۰۲۱ - ۸۸۰۰۱۳۶۱ کمک‌های مردمی

تلخی ها را تکرار نکنید

روزی که بر اثر یک سانحه ضایعه نخاعی شدم آرزو می کردم ای کاش من آخرین نفری باشم که این حادثه تلخ را تجربه می کند  اما واقعیت زندگی چیزی بیش از آرزوهای خام آن روز من بود و هست یقینا به تعداد روزهایی که بر ما می گذرد انسان های سالم دچار معلولیت اکتسابی می شوند و به دنیای سخت و خشن معلولیت پای می گذارند. شاید هر کدام از آنها اگر کمی درباره ی عوارض ناشی از معلولیت های مختلف و هزینه های متفاوت آن بیشتر می دانستند نوع مراقبت آنها از خودشان متفاوت می شد.
و در این میان برای آنان که نمی دانند یا می دانند اما توان بالا بردن سطح ایمنی خود را ندارند بر عهده مسولین است که قبل از وقوع حادثه معلولیت ، اقدام به پیشگیری کنند . که پیشگیری همواره مقدم بر عمل دیگری است.

حادثه زلزله روستاهای اذربایجان شرقی به مانند زلزله رودبار و منجیل و بم هزاران معلول برجای خواهد گذاشت که متاسفانه بیشترین آنها ضایعه نخاعی یا همان فلج دو پا و یا بیشتر خواهند بود. هزینه های زندگی یک فرد ضایعه نخاعی در شرایطی که زخم بستر نداشته و نیازی به دیالیز نداشته باشد بیش از دو برابر هزینه زندگی یک فرد عادی است و این هزینه از کدامین حمایت مالی تامین می شود؟ در حالیکه فرد معلول معمولا اولین چیزی را که از دست می دهد شغل و حرفه اش خواهد بود!!! و این چنین می شود که معلولیت با فقر گره ناگشودنی می خورد و در صورت عدم فرهنگ سازی مناسب، معلولیت همراه  با تکدی گری می شود……

اگر میانگین سن معلولین برجای مانده از زلزله را ۲۵ سال فرض کنیم و طول عمر آنان را ۵۰ سال فرض کنیم و هزینه ی ۲۵ سال زندگی همراه با معلولیت را تخمین بزنیم مطمینا مبلغی کمتر از ساختن یک ساختمان مقاوم در برابر زلزله برای روستا نشینان دربرخواهد داشت.اما همه ی این محاسبات برای قبل از وقوع حادثه و آن هم برای کشور زلزله خیز و بر روی گسل ایران است.و حال که هزاران معلول برجای مانده اند چه بیاندیشیم؟؟ این باید از مهم ترین سوالات برای مسولین باشد چراکه در شرایط عادی وقتی کسی دچار معلولیت می شود در حقیقت به دنیای مبهمی پا می گذارد که تا مدت ها بدرستی نمی تواند بیاندیشد و تصمیم بگیرد ….
و اینجاست که نقش متولی یان امور برجسته می شود زیرا که تصمیم گیرنده عده ای معلول بی پناه و آسیب دیده و چه بسا بی کس فقط مسولین خواهند بود و بس.

این درد عمیق و کهنه نشدنی که به سراغ عده ای از هم وطنان مان  آمده است با گذشت زمان سختی اش بیشتر می شود چرا که همیشه در نخستین روزهای مواجه با یک بحران شاهد حضور پر رنگ نیروهای امدادی داخلی و خارجی هستیم اما طبق روال معمول بعد از اساکن موقت اسیب دیدگان همه چیز به متولیان امور مردم سپرده می شود تا تسهیلات لازم برای رسیدن به یک زندگی معمولی را برای همه ی آسیب دیدگان فراهم کنند و در این بین باید توجه به سهم نیازمندی های معلولین فراموش نشود.

بعنوان یک معلول ساکن در پاییتخت ایران زمین برای عزیزانی که متاسفانه عضوی از جامعه معلولین شدند آرزو دارم رسیدگی مسولان محترم ، خصوصا سازمان بهزیستی در مددیاری آنان به گونه ای نباشد که مشکلات و دشواری های همنوعان خود را در زلزله رودبار، منجیل و بم را تجربه کنند که این تجربه بس تلخ است و دردناک.