۰۲۱ - ۸۸۰۰۱۳۶۱ کمک‌های مردمی

چرا معلولین به نسبت موفق ترند ؟

گاهی اوقات در محیط اطراف خود یا در رسانه ها فرد معلولی را می بینیم که ناخودآگاه به او حسادت می کنیم و یا شرم می کنیم که چرا ما علیرغم اینکه به ظاهر هیچ معلولیت جسمی نداریم ، از او معلول تر ، ناتوان تر و عقب تر هستیم.

مثلا عزیزی که روشندل است ، در یکی از شهرهای استان آذربایجان به تعمیر لوازم منزل می پردازد و یا آن خانم ۲۶ ساله ای که در یکی از روستاهای شمالی در تمام طول عمر مادر او را مثل یک نوزاد در یک سبد حمل کرده است و او نمی تواند راه برود و نمی تواند بنشیند و قد او کلا ۳۰ سانتی متر است ولی با دستان کوچک خود آنچنان با سرعت می بافد که هیچ انسان به ظاهر سالمی نمی تواند مثل او ببافد و همواره مثل او شاکر خدا  باشد.

نمونه های زیادی از این مثال ها وجود دارد که ما با دیدن آنها باید به خودمان بیاییم و ببینیم از نعماتی که خداوند به ما عطا کرده چقدر بطور مفید بهره می بریم و یا چند بار در شبانه روز به شکر خدا می پردازیم.

تقریبا از هر سه نفر معلولی که می شناسیم ، دو نفر از آن ها انسان های فعال ، با انگیزه ، با انرژی ، شاغل و هدفداری هستند که معلولیت نتوانسته برای آن ها محدودیت ایجاد کند .

اکنون با بررسی دلایل این نسبت موفقیت شاید بتوانیم در خود و دیگران تغییری ایجاد کنیم.

معلولین موفق

افراد معلول غم نداشته ها را نمی خورند.

تصور فرمایید یک روز شلوغ و پر ترافیک و با هوای آلوده قرار است از یک سوی شهر به سمت دیگر شهر برویم. از پنجره به بیرون نگاه می کنیم و می بینیم که پرنده ها چه راحت و بدون ترافیک طی مسیر می کنند ، آیا همانجا می نشینیم و به علت اینکه نمی توانیم پرواز کنیم ، از خانه بیرون نمی رویم . آیا زانوی غم بغل می گیریم که چرا بالهایی برای پرواز نداریم ؟ آیا به زمین و زمان ایراد می گیریم که چرا ما اینقدر ناتوانیم ؟

بطور یقین این نگاه برای شما خنده دار است . پس بدانید که برای افراد با معلولیت جسمی هم واژه نمی توانم و چرا اینگونه ام؟ خنده دار است .

ما تصمیم می گیریم حالا که بال پرواز نداریم ، با تلاش و برنامه ریزی و صبر به آن سوی شهر و هدفمان برسیم چون امیدی به پرواز نداریم.

آنها هم تصمیم می گیرند که قید آن عضوی که ندارند را بزنند و از آنچه که دارند نهایت استفاده را بکنند . آن دسته از افراد معلول که موفق هستند نگاهشان به داشته ها قشنگ تر از افرادی است که هیچ معلولیت جسمی ندارند.

افراد معلول برای رهایی از نگاه ترحم آمیز ، خودشان را باور می کنند.

وقتی کسی طعم نگاه مشوقانه را می چشد ، هرگز دوست ندارد بار نگاه ترحم آمیز را تحمل کند . ولی افرادی که از نظر جسمی معلولیتی ندارند ، چون این نگاه را تجربه نکرده اند ، انگیزه لازم جهت برخاستن و تغییر و تحول را در خود نمی بینند و آنقدر تحت فشار قرار نمی گیرند که به خود آیند و خود را باور کنند.

این افراد با غور در خود ، موفق می شوند خود را کشف کنند و به یک خودباوری عمیقی دست یابند و از طرفی چون توانایی خود را نسبتا محدود می دانند ، بنابراین با تمرکز بر یک توانایی و یک حرفه یا شغل ، تا بالاترین شاخه ها اوج می گیرند.

شاید یکی از دلایل عدم موفقیت نسبی افراد به ظاهر سالم از نظر فیزیکی ، همین باشد که آنها به یک باور کاذب رسیده اند که توان انجام هر کاری را دارند ، بنابراین از این شاخه به آن شاخه پریده و در نهایت همه کاره ، هیچ کاره می شوند .

اصلا گاهی اوقات انتخاب های زیاد ،ما را سر در گم می کند و از این نظر معلولین این را لطف خدا می دانند که به آنها مسیر مشخص و واضحی را نشان داده و گفته است چون فقط این کار را می توانی انجام دهی ، پس وقت و انرژی  خود را تلف نکن و بی مهابا بتاز که تو شایسته بهترین ها هستی.

معلولین با شجاعت از دیگران کمک می خواهند.

غرور بیجای برخی از ما که از دیگران کمک نمی خواهیم ، گاهی باعث می شود که یک اشتباه را چندبار تکرار کنیم و یا یک کار را آنطور که باید انجام ندهیم و نتیجه خوبی نگیریم .

ما فکر می کنیم کمک خواستن یعنی دست نیاز دراز کردن ، یعنی خودمان را کوچک کردن یعنی زیر بار منت دیگران رفتن و به همین علت همواره مشغول سعی و خطا هستیم .که همه چیز را حودمان تجربه کنیم .

اگر با دقت به روند رشد و یادگیری بچه ها نگاه کنیم ، می بینیم که آنها چقدر سریع رشد می کنند و چقدر مطلب می آموزند . طوری که اگر بچه ای را شش ماه نبینیم پس از شش ماه ،از رشد عقلی او متعجب می شویم ، ولی آدم بزرگ ها اینطور نیستند ، حتی پس از چند سال هم همان آدم قبلی هستند . علت در یک چیز است ، بچه ها می پرسند ، کمک می گیرند و ابراز می کنند که نمی دانند و به همین دلیل رشد می کنند ، بزرگ می شوند و توانمند تر از قبل می شوند ..

برای رشد و پیشرفت و موفقیت باید مثل برخی معلولین فکر ، نگاه و هدفگذاری کرد . آنها این حقیقت را باور دارند که به دلیل برخی محدودیت های جسمی ، نباید در دام محدودیت های اجتماعی اسیر شوند . پس با شجاعت از دیگران راهنمایی ، رهنمود و کمک می گیرند و به جای غرور کاذب و در جا زدن ، مسیر شجاعت ، فروتنی و واقع بینی را پیش می گیرند که اگر این موارد را سرلوحه امورمان قرار دهیم ، بدون شک موفقیت را در چنگ خود خواهیم داشت.

پس بیاییم باور کنیم که برخی از ما شاید از لحاظ جسمی سالم باشیم ولی از لحاظ طرز تفکر و نگرش دچار معلولیت هایی هستیم که نیاز به درمان داریم تا برخیزیم و خود را شایسته اشرف مخلوقات بودن کنیم .