دربین زیرگروه های خاص وجود دارد ، مجموعه ای ازعوامل برروی دسترسی افراد نخاعی به اینترنت تاثیرگذار هستند . استفاده از اینترنت برروی HRQOL افراد، تاثیرات مفید چشمگیری را داشته است. بنابراین توصیه می شود که اقدامات هدفمند و مطالعه الگوهای استفاده صورت پذیرد.

بسیاری از کارشناسان اعتقاددارند که فن آوری های رایانه ای و اینترنت می توانند ابزارهای مفیدی برای بهبود وضعیت سلامتی و رفاه افراد مبتلا به ناتوانی های مهم محسوب شوند. اما نیل به فواید این فن آوری به دلیل پایین بودن سطح اطلاعات و یافته های متناقض کمی پیچیده شده است . درمورد الگو ههای کاربرد اینترنت برای افراد مبتلا به ناتوانی مطالعات چندانی انجام نشده است ، و هیچ اطلاعات قابل توجهی در این مورد وجودندارد و تنها یک مطالعه آزمایشی انجام شده که به ارزیابی تاثیراستفاده ازاینترنت برروی این جمعیت پرداخته است . درهرحال مباحثات وتحقیقات درمورد وضعیت سلامت و رفاه استفاده از اینترنت در بین جامعه افراد غیرناتوان رشدی قابل توجه پیدا کرده است .

گرچه بعضی تحقیقات بهره مند ی عامه جامعه را از فواید استفاده ازرایانه و اینترنت را نشان می دهد ، اما یکسری از مطالعات مشخص کرده که نگرانی در مورد برخی اثرا ت منفی آنها ازجمله رشد روزافزون انزوای اجتماعی رو به افزایش است . کراوت( Kraut ) و همکارانش یک مطالعه محوری آینده نگرکوهورت را درمورد تاثیر مثبت استفاده ازاینترنت برروی افسردگی ، تنهایی و استرس انجام دادند. مطالعه دیگری نیز برروی ۴۱۱۳ نفراز افراد بزرگسال انجام شد و نشان داد که ۲۵ درصد از کسانی که بیش از ۵ ساعت در هفته ازاینترنت استفاده می نمایند ، اعلام کردند که این کار باعث کاهش مقدار زمانی شده که آنها به نوعی با دوستان و افراد خانواده خود بسر می برده اند یا در خارج از منزل سپری می کرد ه اند. مطالعه سوم نشان داد که حتی اگر اینترنت با کاهش میزان تنهایی اجتماعی همراه باشد ، اما بطور کلی باعث کاهش سلامت اجتماعی می گردد.

درمقابل شاو (Shaw) و گانت (Gant ) یک سری از مطالعات خود را برروی ارتباط اینترنتی از طریق جلسات چت هدایت نمودند و دریافتند که استفاده از اینترنت می تواند باعث کاهش تنهایی و افسردگی و افزایش حمایت اجتماعی و خودباوری می گردد. مطالعه دیگری که برروی ۳۵۳۳ نفر انجام شد ، ‌نشان داد که در نیمی ازکاربران اینترنت که بطور تصادفی انتخاب شده بودند ، تبادل نظراز طریق ایمیل باعث بهبود ارتباطات با خانواده ودوستان گردیده است. اخیرا” مطالعه ای برروی یک نمونه کوچک که بطور تصادفی انتخاب گردید ، انجام و نشان داد که دسترسی به اینترنت و آموزش آن به افرادی که سن بالاتر دارند منجربه کاهش تنهایی و افسردگی می گردد. علی رغم نتایج مثبت ذکرشده ، این موضوع که ” اینترنت بیشتراز آنکه باعث افزایش ارتباط شود موجب جداسازی می گردد ” ، هنوز بطوری فزاینده مورد بحث است .

با یک روش جدید درمورد شناخت ارتباط بین استفاده از اینترنت و انزوای اجتماعی ، طی یکسری بررسی های جدیدتر ، هدایت مطالعاتی را که همبستگی بین استفاده از اینترنت و متغیرهایی نظیر تنهایی و افسردگی را نشان می دهند ،‌ مورد بحث گذاشته شده اند .

این مطالعات نشان دادند که به جای اینکه اینترنت باعث انزوا یا کاهش جمع گرایی گردد ، مردم دارای انواع شخصیتها و ویژگیهای می باشند که احتمالا” می تواند باعث افزایش میزان تنهایی و افسردگی آنها گردد و موجب می شود که آنها کمتر در بیرون به دنبال موقعیت های اجتماعی باشند . طرفداران این نظریه براین اعتقادند که انواع ویژگی های شخصیتی مختلف می تواند باعث شود که اینترنت درمیان مراودات اجتماعی چهره به چهره ازاولویت برخوردارباشد. برای نمونه مطالعه ای ، فرض را براین قرارداده که استفاده از اینترنت باعث مشکلات اجتماعی و روانی می شود و سپس کاربران اینترنتی را درسطح عامه جامعه براساس این متغیرها مقایسه کرده است . اما یافته ها نشان دادند آن دسته از افرادی که مشکلات روانی و اجتماعی داشتند ،‌ درواقع این مشکلات ازسالها پیش ازآنکه از اینترنت استفاده کنند ، برای آنها آغاز شده است . درنتیجه این نظریه که اینترنت می تواند باعث کاهش سلامت روانی و اجتماعی گردد، منتفی گردیده است . طی مطالعه دیگری نیز مطالعه کراوت ( Kraut) تکرارگردید، و این تعبیر را که استفاده زیادتر از اینترنت باعث کاهش سلامت روحی روانی می گردد، نقض گردید . مطالعات جدیدتر نشان دادند که استفاده از اینترنت درمورد کسانی که ویژگیهای شخصیتی خاص دارند ،‌احتمال دارد که ظاهرا” باعث انزوای اجتماعی ( ازجمله بصورت کمرویی ،‌ درون گرایی ) آنان گردد. اما درحقیقت اینترنت می تواند شکل ارتباطی راحتی برای این افراد محسوب شود که درواقع افزایش اتحاد ومشارکت های اجتماعی رابه دنبال خواهد داشت و منجربه بهبود وضعیت سلامتی آنان می گردد .ازطرف دیگراین موضوع می تواند درمورد افراد ناتوان نیز صدق نماید ، ‌به خصوص درمورد آن دسته از کسانی که مبتلا به ناتوانی های شدید بدنی بوده و ممکن است به علت مشکلات دسترسی بیشتر ازسایرین ازجامعه دور بمانند.

علیرغم آنچه که گفته شد ، هر روزه اینترنت درفرهنگ ما نفوذ بیشتری پیدا می کند و کارشناسان توافق دارند که اینترنت می تواند برروی زندگی اقتصادی و اجتماعی ما در مقیاس جهانی تاثیرگذار باشد. دربسیاری از محیط ها ، یک فرد بدون دسترسی به اینترنت‌ دقیقا” به همان طور که اگرتلفن وتلویزیون نداشته باشد از مشارکت های اجتماعی جدا خواهد ماند . به علاوه درمورد افراد مبتلا به آسیب نخاعی ،‌ مسئله داشتن مهارت های رایانه و آموزش آنها جهت برخورداری از وضعیت شغلی بهتر و بهره مندی از امکانات بالاتر اهمیت خیلی زیادی دارد. همچنین استفاده از اینترنت می تواند می تواند باعث افزایش راندمان و بهبود آن گردد ،‌چرا که منجر به ارتقاء و پیشرفت مهارت های کار با رایانه گردیده است .


با توجه به تقسیمات دیجیتالی بسیاری ازانجمن های غیررسمی ، ‌همچنان ازعامه جامعه جدا مانده اند . ‌این تقسیم بندی به صورت افرادی که دسترسی به امکانات مربوط به فن آوری های بالا دارند و ندارند ،‌ صورت گرفته است . در مطالعه ای که درسال ۲۰۰۰ انجام شد ، ‌میزان استفاده ازاینترنت درعامه جامعه یعنی افراد غیرناتوان ۴۳ درصد بوده است . همچنین در مطالعه سال ۱۹۹۹ ، در بین نمونه ای متشکل از ۲۱۹۶ نفر که فاقد توانایی انجام کار بودند ، ‌تنها ۱۰ درصد آنها از اینترنت استفاده می کردند ، ‌درحالی که این رقم برای افراد دارای توانایی انجام کار ۵۷ درصد بوده است . طی مطالعات دیگری که درمورد افراد ناتوان انجام شد، ‌مشخص گردید که میزان استفاده آنها از اینترنت کمتر ازعامه مردم است ‌ و میزان آن ۲۸ درصد درمقابل ۶۵ درصد بوده است .

افراد مبتلا به ناتوانی احتمالا” با اهداف مختلف علاقمند به استفاده از اینترنت هستند . البته درصورتی که مانعی برای دسترسی آنها وجود نداشته باشد.

طی یک اقدام آزمایشی ، برای ‌افراد مبتلا به آسیب های نخاعی که هرگز از اینترنت استفاده نکرده اند ،‌ اماکن دسترسی به اینترنت در منزل آنان فراهم گردید. این افراد عمدتا” برای انجام کارهایی مانند ایمیل ( ۸۶ درصد ) ،‌ جستجو در فضای وب ( ۸۰ درصد ) ، برای کسب اطلاعات بهداشتی ( ۵۶ درصد ) ،دسترسی به اطلاعات عمومی ( ۶۵ درصد ) و برای سرگرمی ( ۶۴درصد ) بطور مرتب از اینترنت استفاده نمودند. سایر مطالعات نشان داد که افراد مبتلا به سایرناتوانی ها که از اینترنت استفاده می کردند ،‌ نیز فعالیتهای مشابهی را انجام دادند . منابع اینترنتی نیز منابعی بودند که بیشتر مرتبط با ناتوانی آنان بود و گرایش به استفاده ازصفحه اصلی ، فهرستها و گروههای استفاده کننده از ناتوانی، رشد ی فزاینده داشت.

با درنظرگرفتن الگوهای کاربردی که درابتدا توصیف شد ، اینترنت می تواند از طریق تسهیل ارتباطات ، کاهش موانع فیزیکی برای خرید ، مداخله درمراکزتجاری ، فراهم کردن یک محیط تعامل وایجاد فضایی برای تبادل اطلاعات ، فرصت های مناسبی رابرای افراد ناتوان به وجود آورد. همچنین فرصت های اشتغال و تحصیل هم تامین می گردد ، ازطرفی آموزش های بهداشتی نیزبرای حذف یا کاهش عوارض ثانویه که ممکن است در اثرضایعه نخاعی به وجود آیند ، طراحی می شود و بالاخره اینکه استفاده از اینترنت می تواند منجربه نتایج مطلوبی مانند بهبود روحیه ، جدایی ازانزوا ، بهبود دسترسی به کالاها ،‌ خدمات و اطلاعات و ترغیب به توانبخشی ها ی کوتاه مدت و بلند مدت وغیره گردد.

در تحقیق آزمایشی که در ابتدا ذکرشد ، ۷۸ درصد ازافراد شرکت کننده درتحقیق که در منزل خود به اینترنت دسترسی پیداکرده بودند ، بعداز۶ ماه احساس کردند که اینترنت ، وضعیت سلامتی آنها رابهترکرده است . آنها گزارش دادند که استفاده از اینترنت برروی کیفیت زندگی (QOL ) ، ‌دسترسی به اطلاعات و بهبود ارتباط با دوستان و اعضای خانواده اثرات مفیدی داشته است. این اثرات به بهبود بهداشت روانی ، کاهش قابل توجه فعالیت های فردی وافزایش قابل ملاحظه فعالیت های اجتماعی برمی گردد .

درهرحال با وجود مزایای بالقوه ای که استفاد از اینترنت دارد ، هیچ اطلاعات دیگری برای اثبات حصول منافع اینترنت برای افراد ناتوان وجودندارد. درپرتو رشد اینترنت و نتایج متناقض برای زمان بندی تاثیرآن ،‌ تحقیقات بیشتری نیاز است. برای پایان دادن به این موضوع ، یک تحقیق cross-sectional درسطح ملی برای افراد مبتلا به ضایعه نخاعی انجام شد تا میزان دسترسی به رایانه و اینترنت وهمچنین الگوهای استفاده ازآنها در میان جمعیت مورد نظرمشخص گردد. سپس به تاثیرات استفاده ازاینترنت برروی وضعیت بهداشت زندگی افراد توجه شده است.

این تحقیق بطور اختصاصی به این سئوالات پرداخته است :

(۱) افراد مبتلا به آسیب نخاعی برای دسترسی به رایانه واینترنت چه الگوهایی دارند ؟

(۲) آیا ارتباطی بین استفاده از اینترنت و شاخص های کیفیت زندگی ازنظر سلامتی وجوددارد؟

(۳) آیا درتحقیقات آینده که توسط سیستم های مدل ضایعات نخاعی کشور موسوم به (MSCIS)انجام می شود، موضوع استفاده ازرایانه واینترنت لحاظ شده است ؟

روشها

افراد تحت مطالعه

افراد تحت بررسی دراین مطالعه ازافرادی بودند که اسامی آنان جدیدا” درفهرست ۱۶ برنامه MSCIS وجود داشت . آنها ازکسانی بودند که درطول اولین سال بعدازضایعه نخاعی دربرنامه های MSCIS ثبت نام کرده بودند ودرواقع هر ۵ سال نیازمند پیگیری های MSCIS بودند . برای این مطالعه ، ۲ گروه ازاین افراد مورداستفاده قرارگرفتند ، و درواقع یک عده به عنوان زیر مجموعه (subsample ) عده ای دیگر در نظرگرفته شدند. نمونه کل شامل ۵۱۶ نفرازافراد شرکت کننده در ۱۲ برنامه MSCIS بودند که دراین برنامه به طور آزمایشی برای پاسخ به یک بررسی فن آوری درنظرگرفته شدند. اطلاعات بدست آمده ازکل نمونه برای پرداختن به فرضیه منسوب به اشکال کاربا اینترنت ورایانه مورداستفاده قرارگرفتند.

درمورد فرضیه دوم ، برای سنجش ارتباط بین استفاده از اینترنت و HRQOL یک زیرگروه ازنمونه ، متشکل از۲۸۶ نفرازکسانی که درطول یکسال اجرای مداوم برنامه MSCIS به مطالعه آزمایشی فن آوری پاسخ داده بودند ، انتخاب شدند. برای حفظ ارتباط بین استفاده از اینترنت ( ازمطالعه فن آوری آزمایشی) و HRQOL ( ازمطالعه پیگیری برنامه MSCIS ) مستثنی نمودن بقیه ۵۱۶ نفراز کل نمونه(n_230) که بیش از یکسال ازتکمیل بررسی برنامه پیگیری MSCIS آنها می گذشت ، درزمان بررسی امری ضروری بود.

۴۰۷ نفر( ۷۹ درصد) از کل نمونه مرد و میانگین سنی آنها ۴۳ سال بود. ۷۹ درصدسفید پوست و ۱۸ درصد ازنژاد آمریکایی افریقایی و۴ درصد هم اصالت اسپانیایی داشتند. زبان اصلی تقریبا” تمام آنان ( ۹۸ درصد) انگلیسی بود. میانگین سنی افراد درزمان ضایعه ۳۳ سال و میانگین مدتی که اززمان ضایعه آنان می گذشت ، ۱۰ سال بود. ازنظروضعیت اشتغال حدود نیمی ازآنان (۴۸ درصد) جایی کارنمی کردند ، تقریبا” یک چهارم آنها ( ۲۲ درصد) شاغل بودند ، درحالی که بقیه آنها دانش آموز ، خانه دار یا بازنشسته بودند. درمورد درآمد کلی خانوارها ، در بین تمام مقیاس ها ، بیشترین درصد ها بین ۱۰۰۰۰ تا ۲۴۹۹۹ دلار( ۳۰ درصد) یا ۲۵۰۰۰ تا ۴۹۹۹۹ دلار ( ۲۳ درصد) گزارش شده است . جدول ۱ به مقایسه بین اطلاعات مربوط به کل نمونه آزمایشی استفاده کننده ازفن آوری ، نمونه زیرگروه و نمونه ملی MSCIS را براساس وضعیت آماری انتخاب شده پرداخته است.

ابزارهای اندازه گیری

هدف : بررسی الگوهای استفاده از اینترنت ورایانه درمیان افراد مبتلا به آسیب نخاعی (SCI) وارزیابی ارتباط بین استفاده ازاینترنت و کیفیت زندگی ازبعد سلامتی(HRQOL یا کیفیت زندگی ازنظرسلامت جسمی )

طرح : مطالعه براساس طرح مقطعی Cross-sectional

سازماندهی: الگوی سیستم ملی آسیب نخاعی

شرکت کنندگان : افراد مبتلا به آسیب نخاعی ثبت نام کرده در پایگاه اطلاعات ملی

مداخلات : غیرقابل اطلاق

شاخص های اصلی برای بررسی نتایج : الگوی استفاده از اینترنت و ارتباط آن با شاخص های HRQOL ، وضعیت سلامتی که توسط خود فرداحساس می شود ، وضعیت سلامتی درمقایسه با یکسال پیش ، شدت افسردگی ، نمره تعامل اجتماعی ، نمره شغل ، ارتباط با دوستان ، مخاطبین تجاری و رضایت از زندگی .

نتایج : بیشترکسانی که رایانه دارند ، به اینترنت هم دسترسی داشته و عمدتا” برای کارهایی مانند پست الکترونیکی ، کسب اطلاعات مربوط به ناتوانی و حتی خرید به طور مرتب از آن استفاده می کنند . تجزیه و تحلیل ها نشان داد که تفاوت های مهمی در دسترسی به اینترنت ، براساس وضعیت آماری جامعه به خصوص در بین کسانی که تحصیلات پایین تری دارند و همچنین در میان نژادهای آمریکایی افریقایی و اسپانیایی وجود دارد. تجزیه و تحلیل های اولیه تک متغیرها ، با در نظرگیری عوامل مربوط به وضعیت آماری جامعه وچهار شاخص مهم و موثر انجام شد . بیشتر شاخص های HRQOL برای کسانی که از اینترنت استفاده می کردند،‌ به طور چشمگیری بهتربود.

نتیجه گیری : با توجه به موانع زیادی که دربین زیرگروه های خاص وجود دارد ، مجموعه ای ازعوامل برروی دسترسی افراد نخاعی به اینترنت تاثیرگذار هستند . استفاده از اینترنت برروی HRQOL افراد، تاثیرات مفید چشمگیری را داشته است. بنابراین توصیه می شود که اقدامات هدفمند و مطالعه الگوهای استفاده صورت پذیرد.

کلید واژه ها : اینترنت (Internet ) ، گروه های اقلیت (Minority groups )، کیفیت زندگی (Quality of life ) ، توانبخشی (Rehabilitation) ، ضایعات نخاعی (Spinal cord injuries) .

بسیاری از کارشناسان اعتقاددارند که فن آوری های رایانه ای و اینترنت می توانند ابزارهای مفیدی برای بهبود وضعیت سلامتی و رفاه افراد مبتلا به ناتوانی های مهم محسوب شوند. اما نیل به فواید این فن آوری به دلیل پایین بودن سطح اطلاعات و یافته های متناقض کمی پیچیده شده است . درمورد الگو ههای کاربرد اینترنت برای افراد مبتلا به ناتوانی مطالعات چندانی انجام نشده است ، و هیچ اطلاعات قابل توجهی در این مورد وجودندارد و تنها یک مطالعه آزمایشی انجام شده که به ارزیابی تاثیراستفاده ازاینترنت برروی این جمعیت پرداخته است . درهرحال مباحثات وتحقیقات درمورد وضعیت سلامت و رفاه استفاده از اینترنت در بین جامعه افراد غیرناتوان رشدی قابل توجه پیدا کرده است .


گرچه بعضی تحقیقات بهره مند ی عامه جامعه را از فواید استفاده ازرایانه و اینترنت را نشان می دهد ، اما یکسری از مطالعات مشخص کرده که نگرانی در مورد برخی اثرا ت منفی آنها ازجمله رشد روزافزون انزوای اجتماعی رو به افزایش است . کراوت( Kraut ) و همکارانش یک مطالعه محوری آینده نگرکوهورت را درمورد تاثیر مثبت استفاده ازاینترنت برروی افسردگی ، تنهایی و استرس انجام دادند. مطالعه دیگری نیز برروی ۴۱۱۳ نفراز افراد بزرگسال انجام شد و نشان داد که ۲۵ درصد از کسانی که بیش از ۵ ساعت در هفته ازاینترنت استفاده می نمایند ، اعلام کردند که این کار باعث کاهش مقدار زمانی شده که آنها به نوعی با دوستان و افراد خانواده خود بسر می برده اند یا در خارج از منزل سپری می کرد ه اند. مطالعه سوم نشان داد که حتی اگر اینترنت با کاهش میزان تنهایی اجتماعی همراه باشد ، اما بطور کلی باعث کاهش سلامت اجتماعی می گردد.

درمقابل شاو (Shaw) و گانت (Gant ) یک سری از مطالعات خود را برروی ارتباط اینترنتی از طریق جلسات چت هدایت نمودند و دریافتند که استفاده از اینترنت می تواند باعث کاهش تنهایی و افسردگی و افزایش حمایت اجتماعی و خودباوری می گردد. مطالعه دیگری که برروی ۳۵۳۳ نفر انجام شد ، ‌نشان داد که در نیمی ازکاربران اینترنت که بطور تصادفی انتخاب شده بودند ، تبادل نظراز طریق ایمیل باعث بهبود ارتباطات با خانواده ودوستان گردیده است. اخیرا” مطالعه ای برروی یک نمونه کوچک که بطور تصادفی انتخاب گردید ، انجام و نشان داد که دسترسی به اینترنت و آموزش آن به افرادی که سن بالاتر دارند منجربه کاهش تنهایی و افسردگی می گردد. علی رغم نتایج مثبت ذکرشده ، این موضوع که ” اینترنت بیشتراز آنکه باعث افزایش ارتباط شود موجب جداسازی می گردد ” ، هنوز بطوری فزاینده مورد بحث است .

با یک روش جدید درمورد شناخت ارتباط بین استفاده از اینترنت و انزوای اجتماعی ، طی یکسری بررسی های جدیدتر ، هدایت مطالعاتی را که همبستگی بین استفاده از اینترنت و متغیرهایی نظیر تنهایی و افسردگی را نشان می دهند ،‌ مورد بحث گذاشته شده اند .

این مطالعات نشان دادند که به جای اینکه اینترنت باعث انزوا یا کاهش جمع گرایی گردد ، مردم دارای انواع شخصیتها و ویژگیهای می باشند که احتمالا” می تواند باعث افزایش میزان تنهایی و افسردگی آنها گردد و موجب می شود که آنها کمتر در بیرون به دنبال موقعیت های اجتماعی باشند . طرفداران این نظریه براین اعتقادند که انواع ویژگی های شخصیتی مختلف می تواند باعث شود که اینترنت درمیان مراودات اجتماعی چهره به چهره ازاولویت برخوردارباشد. برای نمونه مطالعه ای ، فرض را براین قرارداده که استفاده از اینترنت باعث مشکلات اجتماعی و روانی می شود و سپس کاربران اینترنتی را درسطح عامه جامعه براساس این متغیرها مقایسه کرده است . اما یافته ها نشان دادند آن دسته از افرادی که مشکلات روانی و اجتماعی داشتند ،‌ درواقع این مشکلات ازسالها پیش ازآنکه از اینترنت استفاده کنند ، برای آنها آغاز شده است . درنتیجه این نظریه که اینترنت می تواند باعث کاهش سلامت روانی و اجتماعی گردد، منتفی گردیده است . طی مطالعه دیگری نیز مطالعه کراوت ( Kraut) تکرارگردید، و این تعبیر را که استفاده زیادتر از اینترنت باعث کاهش سلامت روحی روانی می گردد، نقض گردید . مطالعات جدیدتر نشان دادند که استفاده از اینترنت درمورد کسانی که ویژگیهای شخصیتی خاص دارند ،‌احتمال دارد که ظاهرا” باعث انزوای اجتماعی ( ازجمله بصورت کمرویی ،‌ درون گرایی ) آنان گردد. اما درحقیقت اینترنت می تواند شکل ارتباطی راحتی برای این افراد محسوب شود که درواقع افزایش اتحاد ومشارکت های اجتماعی رابه دنبال خواهد داشت و منجربه بهبود وضعیت سلامتی آنان می گردد .ازطرف دیگراین موضوع می تواند درمورد افراد ناتوان نیز صدق نماید ، ‌به خصوص درمورد آن دسته از کسانی که مبتلا به ناتوانی های شدید بدنی بوده و ممکن است به علت مشکلات دسترسی بیشتر ازسایرین ازجامعه دور بمانند.

علیرغم آنچه که گفته شد ، هر روزه اینترنت درفرهنگ ما نفوذ بیشتری پیدا می کند و کارشناسان توافق دارند که اینترنت می تواند برروی زندگی اقتصادی و اجتماعی ما در مقیاس جهانی تاثیرگذار باشد. دربسیاری از محیط ها ، یک فرد بدون دسترسی به اینترنت‌ دقیقا” به همان طور که اگرتلفن وتلویزیون نداشته باشد از مشارکت های اجتماعی جدا خواهد ماند . به علاوه درمورد افراد مبتلا به آسیب نخاعی ،‌ مسئله داشتن مهارت های رایانه و آموزش آنها جهت برخورداری از وضعیت شغلی بهتر و بهره مندی از امکانات بالاتر اهمیت خیلی زیادی دارد. همچنین استفاده از اینترنت می تواند می تواند باعث افزایش راندمان و بهبود آن گردد ،‌چرا که منجر به ارتقاء و پیشرفت مهارت های کار با رایانه گردیده است .


با توجه به تقسیمات دیجیتالی بسیاری ازانجمن های غیررسمی ، ‌همچنان ازعامه جامعه جدا مانده اند . ‌این تقسیم بندی به صورت افرادی که دسترسی به امکانات مربوط به فن آوری های بالا دارند و ندارند ،‌ صورت گرفته است . در مطالعه ای که درسال ۲۰۰۰ انجام شد ، ‌میزان استفاده ازاینترنت درعامه جامعه یعنی افراد غیرناتوان ۴۳ درصد بوده است . همچنین در مطالعه سال ۱۹۹۹ ، در بین نمونه ای متشکل از ۲۱۹۶ نفر که فاقد توانایی انجام کار بودند ، ‌تنها ۱۰ درصد آنها از اینترنت استفاده می کردند ، ‌درحالی که این رقم برای افراد دارای توانایی انجام کار ۵۷ درصد بوده است . طی مطالعات دیگری که درمورد افراد ناتوان انجام شد، ‌مشخص گردید که میزان استفاده آنها از اینترنت کمتر ازعامه مردم است ‌ و میزان آن ۲۸ درصد درمقابل ۶۵ درصد بوده است .

افراد مبتلا به ناتوانی احتمالا” با اهداف مختلف علاقمند به استفاده از اینترنت هستند . البته درصورتی که مانعی برای دسترسی آنها وجود نداشته باشد.

طی یک اقدام آزمایشی ، برای ‌افراد مبتلا به آسیب های نخاعی که هرگز از اینترنت استفاده نکرده اند ،‌ اماکن دسترسی به اینترنت در منزل آنان فراهم گردید. این افراد عمدتا” برای انجام کارهایی مانند ایمیل ( ۸۶ درصد ) ،‌ جستجو در فضای وب ( ۸۰ درصد ) ، برای کسب اطلاعات بهداشتی ( ۵۶ درصد ) ،دسترسی به اطلاعات عمومی ( ۶۵ درصد ) و برای سرگرمی ( ۶۴درصد ) بطور مرتب از اینترنت استفاده نمودند. سایر مطالعات نشان داد که افراد مبتلا به سایرناتوانی ها که از اینترنت استفاده می کردند ،‌ نیز فعالیتهای مشابهی را انجام دادند . منابع اینترنتی نیز منابعی بودند که بیشتر مرتبط با ناتوانی آنان بود و گرایش به استفاده ازصفحه اصلی ، فهرستها و گروههای استفاده کننده از ناتوانی، رشد ی فزاینده داشت.

با درنظرگرفتن الگوهای کاربردی که درابتدا توصیف شد ، اینترنت می تواند از طریق تسهیل ارتباطات ، کاهش موانع فیزیکی برای خرید ، مداخله درمراکزتجاری ، فراهم کردن یک محیط تعامل وایجاد فضایی برای تبادل اطلاعات ، فرصت های مناسبی رابرای افراد ناتوان به وجود آورد. همچنین فرصت های اشتغال و تحصیل هم تامین می گردد ، ازطرفی آموزش های بهداشتی نیزبرای حذف یا کاهش عوارض ثانویه که ممکن است در اثرضایعه نخاعی به وجود آیند ، طراحی می شود و بالاخره اینکه استفاده از اینترنت می تواند منجربه نتایج مطلوبی مانند بهبود روحیه ، جدایی ازانزوا ، بهبود دسترسی به کالاها ،‌ خدمات و اطلاعات و ترغیب به توانبخشی ها ی کوتاه مدت و بلند مدت وغیره گردد.

در تحقیق آزمایشی که در ابتدا ذکرشد ، ۷۸ درصد ازافراد شرکت کننده درتحقیق که در منزل خود به اینترنت دسترسی پیداکرده بودند ، بعداز۶ ماه احساس کردند که اینترنت ، وضعیت سلامتی آنها رابهترکرده است . آنها گزارش دادند که استفاده از اینترنت برروی کیفیت زندگی (QOL ) ، ‌دسترسی به اطلاعات و بهبود ارتباط با دوستان و اعضای خانواده اثرات مفیدی داشته است. این اثرات به بهبود بهداشت روانی ، کاهش قابل توجه فعالیت های فردی وافزایش قابل ملاحظه فعالیت های اجتماعی برمی گردد .

درهرحال با وجود مزایای بالقوه ای که استفاد از اینترنت دارد ، هیچ اطلاعات دیگری برای اثبات حصول منافع اینترنت برای افراد ناتوان وجودندارد. درپرتو رشد اینترنت و نتایج متناقض برای زمان بندی تاثیرآن ،‌ تحقیقات بیشتری نیاز است. برای پایان دادن به این موضوع ، یک تحقیق cross-sectional درسطح ملی برای افراد مبتلا به ضایعه نخاعی انجام شد تا میزان دسترسی به رایانه و اینترنت وهمچنین الگوهای استفاده ازآنها در میان جمعیت مورد نظرمشخص گردد. سپس به تاثیرات استفاده ازاینترنت برروی وضعیت بهداشت زندگی افراد توجه شده است.

این تحقیق بطور اختصاصی به این سئوالات پرداخته است :

(۱) افراد مبتلا به آسیب نخاعی برای دسترسی به رایانه واینترنت چه الگوهایی دارند ؟

(۲) آیا ارتباطی بین استفاده از اینترنت و شاخص های کیفیت زندگی ازنظر سلامتی وجوددارد؟

(۳) آیا درتحقیقات آینده که توسط سیستم های مدل ضایعات نخاعی کشور موسوم به (MSCIS)انجام می شود، موضوع استفاده ازرایانه واینترنت لحاظ شده است ؟

روشها

افرادتحت مطالعه

افراد تحت بررسی دراین مطالعه ازافرادی بودند که اسامی آنان جدیدا” درفهرست ۱۶ برنامه MSCIS وجود داشت . آنها ازکسانی بودند که درطول اولین سال بعدازضایعه نخاعی دربرنامه های MSCIS ثبت نام کرده بودند ودرواقع هر ۵ سال نیازمند پیگیری های MSCIS بودند . برای این مطالعه ، ۲ گروه ازاین افراد مورداستفاده قرارگرفتند ، و درواقع یک عده به عنوان زیر مجموعه (subsample ) عده ای دیگر در نظرگرفته شدند. نمونه کل شامل ۵۱۶ نفرازافراد شرکت کننده در ۱۲ برنامه MSCIS بودند که دراین برنامه به طور آزمایشی برای پاسخ به یک بررسی فن آوری درنظرگرفته شدند. اطلاعات بدست آمده ازکل نمونه برای پرداختن به فرضیه منسوب به اشکال کاربا اینترنت ورایانه مورداستفاده قرارگرفتند.

درمورد فرضیه دوم ، برای سنجش ارتباط بین استفاده از اینترنت و HRQOL یک زیرگروه ازنمونه ، متشکل از۲۸۶ نفرازکسانی که درطول یکسال اجرای مداوم برنامه MSCIS به مطالعه آزمایشی فن آوری پاسخ داده بودند ، انتخاب شدند. برای حفظ ارتباط بین استفاده از اینترنت ( ازمطالعه فن آوری آزمایشی) و HRQOL ( ازمطالعه پیگیری برنامه MSCIS ) مستثنی نمودن بقیه ۵۱۶ نفراز کل نمونه(n_230) که بیش از یکسال ازتکمیل بررسی برنامه پیگیری MSCIS آنها می گذشت ، درزمان بررسی امری ضروری بود.

۴۰۷ نفر( ۷۹ درصد) از کل نمونه مرد و میانگین سنی آنها ۴۳ سال بود. ۷۹ درصدسفید پوست و ۱۸ درصد ازنژاد آمریکایی افریقایی و۴ درصد هم اصالت اسپانیایی داشتند. زبان اصلی تقریبا” تمام آنان ( ۹۸ درصد) انگلیسی بود. میانگین سنی افراد درزمان ضایعه ۳۳ سال و میانگین مدتی که اززمان ضایعه آنان می گذشت ، ۱۰ سال بود. ازنظروضعیت اشتغال حدود نیمی ازآنان (۴۸ درصد) جایی کارنمی کردند ، تقریبا” یک چهارم آنها ( ۲۲ درصد) شاغل بودند ، درحالی که بقیه آنها دانش آموز ، خانه دار یا بازنشسته بودند. درمورد درآمد کلی خانوارها ، در بین تمام مقیاس ها ، بیشترین درصد ها بین ۱۰۰۰۰ تا ۲۴۹۹۹ دلار( ۳۰ درصد) یا ۲۵۰۰۰ تا ۴۹۹۹۹ دلار ( ۲۳ درصد) گزارش شده است . جدول ۱ به مقایسه بین اطلاعات مربوط به کل نمونه آزمایشی استفاده کننده ازفن آوری ، نمونه زیرگروه و نمونه ملی MSCIS را براساس وضعیت آماری انتخاب شده پرداخته است.

ابزارهای اندازه گیری


برای این مطالعه دو ابزار مورد استفاده قرار گرفتند. مطالعه اول یک تحقیق درمورد فن آوری موردنظر بود که به طور آزمایشی ایجاد ( پیوست ۱ را ملاحظه کنید) وبه طور ویژه برای این مطالعه اجرا گردید. این مطالعه شامل مجموعه ای از سئوالات درباره استفاده ازرایانه واینترنت دریک سطح بزرگتر برای برنامه MSCIS بود که طیف وسیعی از افراد نخاعی که ازاین فن آوری استفاده می کردند را شامل می شد. اطلاعات بدست آمده ازمطالعه دوم یعنی بررسی وضعیت پیگیری برنامه MSCIS ، به صورت جدا از این مطالعه جمع آوری و برای گروه تحقیقاتی آسیب های نخاعی دانشکده بهداشت عمومی دانشگاه بوستون (BUSPH) آماده و قابل استفاده گردید.

تحقیقی که درمورد برنامه پیگیری MSCIS درسطح ملی انجام می شود ، یک ابزار استاندارد شده است که اطلاعاتی درمورد وضعیت سلامتی ، کیفیت زندگی ، درد ، نحوه عملکرد بدن ، استقلال ، استفاده ازخدمات بهداشتی ، و گستره وسیعی ازموضوعات دیگررادر بر می گیرد. مردم اغلب درطول ابتدای بستری شدن خود و طی یکسال بعدازآسیب دراطلاعات MSCIS شرکت داده می شوند . پیگیری های تلفنی نیز در طول یک سال پس ازثبت نام وبعد از آن هر ۵ سال یکبار انجام می شود. قبل از ایجاد مطالعه آزمایشی ، برای تحقیق در مورد برنامه پیگیری MSCIS هیچ سئوالی درباره رایانه ، استفاده از اینترنت یا سایر فن آوریهای کمکی مطرح نشد.

در مطالعه برنامه پیگیری MSCIS ، چند مقیاس استاندارد برای سنجش نتایج حاصله ازجمله رضایتمندی ، افسردگی ، استقلال عملکرد و تسهیلات و موانع برای زندگی روزمره مورد استفاده قرارمی گیرد. تجزیه و تحلیل چهار مورد ازنتایج حاصله با استفاده از۳ مقیاس استاندارد انجام شد: میزان رضایتمندی با مقیاس زندگی (SWLS ) ، مقیاس افسردگی با استفاده ازخلاصه پرسشنامه وضعیت سلامتی بیمار(BPHQ ) ، و نمرات داده شده به وضعیت شغل و ورود به اجتماع ازطریق شاخص ارزیابی ناتوانی کریگ و روش های مربوط به گزارش دهی (CHART ) .

شاخص SWLS برای اندازه گیری یک جنبه از HRQOL استفاده شد که شامل حوزه ای بوده که توسط خود فرد تعیین می شود یعنی رسیدن به اهداف و مقادیر فردی . این مقیاس میزان رضایتمندی از زندگی را بر اساس پاسخ های داده شده به پنج مورد از جمله ” دربیشتر روش ها ، زندگی من نزدیک به ایده ال من است ” . پاسخ ها براساس مقیاس Likert و دامنه ای از کاملا” موافق و کاملا” مخالف کدگذاری شدند. ( دامنه از ۵ تا ۳۵ ) .

مقیاس افسردگی ازشاخص BPHQ ، به عنوان مقیاسی ازشاخص سلامت روحی روانی مورداستفاده قرار گرفت . این مقیاس میزان شدت افسردگی را با استفاده از ۱۰ مورد از سئوالاتی که در باره مجموعه علائم بیماری درطول ۲ هفته گذشته ( یعنی درطول ۲ هفته اخیر، هرچندوقت به چندوقت ، به دلیل علاقه اندک یا عدم لذت از انجام چیزی احساس ناراحتی نکرده اید ؟ ) ارزیابی می نماید . پاسخ های داده شده بر اساس مقیاس Likert دارای دامنه ای از به هیچ وجه تا تقریبا” هرروز را در بر می گیرد.

نمره های مربوط به شغل و جمع گرایی بدست آمده ازشاخص CHART به عنوان یک معیار اجتماعی مورد استفاده قرار گرفت. امتیازشغل ، حاصل از ۵ سئوال بوده که ازمردم درباره نحوه گذران وقت خود پرسیده شده است ( مقدارساعتی که در هفته برا ی شغل ، تحصیل ، فعالیت های خانه داری ، فعالیت های مربوط به نگهداری خانه ، و تفریحات صرف می گردد). امتیاز جمع گرایی نیز شامل ۶ سئوال در مورد ارتباطات اجتماعی ، ازجمله اینکه چه کسانی و چه تعدادی با افراد تحت مطالعه زندگی می کنند ، تعداد تماس ها با دوستان درطول ماه ، تعداد تماس های کاری درماه و تعداد مکالمات آغازشده با غریبه ها درطول ماه گذشته را شامل می شده است. امتیاز نهایی برای هر مقیاس با دامنه ای از ۰ تا ۱۰۰ محاسبه می شود که نمره ۱۰۰ نشان دهنده کل توانایی برای زمان اشتغال یا حفظ ارتباطات مرسوم است

روش اقدام

بررسی تحقیقاتی درمورد فن آوری درحد آزمایشی درطول یک دوره سه ماهه درسال ۲۰۰۳ انجام شد. افراد مورد نظر برای این تحقیق ازبین شرکت کنندگان در ۱۲ برنامه MSCIS و ازسراسر ایالات متحده انتخاب شدند. جمع آوری کنندگان اطلاعات به وسیله تلفن با شرکت کنندگان دربرنامه MSCIS تماس گرفته و آنها را به شرکت درمطالعه تحقیقاتی دعوت کردند. تمام افراد تحت مطالعه قبلا” درفهرست آمار و اطلاعات برنامه ملی MSCIS قرارداشتند و با آگاهی ورضایت دراین تحقیق شرکت نمودند. برای اجرای مطالعه تحقیقاتی در مورد برنامه فن آوری و درحد آزمایشی ، جمع آوری کنندگان اطلاعات ابتدا با کسانی تماس گرفتند که دربرنامه پیگیری MSCIS قرارداشتند. سپس برای افزایش اندازه نمونه ، آنها به طورمنظم و با استفاده از یک روش خاص شروع به تحقیق در مورد کسانی کردند که تاریخ اجرای پیگیری برنامه MSCIS آنها جدیدتر بود. یعنی اززمان شروع برنامه تا اجرای پیگیری آنها حداکثریکسال می گذشت ، پیگیری تا دو سال ادامه یافت تا اینکه تحقیق برروی حداقل ۵۰۰ نفر کامل گردید . به منظور پاکسازی وثبت داده ها یک نسخه از تمام اطلاعات بدست آمده به سامانه مدل دانشگاه Pittsburgh ارسال وسپس اطلاعات رایانه واینترنت برای انجام کارتجزیه و تحلیل به BUSPH فرستاده شد .

تجزیه وتحلیل اطلاعات

میزان فراوانی استفاده از اینترنت به سه گروه تقسیم بندی شدند : (۱) افرادی که هیچ دسترسی نداشتند و به همین دلیل از اینترنت استفاده نمی کردند

( n=90) . ( 2) افرادی که دسترسی داشتند اما به ندرت ازاینترنت استفاده می کردند ( سه باردرماه یا کمتر) ( n=30)

(۳) افرادی که دسترسی داشتند و بطور مکرر از اینترنت استفاده می کردند (بطور هفتگی یا بیشتر) ( n=160) .

این تقسیم بندی برای کنترل تفاوت ها بین کسانی که به اینترنت دسترسی نداشتند و به همین دلیل قدرت انتخاب استفاده از اینترنت را نداشتند ( افراد غیراستفاده کننده ) و کسانی که دسترسی داشتند اما اینترنت رابرای استفاده انتخاب نمی کنند (افراد کم استفاده کننده ) .

ابتدا برای تهیه یک فرم از کل نمونه و زیر نمونه های تحت مطالعه و مقایسه آنها با نمونه مورد نظر از برنامه MSCIS ملی ، اقدامات توصیفی از جمله میزان فراوانی وشاخصهای مرکزی و تغییرپذیری انجام شدند . برای پاسخ دادن به اولین سئوال تحقیقات درباره دسترسی واستفاده از اینترنت ، آزمون های کای اسکوئر (chi-square ) ( قسمتی که از تقسیم ربع تفاوت بین یک کمیت واقعی و فرضی بدست می آید ) برای متغیرهای قیاسی اجراگردید و آزمایشات t نیز برای سن افراد در زمان تحقیق و سالهای بعد از ضایعه انجام شدند ( N= 516 ).

برای پاسخ گویی به دومین سئوال تحقیقات یعنی درباره رابطه بین استفاده از اینترنت و HRQOL ، زیر نمونه های تحت مطالعه مورد استفاده قرارگرفتند. زیر نمونه ها شامل کسانی بودند که به سئوالات مربوط به فن آوری های موردنظر ازسئوالات HRQOL بر اساس تحقیقات مربوط به پیگیری برنامه MSCIS در طی یکسال پاسخ داده بودند.( n= 286).

برای آزمایش HRQOL ، مجموعه ای ازسازه ها برای نمایش حوزه های مربوط به HRQOL انتخاب گردیدند که شامل این موارد بودند : سلامت جسمی ، سلامت روحی روانی ، جامعه گرایی و خودمختاری.

سپس نمایش گرهای خاصی ازبین هریک ازحوزه های مربوط به تحقیقات پیگیری برنامه MSCIS که بر اساس پژوهش های قبلی بیشتر آنها تحت تاثیر استفاده از اینترنت قرارداشتند ، انتخاب شدند. نمایش گرهای انتخاب شده ازاین قرارند : وضعیت بهداشت خود ادراکی و سلامت نسبت به یکسال پیش ( سلامت جسمی ) ، امتیاز افسردگی ( سلامت روحی روانی ) ، امتیازشغل و اجتماع گرایی ،تعداد دوستانی که درطول یک ماه تماس دارند ، و تعداد بنگاه های تجاری یا سازمان هایی که درطول یک ماه تماس دارند( تعامل اجتماعی ) و رضایتمندی اززندگی ( خودمختاری ) .

تجزیه وتحلیل های استنتاجی با استفاده از آزمایشات t ، و آنالیز واریانس (ANOVA ) و بررسی آنالیزهای کای اسکوئر انجام شد . برای تنظیم متغیرهایی که می توانستند برروی HRQOL فرد تاثیرگذار باشند ، رگرسیون های خطی اجراگردید. برای تهیه هر الگوی خطی به شکلی جمع پذیر متغیرهای زیر مورداستفاده قرارگرفتند : سن ، تعداد سال های بعدازآسیب ، سطح ضایعه ، نژاد ، جنس ، وضعیت تاهل ، سطح تحصیلات ، میزان درآمد، شغل اصلی و مقداردردی که طی ماه گذشته برروی فعالیت های معمول فرد تاثیر داشته است. هرمتغیری که مهم بود درالگوی درنظرگرفته شده حفظ گردید.

نتایج

الگوهای استفاده ازرایانه واینترنت

برای پاسخ به اولین سئوال تحقیقات ، یعنی شناخت الگوی دسترسی به رایانه واینترنت و استفاده به وسیله افراد مبتلا به آسیب نخاعی ، کل ۵۱۶ نفر به سئوالات طراحی شده درمورد میزان فراوانی ونوع استفاده ازرایانه و اینترنت پاسخ دادند . ( پیوست ۱ ) . دو سوم افراد ( ۶۷ درصد ) گزارش دادند که مالک رایانه هستند و ۶۵ درصد هم اعلام کردند که درمنزل از اینترنت استفاده می نمایند. ازآن عده که به اینترنت دسترسی داشتند ، ۵۴ درصد مودم داشتند ، درحالی که تقریبا” تمامی ۴۶ درصد بقیه افراد ازخطوط پرسرعت استفاده می کردند . یکی ازافراد هم به جای رایانه معمولی از تلویزیون MSN مایکروسافت استفاده می کرد.

۱۷ درصد ازکسانی که مالک رایانه بودند ، گزارش کردند که از یک یا چند وسیله کمکی استفاده می نمودند . بیشتر افراد از وسائل عمل کننده با صدا ، ماوس های مناسب سازی شده ، ابزارهای دهانی ، وسائلی که با حرکت سرکار می کنند ، تجهیزات sip-and-puff و سایر وسائل اختصاصی دست وبازو استفاده می کردند.

ازکل ۵۱۶ نفر، ۳۶۰ نفردسترسی به اینترنت را گزارش کردند ،که دربین آنها ۶۵ درصد به طور روزانه ، ۱۶ درصد به صورت هفتگی ، ۹ درصد ماهانه ازآن استفاده می کردند و ۱۱ درصد هم ازآن هیچ استفاده ای نمی نمودند. استفاده کنندگان ازاینترنت (n=322) بیشتر از اینترنت برای ایمیل ، کسب اطلاعات مربوط به سلامتی و ناتوانی ، خرید، بازیهای رایانه ای ، اطلاعات استخدام و اشتغال ، و چت (chat) استفاده می نمودند. جدول ۲ یک مقایسه آماری بین افرادی که به اینترنت دسترسی داشته اند و افرادی که فاقد امکان دسترسی به اینترنت بودند ، و همچنین موضوع مالکیت رایانه را نشان می دهد. توجه داشته باشید که این جدول دربرگیرنده آن عده از کسانی است که دربیرون ازمنزل قادر به استفاده از اینترنت بودند.


ارتباط بین استفاده از اینترنت و HRQOL


برای بررسی ارتباط بین HRQOL واستفاده ازاینترنت ، بر روی زیرگروه های نمونه ( n = 282 ) که طی بیش ازیک سال تحت مطالعه فن آوری آزمایشی و مطالعه پی گیری قرارگرفته بودند ، آزمون های کای اسکوئر پیرسون و ANOVAs ، انجام شد. میزان استفاده از اینترنت ، شاخصی برای استقلال فرد بود که به گروه های استفاده نکننده ، به ندرت استفاده کننده ، و مکرراستفاده کننده تقسیم شدند. ۸ شاخص HRQOL به عنوان شاخص های استقلال مورد استفاده قرارگرفتند . درابتدا بدون افزودن سایر شاخصها به الگوهای رگرسیون خطی ، نتایج نشان دادند که فراوانی استفاده ازاینترنت درارتباط با وضعیت احساس سلامتی توسط خودفرد ( P =.۰۰۰ ) ، احساس سلامتی نسبت به یک سال پیش ( P=.012 ) ، امتیازشغل ( P= .۰۰۰ ) ، و امتیازتعامل اجتماعی ( P= .000 ) قابل توجه بود و با رضایت اززندگی ( P=.079 ) وافسردگی ( P=.094 ) ارتباطی ضعیف نشان می داد. آزمونهای کای اسکوئر برای شاخص های وضعیت سلامتی و بهداشت درمقایسه با یکسال پیش نیز انجام شدند ، چرا که این شاخص ها براساس میزان محدودیت ۵ مقیاس ، تعیین درجه شده بودند و این موضوع ازنظر اهمیت بررسی های مقطعی با استفاده ازیک الگوی تقسیم بندی مهم بود. اما بازهم هردوشاخص اهمیت داشتند ( به ترتیب P=.000 ، P=.033 ) .آزمونهای کای اسکوئربرای ” تعدادی از دوستان که هرماه تماس داشتند ” و تعدادی از مراکز تجاری و سازمانهایی که ماهانه تماس می گرفتند ، انجام شدند که هردوی آنها زیرمجموعه ای ازنمرات تعامل اجتماعی و استفاده از ایمیل محسوب می شوند.و هردو مورد هم مهم بودند .( به ترتیب P= .۰۰۱ ، P=.000 ).

جدول ۳ بین فراوانی استفاده ازاینترنت و ۴ شاخص از ۶ شاخص امتیازبندی شده HRQOL یک ارتباط مثبت مشخص و برای ۲ شاخص دیگر آن یک ارتباط مثبت ضعیف را نشان می دهد . برای ۴ نتیجه امتیازبندی شده که اهمیت داشتند ، و ظاهرا” یک ارتباط دوبخشی با شاخصهای استقلال داشت ، با استفاده ازموضوع دسترسی دربرابرعدم دسترسی به جای میزان استفاده تفکیک گردیدند. یک بهبودی مشخص ازعدم استفاده تا کم استفاده مشاهده گردید ، اما درمورد استفاده مکررهیچ بهبودی قابل توجه دیده نشد یا خیلی ناچیزبود. این الگو برای وضعیت احساس سلامتی توسط خود فرد، احساس سلامتی دریک سال گذشته ، امتیازمربوط به تعامل اجتماعی وامتیاز شغل مشاهده گردید.


ازدو متغیری که ارتباطی ضعیف داشتند ، یعنی رضایت از زندگی و افسردگی ، متغیر رضایت از زندگی تمایل به الگوی مشابهی همانند سایر نتایج داشت ، درحالی که افسردگی بیشتر متمایل به ارتباط خطی داشت که درآن شدت افسردگی با افزایش استفاده ازاینترنت کاهش پیدا می کرد. به علاوه جدول ۴ نشان می دهد که یک افزایش قابل توجه درتعداد دوستانی که درطول یک ماه تماس داشته اند ، درافرادی که از اینترنت استفاده نمی کردند نسبت به کسانی که بطور مکرربا آن کارمی کرده اند، وجودداشته است . با این نتیجه ، یعنی ارتباط خطی بیشتری که دیده شد ، استفاده کم از اینترنت ظاهرا” بین دو متغیردیگر رشد نزولی دارد. درمقایسه با مقدار قابل انتظار ، شرکت های تجاری تماس گیرنده مابین افراد عدم استفاده کننده و استفاده کننده مکرر افزایش نشان می داد. با این نتیجه افرادی که به ندرت از اینترنت استفاده می کردند با کسانی که اصلا” ازآن استفاده نمی کردند ، خیلی شباهت داشتند.

برای فهم بهترارتباط بین فراوانی استفاده از اینترنت و HRQOL، گستره ای از عوامل دیگر برای تهیه الگوهای خطی بیشترمورداستفاده قرارگرفتند.همانطورکه جدول ۵ نشان می دهد، تاثیرات اصلی فراوانی استفاده از اینترنت ادامه داشت تا اهمیت آن رابرای ۴ نتیجه یکسان نشان دهد . به علاوه چندعامل که تاثیرمتقابل داشتند نیز مهم بودند.

نمودار خطی بدست آمده ازنتایج ابتدایی اینترنت ، یعنی وضعیت سلامتی که خود فرد احساس می کند ، تاثیر قابل ملاحظه تداوم استفاده از اینترنت (P= .020 ) و تاثیرشدید درد ( P=.000 ) و اثر سطح آموزش ( P= .004 ) را نشان داد. با توجه به تاثیرزیاد تداوم استفاده از اینترنت ، با وجود اینکه میانگین تغییرات وضعیت سلامتی از افرادی که ازاینترنت استفاده می کنند به سمت افرادی که به ندرت ازآن استفاده می نمایند ( یعنی از”خوب “به سمت “خیلی خوب “) ناچیز بود ، اما از اهمیت زیادی برخوردار است .هرچه سطوح آموزش بالاتر می رود ، وضعیت سلامتی نیز بهبود می یابد ، درحالیکه هرچه میزان درد بیشتر می شود ، وضعیت سلامتی نیز بدترمی شد.
برای مقایسه وضعیت سلامتی نسبت به یکسال گذشته ، تنها میزان استفاده از اینترنت مهم بود (P=.010 ) . با توجه به وضعیت سلامتی ، یک افزایش نیم امتیازی قابل ملاحظه ازعدم استفاده کننده ازبه ندرت استفاده کننده ( ” تقریبا” یکسان ” به طرف تاحدی بهتر” ) وجودداشت ، اما برای میزان استفاده هیچ روند افزایشی به چشم نمی خورد.
چند اثرمهم قابل توجه و واکنش هایی درنموداررگرسیون خطی تعامل اجتماعی ( دامنه ۰ تا ۱۰۰ ) مشاهده شد . تاثیرات مهم وشدیدی نیز، هم برای فراوانی استفاده از اینترنت ( P= .000 ) و هم برای وضعیت تاهل (P= .001 ) دیده می شد .

همچنین میانگین امتیازات تعامل اجتماعی نشان داد که یک جهش صعودی با یک روند مشخص ازعدم استفاده کننده ( میانگین ۷۲ ) به طرف به ندرت استفاده کننده ( میانگین ۸۸ ) مشاهده گردید ولی هیچ روند افزایشی برای ” مکرراستفاده کننده ” دیده نشد . همانطورکه انتظارمی رفت ، مشخص شد که میانگین امتیاز برای افراد متاهل ( میانگین ۹۳ ) درمقایسه با افراد مجرد ( میانگین ۸۲ ) یا افراد طلاق گرفته ، جدا شده یا بیوه ( میانگین ۸۲ ) بالاتر بود. یک تاثیرشدید متقابل دو جانبه برای تاثیر درد و نژاد ( P=.000 ) مشاهده گردید. در نهایت یک تاثیر شدید و مهم سه جانبه برای تکراراستفاده از اینترنت ، وضعیت تاهل و تاثیر درد ( P= .000 ) دیده شد .

نموداررگرسیون خطی برای کل وضعیت شغلی ۴ تاثیرمهم و قابل توجه را نشان داد : فراوانی استفاده از اینترنت ( P=.004 ) ، سن فرد در زمان مصاحبه ( P= .۰۰۸ ) ، شغل اولیه ( P= .000 ) و جنسیت ( P= .002 ) . درارتباط با فراوانی استفاده از اینترنت ، امتیاز شغل ( حداقل ۰ وحداکثر ۱۰۰ ) یک افزایش مشخص از ۵۸ تا ۸۰ برای عدم استفاده کننده تا به ندرت استفاده کننده و سپس در۱۰ نقطه برای مکرراستفاده کننده تنزل نشان می داد. متوسط امتیازمردان ۶۲ و متوسط امتیاززنان ۷۶ بوده است . جای تعجب نبود که متوسط امتیاز شغل خیلی به وضعیت استخدام نزدیک بود ( شاغل / دانشجو ۹۱ ، بازنشسته ۶۸ ، غیرشاغل ۵۳ و بقیه ۶۲ ) .

درنمودار رگرسیون رضایتمندی از زندگی ، استفاد ه ازاینترنت اهمیت قابل توجهی نشان نمی داد.


( P= .846 ) ، اما درمورد تاثیراستفاده از اینترنت و وضعیت تاهل اهمیت دیده می شد ( P= .011 ) . همچنین وضعیت تاهل تاثیرزیادی را نشان می داد ( P= .۰۱۴ ) . بنابراین مشخص شد که افراد متاهل به طورکلی دارای بیشترین امتیاز ( میانگین ۲۱۶) بودند و بعد ازآن افراد طلاق گرفته ، جداشده ، و بیوه شده ( میانگین ۲۰ ) و در انتها افراد مجرد ( میانگین ۱۷٫۲( قرارداشتند.

دررابطه با استفاده ازاینترنت ، برای آن عده ازکسانی که ازدواج کرده بودند، رضایت اززندگی ازعدم استفاده ( میانگین ۲۴) تا به ندرت استفاده کننده ( میانگین ۱۹٫۸ ) مختصری کاهش پیدا می کرد و برای افرادی که مکرر استفاده می کردند ( میانگین ۲۱ ) ، درحد پایین تری قرارمی گرفت . برای افراد مجرد ، همزمان با افزایش استفاده رضایت اززندگی نیزافزایش می یافت ( میانگین ها : برای استفاده نکننده ها ۱۴ ، به ندرت استفاده کننده ۱۷٫۵ ، مکرر استفاده کننده ۱۹ ) . برای افراد طلاق گرفته ، جداشده ، بیوه شده ، رضایتمندی از استفاده نکننده ها ( میانگین ۱۹ ) به سمت به ندرت استفاده کننده ها ( میانگین ۲۳ ) مختصری افزایش داشت ، اما یک افت شدید برای مکرراستفاده کننده ها ( میانگین ۱۶٫۵ ) دیده شد . همچنین تاثیر درد اهمیت زیادی پیدا می کرد ( P=.017 ) ، بطوریکه با افزایش مشکل درد ، میزا ن رضایتمندی نیزکاهش پیدا می کرد .

درنهایت نمودارشدت افسردگی و استفاده از اینترنت مورد قابل توجهی را نشان نمی داد ( P=.586 ) ، اما با کاهش افسردگی شیب کوچک وملایمی دراستفاده از اینترنت دیده می شد. مداخله درد تاثیرشدیدی را نشان می داد ( P= .586 ) ، بطوریکه با افزایش درد ، افسردگی نیز تحت اثرات متعدد افزایش پیدا می کرد.

تشریح مطالب

این مطالعه مارا با شکل های استفاده ازرایانه و اینترنت را درجامعه افراد نخاعی روشن ساخت . تقریبا” دوسوم افراد تحت مطالعه اعلام کردند که درمنزل خود به اینترنت دسترسی دارند ، و یافته های قبلی مبنی برپایین تربودن میزان های دسترسی درجامعه مذکور با این تحقیق تائید شد . برای یک جمعیت کوچک اما مهم ، یک وسیله کمکی می تواند امکان استفاده ازرایانه و اینترنت را برای آنان فراهم آورد. بیشترافراد تحت مطالعه که به اینترنت دسترسی داشتند ( ۸۱ درصد ) ، به منظور انجام کارهایی مانند امور ارتباطات خود ، کسب اطلاعات مربوط به بهداشت و ناتوانی و اشتغال و کارهای تجاری حداقل یکباردرهفته ازآن استفاده می کردند. این مسئله نشان می دهد که اگر دسترسی به اینترنت به درستی و هدفمند برنامه ریزی شود ، می تواند با فراهم کردن راهی برای ارتقاء جنبه های مختلف زندگی ، هم ازطریق رفع موانع فیزیکی ( مانند خریدمجازی ، دوره های اینترنت ، توانبخشی ازراه دور) و هم ازطریق ایجاد فعالیت های خاص اینترنتی ( مانند بازی کردن ) جامعه افراد نخاعی راتوانمند سازد.

تعجب آور است که ، درصد افراد گروه تحت مطالعه ای که به اینترنت دسترسی داشتند (حدود ۶۶درصد) درواقع بیشترازمیزانی بود که برای عامه جامعه در طول سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۳ گزارش شده بود ( ۴۳ درصد ) و این موضوع مستقیما” با یافته های سایرمطالعات تناقض داشت . با درنظرگرفتن افزایش گستره فن آوری اینترنت در سالهای اخیر ، این گزارش که مربوط به سال ۲۰۰۰ می باشد ، احتمالا” نمی تواند منعکس کننده میزان فعلی دسترسی افراد نخاعی به اینترنت باشد .

علیرغم میزان بالای دسترسی ، به طورکلی نتایج بدست آمده نشان دادند که عوامل اجتماعی اقتصادی زیادی بر روی دسترسی به اینترنت در میان افراد مبتلا به ناتوانی تاثیر گذارهستند . برای مثال درنمونه تحت مطالعه ، بین کسانی که به اینترنت دسترسی داشتند و آن عده ازافرادی که به اینترنت دسترسی نداشتند، از نظر نژاد ، ریشه اسپانیایی ، تحصیلات ، وضعیت تاهل ، وضعیت اشتغال ، درآمد ، و تاثیردرد تفاوت های قابل توجهی وجودداشت .به طوری که بعضی از تفاوتها دربین سطوح تحصیلات و نژاد بسیارقابل توجه بودند. در مجموع ازنتایج مذکور، می توان به این نتیجه رسید که افراد مبتلا به آسیب نخاعی نیز از افراد جمعیت های خاصی ( مانند اقلیت ها ، کم درآمدها ، افراد با تحصیلات پائین ) محسوب می شوند که به احتمال زیاد ازنظر دسترسی به فن آوریها با محدودیت مواجهه اند . همچنین درمطالعات دسترسی به اینترنت دربین عامه جامعه نیز یافته های مشابهی مشاهده گردید.

چندزیرگروه مهم که با افراد ناتوان وجوه مشترک دارند ، درآستانه یک انقلاب اینترنتی هستند. هرچه نقش اینترنت درجامعه بیشتر بیان می شود ، اهمیت بیشتری پیدا می کند که اعضای گروههایی که با مشکلات متعددی مواجهه اند ، درپی یافتن فرصت هایی برای ارتباط یافتن با رشته های دیجیتالی باشند و به فن اوری های که به صورت صحیح مناسب سازی شده اند دستیابی پیدا کنند .

این مطالعه مارا با شکل های استفاده ازرایانه و اینترنت را درجامعه افراد نخاعی روشن ساخت . تقریبا” دوسوم افراد تحت مطالعه اعلام کردند که درمنزل خود به اینترنت دسترسی دارند ، و یافته های قبلی مبنی برپایین تربودن میزان های دسترسی درجامعه مذکور با این تحقیق تائید شد . برای یک جمعیت کوچک اما مهم ، یک وسیله کمکی می تواند امکان استفاده ازرایانه و اینترنت را برای آنان فراهم آورد. بیشترافراد تحت مطالعه که به اینترنت دسترسی داشتند ( ۸۱ درصد ) ، به منظور انجام کارهایی مانند امور ارتباطات خود ، کسب اطلاعات مربوط به بهداشت و ناتوانی و اشتغال و کارهای تجاری حداقل یکباردرهفته ازآن استفاده می کردند. این مسئله نشان می دهد که اگر دسترسی به اینترنت به درستی و هدفمند برنامه ریزی شود ، می تواند با فراهم کردن راهی برای ارتقاء جنبه های مختلف زندگی ، هم ازطریق رفع موانع فیزیکی ( مانند خریدمجازی ، دوره های اینترنت ، توانبخشی ازراه دور) و هم ازطریق ایجاد فعالیت های خاص اینترنتی ( مانند بازی کردن ) جامعه افراد نخاعی راتوانمند سازد.

تعجب آور است که ، درصد افراد گروه تحت مطالعه ای که به اینترنت دسترسی داشتند (حدود ۶۶درصد) درواقع بیشترازمیزانی بود که برای عامه جامعه در طول سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۳ گزارش شده بود ( ۴۳ درصد ) و این موضوع مستقیما” با یافته های سایرمطالعات تناقض داشت . با درنظرگرفتن افزایش گستره فن آوری اینترنت در سالهای اخیر ، این گزارش که مربوط به سال ۲۰۰۰ می باشد ، احتمالا” نمی تواند منعکس کننده میزان فعلی دسترسی افراد نخاعی به اینترنت باشد .

علیرغم میزان بالای دسترسی ، به طورکلی نتایج بدست آمده نشان دادند که عوامل اجتماعی اقتصادی زیادی بر روی دسترسی به اینترنت در میان افراد مبتلا به ناتوانی تاثیر گذارهستند . برای مثال درنمونه تحت مطالعه ، بین کسانی که به اینترنت دسترسی داشتند و آن عده ازافرادی که به اینترنت دسترسی نداشتند، از نظر نژاد ، ریشه اسپانیایی ، تحصیلات ، وضعیت تاهل ، وضعیت اشتغال ، درآمد ، و تاثیردرد تفاوت های قابل توجهی وجودداشت .به طوری که بعضی از تفاوتها دربین سطوح تحصیلات و نژاد بسیارقابل توجه بودند. در مجموع ازنتایج مذکور، می توان به این نتیجه رسید که افراد مبتلا به آسیب نخاعی نیز از افراد جمعیت های خاصی ( مانند اقلیت ها ، کم درآمدها ، افراد با تحصیلات پائین ) محسوب می شوند که به احتمال زیاد ازنظر دسترسی به فن آوریها با محدودیت مواجهه اند . همچنین درمطالعات دسترسی به اینترنت دربین عامه جامعه نیز یافته های مشابهی مشاهده گردید.

چندزیرگروه مهم که با افراد ناتوان وجوه مشترک دارند ، درآستانه یک انقلاب اینترنتی هستند. هرچه نقش اینترنت درجامعه بیشتر بیان می شود ، اهمیت بیشتری پیدا می کند که اعضای گروههایی که با مشکلات متعددی مواجهه اند ، درپی یافتن فرصت هایی برای ارتباط یافتن با رشته های دیجیتالی باشند و به فن اوری های که به صورت صحیح مناسب سازی شده اند دستیابی پیدا کنند .

همچنین نتایج حاصل از مطالعه ، علاوه برشاخص های استفاده ازاینترنت ، سایرمتغیرهای مربوط به سلامت و جمعیت را که بطور چشمگیری برروی شناخت HRQOL تاثیرگذارند را مشخص نمود. تداخل درد که بیشترین تاثیررا داشته ، ارتباط قوی با ۴ شاخص HRQOL یعنی : وضعیت سلامت که خود فرد درک می کند ، تعامل اجتماعی ، رضایت اززندگی و شاخص افسردگی را نشان می دهد. اثر تداخل درد برروی استفاده از اینترنت و تمام متغیرهای اجتماعی و بطورخاص برای رضایت اززندگی و افسردگی کاملا” دور از انتظار بود . وضعیت تاهل نیز بر روی تعامل اجتماعی تاثیر گذاشته و اثر متقابل جالبی را دراستفاده از اینترنت و رضایت از زندگی نشان می دهد. استفاده از اینترنت به هر مقداری ، بهتر شدن رضایت از زندگی را برای افراد مجرد و طلاق گرفته ، جداشده ، و افراد بیوه ، اما کاهش رضایت اززندگی را برای افراد متاهل نشان می دهد و میزا ن رضایت از زندگی برای کاربران مکرر استفاده کننده وقتی که با کاربران به ندرت استفاده کننده یا استفاده نکننده مقایسه می شوند ، به کمترین مقدار خود می رسد.

این مطالعه محدودیت های مختلفی داشت . اول اینکه ، این مطالعه از یک طرح مقطعی( cross-sectional ) استفاده کرده است ، بنابراین هیچ رابطه علت ومعلولی را نمی توان ازآن استنباط نمود . دوم اینکه رویکرد بررسی در این مطالعه وسیع است وازشاخص های نتیجه که دردسترس بودند استفاده شده وبه جای طرح یک مداخله ، تمرکز برروی نتایج خاص مورد علاقه بوده است . بنابراین این امکان وجوددارد که نتایج بدست آمده با تاثیرات اینترنت خیلی مرتبط نباشد .به عنوان مثال مطالعه شدت افسردگی نشان داد که با افزایش استفاده از اینترنت ، علیرغم نداشتن هیچ اهمیتی ، شدت افسردگی روند ملایمی به سمت کاهش دارد و اندازه گیری مناسب تر وحساس تر سلامت کلی روان می تواند این تاثیررابهترنشان دهد.

به علاوه درطرح آزمایشی استفاده از اینترنت درمنازل ، شرکت کنندگان درمطالعه احساس کردند که با استفاده از منابع اینترنتی ، کنترل و توانایی بیشتری را برای برآورده شدن نیازهای خوددارند. توجه به شاخص هایی ازجمله جنبه های خاص HRQOL ، داشتن اختیار ، زمینه های شغل و تفریح درمانی ، می توانند تصویر دقیق تری از تاثیر اینترنت را ارائه دهند.

با این وجود ، این مطالعه توانایی خیلی زیادی داشته و اطلاعات مهمی را ارائه می دهد. اندازه نمونه دراین مطالعه نسبتا” بزرگ بوده و با اجرای این مطالعه برای اولین بار بوده که تا این اندازه ارتباط بین فن آوری اینترنت با HRQOL دربین افراد مبتلا به آسیب نخاعی برقرارشده است . این مطالعه نمونه ای از سراسرکشور، را با حضور برخی ازاقلیت ها در برگرفته است و بالاخره اینکه این مطالعه ، اصولی را برای درک الگوهای استفاده و همچنین حوزه های مهمی ازمحرومیت های جامعه افراد نخاعی را درخصوص دسترسی به اینترنت ارائه می دهد .

نتیجه گیری


نتایج حاصله ، با آن دسته از نتایج مطالعه آزمایشی اینترنت که طی آن به منافع بسیار زیاد آن پی برده شده بود و توسط خود افراد هم گزارش شده بود ، هم تراز شد . این مطالعه ، ارتباط معنی داری بین استفاده از اینترنت و چند تا از شاخصهای HRQOL رانشان داد.

افراد مبتلا به آسیب نخاعی با استفاده از اینترنت برای برقراری ارتباط با سایر افراد ، فعالیت های سرگرمی ، کسب اطلاعات و حتی کارهای تجاری خود در شرایط بهتری قرارمی گیرند. از این رو این موضوع مطرح می شود که اینترنت نه تنها یکی از راه های بهبود وضعیت دسترسی محسوب می گردد ، بلکه یکی از راههای تعیین شده ای است که افراد نخاعی و سایر افراد ناتوان می توانند با استفاده از آن و باتوجه به شرایط منحصر به فرد خود بیشترین بهره را ببرند.

نتایج حاصله نشان می دهد که استفاده ازاینترنت می تواند برای کسب اطلاعات و خدمات و بهبود وضعیت روانی افراد ارزش زیادی داشته باشد . دراین زمینه نقش متخصصان پزشکی وتوانبخشی درکمک به بیماران جهت دسترسی به اینترنت و یافتن بهترین راه های استفاده از اینترنت برای افزایش سطح سلامتی و HRQOL و کاهش خطرات خیلی مهم است. به علاوه این مطالعه مشخص کرد افرادی که ازاینترنت استفاده می کنند و افرادی که بدون اینترنت هستند ، در گستره وسیعی از متغیرهای جمعیتی تا حدزیادی تفاوت دارند. اطلاع رسانی هدفمند جمعیت افراد نخاعی می تواند امکان دسترسی به اینترنت را برای زیرگروههای جمعیتی خاص افزایش می دهد.

برای روشن ساختن تاثیراستفاده ازاینترنت برروی HRQOL درافراد مبتلا به آسیب نخاعی و سایر اختلالات آنها تحقیقات بیشتری موردنیاز است . مطالعات آینده می تواند برروی مداخلات اینترنت و ارتباط آن با پیامدهای خاص انجام شود و شاید بررسی ازطریق مطالعه انواع شخصیت ها یا نیازهای مربوط به وضعیت های خاص و با هدف تعیین تاثیرات آن برروی جمعیتی صورت گیرد که به احتمال زیاد از اینترنت استفاده وازآن بهره مند می شوند . رایانه و فن آوری اینترنت دسترسی به امکانات دور را در بسیاری از جنبه های زندگی برای افراد ناتوان تسهیل می کنند. این مطالعه ازطریق مستندسازی الگوهای فعلی استفاده از اینترنت توسط افراد نخاعی و رابطه بین اینترنت و HRQOL ، بررسی چنین امکاناتی را آغاز نموده است .

منبع: مترجم «مهندس عباس کاشی» – انتشار: مرکز ضایعات نخاعی جانبازان