۰۲۱ - ۸۸۰۰۱۳۶۱ کمک‌های مردمی

گپی با سیامند رحمان، قوی‌ترین مرد معلول دنیا

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، فروردین ۶۷ در ۷۰ کیلومتری ارومیه در شهر مرزی و کردنشین اشنویه، کودکی به دنیا آمد که نامش را سیامند گذاشتند؛ کودکی که سال ها بعد معلوم شد از ناحیه پا دچار معلولیت است و پاهای نحیفش یارای تحمل وزن سنگین بالا تنه اش را ندارند. درست مثل روزی که به دنیا آمد و کسی گمان نمی کرد معلول است حتی تا هجده سالگی هم، نه خود و نه خانواده اش تصور نمی کردند روزگاری به قوی ترین مرد معلول دنیا تبدیل شود.

کسی که چیزی حدود ۳۰۰ کیلو را لیفت می کند و تا به حال در کره زمین هیچ کسی نتوانسته است چنین وزنه ای را تحمل کند. چنین دست های توانمندی را خداوند به او ارزانی داشته است. تا هر چه پاهای نحیفش نمی توانند وزن او را تحمل کنند، اما دستان توانمندش، وزنه های سنگین را مهار کرده و پیام آور شادی برای یک ملت و افتخارآفرین برای خود، خانواده و کشورش شده است.

سیامند رحمان چندی پیش بازهم مورد تقدیر قرار گرفت. او این بار به پاس کسب مدال طلا در بازی های پاراآسیایی اینچئون مثل دیگر طلایی های این رویداد از رئیس جمهور پاداش ۱۵۰ سکه ای گرفت. در حالی که مثل سال های گذشته می توان سیامند رحمان را یکی از برترین های سال ورزش ایران لقب داد. گفت وگویی با این جوان ورزشکار افتخارآفرین و همیشه خندان انجام داده ایم که می خوانید.

  • فکر می کردی به عنوان یک معلول روزی به این سطح برسی که جزو ستارگان فعلی ورزش ایران و دنیا باشی که در هر مسابقه ای همه برایت مدال طلا کنار بگذارند و خودت هم چپ و راست رکوردهای تازه ای بزنی؟

خب طبیعی است کسی نمی تواند آینده را پیش بینی کند، اما راستش را بخواهید هرگز فکر نمی کردم روزی قهرمان جهان شوم.

  • پس با چه انگیزه و چگونه وزنه بردار شدی؟

من بر اساس علاقه شخصی خودم اول در رشته بدنسازی کار می کردم و با تشویق خانواده ام سر از وزنه برداری در آوردم. در حقیقت آنها اصلی ترین مشوق من برای وزنه بردار شدن بودند، اما وقتی هم که وزنه بردار شدم و تصاویر قهرمانی وزنه بردار سنگین وزن وقت تیم ملی جانبازان و معلولان یعنی کاظم رجبی را می دیدم هرگز فکر نمی کردم جا پای او گذاشته و عضو ثابت تیم ملی در این وزن شوم، اما به هر حال با خواست خدا، من به این جایگاه رسیدم.

در حالی که برخی خانواده ها از فرزندان معلول خود قطع امید می کنند و حتی به زور آنها را از خانه هایشان بیرون می آورند، معلوم است که خانواده شما درست و حسابی هوایت را داشته اند.

به هر حال معلولیت در زندگی هر انسانی ممکن است پیش بیاید و اجتناب ناپذیر است، اما زندگی ادامه دارد و جا دارد همه خانواده هایی که فرزندان معلول دارند آنها را به سمت حضور در جمع و بویژه ورزش تشویق کنند. من از این نظر از خانواده ام فوق العاده ممنون هستم. ما دو برادر و سه خواهر هستیم و من فرزند سوم خانواده هستم. پدرم ـ که کارمند سازمان تعاون روستایی بود و در حال حاضر بازنشسته شده است ـ خیلی من را به ورزش تشویق می کرد و همیشه خانواده ام پشت و پناهم بوده اند. برای همین هیچ وقت از نظر روانی شرایط جسمی ام ناراحتم نمی کرد، هر چند معلولیتم مادرزادی است. البته در دوران کودکی بدون کمک رفت و آمد می کردم، اما وقتی وزنم بالا رفت دیگر مجبور شدم از عصا استفاده کنم. به هر حال این شرایط من بود و تسلیم آن نشدم.

  • با وجود این به نظر می رسد برای ورزشکار شدن در کنار علاقه مندی، اصل اول اراده است، بویژه برای معلولان که طبیعتا باید اراده بالایی داشته باشند. تو بخوبی این اراده را داری؟

البته. من موقعی که به صورت حرفه ای ورزشکار نشده بودم خیلی جدی و با اراده درسم را می خواندم. نمی شود اراده ای نداشت و منتظر موفقیت بود.

  • گفتی درس، به لحاظ تحصیلی در چه سطحی هستی؟

دانشجوی مقطع کارشناسی رشته حقوق قضایی هستم که البته رفت و آمد به اردوی تیم ملی کمی شرایط را برای پیگیری تحصیلم سخت کرده است، اما به هرحال می خواهم درسم را ادامه دهم.

  • از رسیدن به سطح اول وزنه برداری ایران و رسیدن به پیراهن تیم ملی بگو؟

وقتی در سال ۸۵ از طرف مرحوم آقای فکوری به آقای قاسم نژاد، رئیس هیات وزنه برداری استان معرفی شدم در ارومیه تمریناتم را پیگیری می کردم. حدود ۱۲۰ کیلو بیشتر وزنه نمی زدم. آن موقع آقای رجبی در تیم ملی ۲۶۵ کیلو می زد که قهرمان جهان و المپیک می شد. به هر حال وقتی اولین بار در اسفندماه سال ۸۵ در مسابقات قهرمانی کشور شرکت کردم حدود ۱۲۰ کیلو زدم و دوم شدم. نفر اول ۲۰۰ کیلو زد.

به هر حال وقتی آن سال دیدم بچه ها به رقابت های بین المللی رفتند و مدال گرفتند تازه انگیزه مدال آوری در من ایجاد شد. دیدم که می شود به تیم ملی رسید و مدال گرفت. در نتیجه در سال ۸۶ یعنی چهار پنج ماه بعد توانستم رکوردم را به ۲۰۰ کیلو برسانم. البته در آن مسابقات چون خیلی از تکنیک ها سر در نمی آوردم با خطا وزنه ۲۰۰ کیلویی را زدم. این در حالی بود که همان فردی که ـ اگر اشتباه نکنم یک وزنه بردار اردبیلی بود ـ و در قهرمانی کشور ۲۰۰ کیلو را زد در این رکوردگیری باز همان ۲۰۰ کیلو را زد. به هر ترتیب در حالی که امید به دعوت شدن به اردوی تیم ملی نداشتم و در راه بازگشت به ارومیه بودم به من زنگ زدند و گفتند پاسپورت خود را آماده کن و هرچه زودتر به اردوی تیم ملی بیا. خیلی لحظه خوشحال کننده ای بود. هیچ وقت فراموش نمی کنم، چون دیگر به مرحله ای رسیده بودم که مستقیم زیر نظر مربیان تمریناتم را دنبال می کردم و دیگر مجبور نبودم برنامه های تمرینی ام را تلفنی بگیرم و خودم تمرین کنم.

  • با یکی دو مسابقه خیلی زود به تیم ملی رسیدی. رسیدن به اولین مدال جهانی هم به همین سرعت و راحتی بود؟

اولین تجربه مسابقات برون مرزی مربوط به مسابقات جهانی جوانان در آمریکا بود، سال ۸۷ وقتی همراه ۹ نفر دیگر به این مسابقات که در نیوجرسی برگزار شد، رفتیم خوشبختانه طلا گرفتم. آن هم در شرایطی که ۷۰ کیلو رکورد دنیا را زدم. البته این را هم بگویم در آن مسابقات با توجه به این که اولین تجربه بین المللی ام را پشت سر می گذاشتم به حدی استرس داشتم و می ترسیدم که هر فرد سنگین وزنی را که می دیدم فکر می کردم او وزنه بردار است و باید با او هم مسابقه بدهم. خوشبختانه با وجود همه این استرس ها توانستم مقتدرانه طلا بگیرم.

  • حالا چطور؟ با این همه مدال و افتخار وقتی در رقابت های بین المللی حاضر می شوی چه حسی داری از این که رقیبانت از تو می ترسند؟

طبیعتا اقتدار داشتن همیشه خوب بوده و باعث اعتماد به نفس بیشتر می شود، اما امروز که به این سطح رسیده ام هرگز حریفانم را دست کم نمی گیرم، چون شاید همان طور که من به یکباره در دنیای وزنه برداری چهره شدم یکی از همین حریفان در رقابت های جهانی، یک سیامند رحمان دیگر باشد و مرا غافلگیر کند.

  • یعنی هنوز هم از حریفانت می ترسی؟

نمی شود اسمش را ترس گذاشت، اما به هر حال ورزشکار باید حواسش همیشه جمع باشد که غافلگیر نشود.

  • کلا نام سیامند رحمان با رکورد زدن عجین شده، هر جا می روی یک رکورد جدیدی ثبت می کنی مثل همین بازی های اینچئون؟

مسابقات اینچئون از سطح بسیار سنگینی برخوردار بود و حریفان خوبی در دسته فوق سنگین شرکت داشتند، اما با آمادگی خوب و تمرینات زیادی که در اردوهای تیم ملی طی چند ماه اخیر پشت سر گذاشتم توانستم علاوه بر کسب مدال طلا، رکورد جهان را سه بار جابه جا کنم. البته هرچند با زدن وزنه ۲۸۷ کیلوگرمی مدال طلا گرفتم، اما انتظار داشتم وزنه بالاتر از این را در مسابقات بزنم، ولی نظر کادر فنی براین بود که دیگر بیش از حد به خود فشار وارد نکنم. هیچ ورزشکاری از رکورد زدن بدش نمی آید و من هم دلم می خواهد هر جا می روم علاوه بر طلا گرفتن، رکورد هم بزنم.

  • حتی اگر این رکوردها یک کیلو، یک کیلو بالا برود؟

نه، مگر این که اتفاقی اینجوری بشود. من کلا دوست دارم رکورد بزنم. اگر با کیلوهای زیاد هم باشد چه بهتر.

  • با این که چند بار وعده دادی، اما هنوز به رکورد ۳۰۰ کیلو نرسیدی.

ان شاءالله روزی این وزنه را هم می زنم. در المپیک لندن همان طور که همه دیدند به خاطر اعتراض وزنه بردار کره ای حدود ۱۵ دقیقه مسابقات متوقف شد. ۱۵ دقیقه در وزنه برداری زمان زیادی است و باعث سرد شدن بدن و از بین رفتن تمرکز می شود، به همین دلیل نتوانستم ۳۰۰ کیلو را کاملا تکنیکی مهار کنم تا وزنه به نامم ثبت شود.

  • به نظر می رسد این رکورد را برای المپیک ۲۰۱۶ برزیل کنار گذاشته ای. همین طور است؟

امیدوارم که بتوانم این وزنه را در المپیک برزیل بزنم و مشکلی پیش نیاید.

  • سن و سالت که به نظر اجازه می دهد بعد از المپیک برزیل هم وزنه بزنی. در صورت ثبت این رکورد بازهم ادامه می دهی؟ اصولا هیچ وقت به خداحافظی فکر کرده ای؟

هیچ کس از آینده خبر ندارد و معلوم نیست چه شرایطی پیش بیاید مطمئنا روزهای اوج و طلا گرفتن برای هیچ ورزشکاری باقی نمانده است که برای من همیشگی باشد. همان طور که گفتم شاید بزودی یک سیامند رحمان دیگر ظهور کند. بنابراین هیچ چیز مشخص نیست.

  • به هر حال تا زمانی که هستی هر جا اسمت بیاید همه یک مدال طلا برایت کنار می گذارند و دست کم این انتظار را دارند.

اگر یکی دو بار سوم یا چهارم می شدم این همه انتظار از من وجود نداشت(خنده). خوشحالم که وزنه زدن و کسب افتخار من باعث خوشحالی مردم کشورم شده است. امیدوارم هیچ وقت شرمنده مردم نشوم.

  • چهره ای که از تو در ذهن مردم نقش بسته است یک چهره بشاش است، این را هم تیمی هایت و آنها که از نزدیک با تو در ارتباط هستند تائید می کنند. هیچ وقت شده با برخورد سرد موجب ناراحتی مردم شوی؟

همیشه سعی کرده ام که هیچ کس از دستم دلخور نشود. ما ورزشکاران و قهرمانان بخوبی می دانیم به لطف محبت و حمایت مردم به این سطح رسیده ایم، بنابراین همیشه باید قدردان محبت مردم باشیم و نباید از این محبت دچار غرور شویم. چرا باید مغرور شویم. ما هم عضوی از این جامعه و مثل دیگران هستیم نه بیشتر. گاهی وقتی در فرودگاه مردم می خواهند با من عکس یادگاری یا امضا بگیرند حتی اگر این کار طولانی شده و گیت هم بسته شود باز هم کاری نمی کنم مردم از دستم ناراحت شوند.

  • اما برخی می نشینند چرتکه می اندازند پاداش و قراردادهای ورزشکاران را جمع می زنند. این حساب و کتاب کردن ها و این که گفته شود سیامند رحمان با پول ها و سکه هایش چه می کند، اعصابت را خرد نمی کند؟

متاسفانه برخی شرایط ما ورزشکاران بویژه پارالمپیکی ها را مثل فوتبالیست ها و قراردادهای چند صد میلیونی و بعضا میلیاردی آنها می بینند، در حالی که به هیچ وجه شرایط ما این طور نیست. درست است که به خاطر همین بازی های اینچئون ۱۵۰ سکه جایزه گرفتیم، اما چند سال زحمت کشیدیم تا به اینچئون رسیدیم و این مسابقات هر سال و هر ماه که برگزار نمی شود. در طول ماه مبلغ زیادی و حدودا بین سه تا سه و نیم میلیون تومان هزینه تمرین کردن است که از جیب می پردازم. اگر این تمرین ها نباشد، خبری هم از مدال نخواهد بود.

  • از ورزشکاران و قهرمانان انتظار زیادی هم در رابطه با کارهای انسان دوستانه می رود، یعنی باید باز به خواسته مردم توجه شود. در این باره چه نظری داری؟

انتظار بجایی است و طبیعتا من هم به سهم خود در کارهای خیر شرکت می کنم و اجازه بدهید وارد جزئیات نشوم، چون ممکن است جنبه ریا به خود بگیرد. نه تنها من که شک نکنید همه قهرمانان ما و فوتبالیست ها از مردم نیازمند غافل نیستند و هر کس بنا به توان و علاقه خود دست نیازمندی را می گیرد.

  • گفتی فوتبال، بعد از پارالمپیک لندن قراردادی با باشگاه پرسپولیس و محمد رویانیان ، مدیرعامل وقت باشگاه پرسپولیس بستی که در رقابت های بین المللی به نام پرسپولیس شرکت کنی. این اتفاق افتاد یا مثل بقیه کارهای باشگاه پرسپولیس نیمه تمام ماند و صرفا جنبه تبلیغی داشت؟

دوست ندارم در این باره صحبت کنم، اما وقعا هیچ چیز عملی نشد و من پولی از پرسپولیس نگرفتم.

  • مبلغ قرارداد چقدر بود؟

۴۰ میلیون تومان بود. اجازه بدهید خیلی به این موضوع نپردازیم.

  • مسابقات بعدی چیست؟

رقابت هایی است که در قزاقستان برگزار می شود و جنبه گزینش المپیک ۲۰۱۶ را دارد.

  • فقط به کسب سهمیه فکر می کنی یا باز هم رکورد می زنی؟

صد در صد کسب سهمیه خیلی مهم است، اما یک کوچولو رکورد هم بزنم بد نیست. (خنده)

  • رقابت های وزنه برداری افراد سالم جسمی را چطور دنبال می کنی؟

بله هر وقت این مسابقات پخش شود، حتما نگاه می کنم.

هیچ وقت شده خودت را جای آنها بگذاری و این که آیا مثل بهداد سلیمی می توانستی قهرمان جهان شوی؟

بچه های تیم ملی همه دوست های من هستند و هر وقت آنها مدالی کسب می کنند خوشحال می شوم. هیچ وقت به چنین چیزی فکر نکرده ام، چون هر ورزشی شرایط خاص خودش را دارد و مقایسه خیلی نمی تواند جالب باشد، بنابراین هر کس جایگاه خودش را دارد و افتخارات و مدال ها برای همه ما ارزشمند است.

  • به نظرت آنها می توانند وزنه هایی را که تو می زنی، مهار کنند؟

گفتم که شرایط هر ورزش با ورزش دیگر فرق می کند. مهم این است که این رکوردها دست ملی پوشان ما باشد.

  • سیامند رحمان همیشه در مصاحبه هایش از برخی نگاه های تبعیض آمیز گله می کند، اما این بار چیزی نگفتی.

چقدر بگوییم. هر چقدر گفتیم فایده ای نداشته است. مسئولان باید بدانند من ورزشکار چه معلول و چه غیرمعلول برای این که بتوانم کارم را به نحو احسن انجام دهم باید همه جوره تمرکز کامل داشته باشم و دغدغه فکری حداقل هایم را نداشته باشم.

این دغدغه ها را فقط مسئولان می توانند از ورزشکاران دور کنند. در حالی که خوشبختانه جوایز ما پارالمپیکی ها با غیرمعلولان برابر شد. امیدواریم روزی همه نگاه های تبعیض آمیز موجود در ورزش از بین برود، چرا که خیلی جالب نیست ما همیشه و همه جا ناله کنیم و از مشکلات اینچنین بگوییم.

  • به عنوان سوال آخر، وزنه برداری چه از نوع معلولان و چه غیرمعلولان آن همواره با دو موضوع دست به گریبان است، یکی آسیب دیدگی و دیگر دوپینگ. اولی اجتناب ناپذیر است، اما دومی دست خود ورزشکار است. سیامند رحمان چطور از خودش مراقبت می کند؟

آبرویم برایم از هر چیزی مهم تر است من که خداوند این توانایی، استعداد و علاقه را به من عنایت کرده تا با تمرین کردن بتوانم در مسابقات مختلف به افتخارات بزرگ برسم، باید حواسم جمع باشد که یک موقع حتی به طور ناخواسته گرفتار دوپینگ نشوم. به همین دلیل به حدی مراقب این قضیه هستم که حتی از گرفتن یک فنجان چای یا یک لیوان آب از دست دیگران خودداری می کنم و این کار باعث دلخوری طرف مقابل هم می شود، اما همان طور که گفتم دوپینگ شوخی بردار نیست و من حتی باید تا این حد از خودم مراقبت کنم.