۰۲۱ - ۸۸۰۰۱۳۶۱ کمک‌های مردمی

شما هم از آینه می‌ترسید؟

اینکه یک فرد تصور خوبی از ظاهر خود نداشته باشد، گاهی به حدی شدید می‌شود که روان‌پزشکان به آن «اختلال بدشکلی بدنی» می‌گویند. تعجب نکنید این عنوان موضوعی حیرت‌آور و تازه نیست بلکه یک جور بیماری است که بسیاری را درگیر کرده که حتی خودشان هم از ابتلا به آن بی‌خبرند. آنچه می‌خوانید نتیجه گفت‌وگو با پروفسور جی کوین تامپسون، مولف کتابی در مورد تئوری، ارزیابی و درمان این اختلال است. پروفسور تامپسون، استاد روان‌شناسی بالینی در دانشگاه فلوریدای جنوبی است و سال‌ها در این باب مطالعه کرده است.

به مبتلا یان چطور کمک کنیم؟

بهترین اقدام اعزام فرد نزد روان‌پزشک به‌خصوص با تخصص در اختلالات خوردن است. نقش اطرافیان در فرآیند بهبود بسیار پیچیده است. ممکن است درمانگر از اطرافیان بخواهد که به درخواست بیمار برای تایید مداوم ظاهر خود پاسخ ندهند. اما در عین حال به چالش کشیدن مشکل بیمار هم صلاح نیست (مثلا نباید دائم گفت من مشکلی در موی تو نمی‌بینم) چون با این‌کار دیدگاه بیمار به کل بی‌اعتبار جلوه می‌کند. اطرافیان باید به او گوش دهند و حمایتش کنند تا از اهداف درمانی فاصله نگیرد.

چه شد که به مشکلات تناسب اندام علاقه‌مند شدید؟

به‌تدریج بعد از دهه ۸۰ وقتی پرخوری عصبی به‌عنوان اختلال بالینی شناخته شد تمرکز هم روی اختلالات خوردن بود. نخستین کار در زمینه اختلالات خوردن، روی تصور فرد از خود متمرکز شد با این اطلاعات که نارضایتی از ظاهر و شکل و شمایل بدن فقط محدود به بی‌اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی نیست بلکه در افرادی که به اختلالات خوردن مبتلا نیستند، هم دیده می‌شود. از اواسط دهه ۸۰ میلادی مطالعاتم روی تصور فرد از ظاهر و بدن خود در نمونه‌های مختلف مثل ورزشکاران، افرادی که تحت عمل جراحی پلاستیک قرار گرفته‌اند، نوجوانان، بالغان و افراد با نژادها و ملیت‌های مختلف متمرکز شد.

تعریف‌تان از Body Image چیست؟

این عبارت یعنی دیدگاه درونی فرد از ظاهر خودش. به عبارت ساده یعنی اینکه افراد ظاهرشان را چگونه می‌دانند و چه احساسی از ظاهرشان دارند. البته این موضوع چند وجهی است و اجزای متعددی دارد. این سؤال را از همه مراجعانم می‌پرسم که آیا هر آنچه دیگران از ظاهر آنها می‌بینند خودشان هم می‌بینند؟ مثلا اینکه فردی قسمت خاصی از بدنش را (مثلا کمر یا ران) بزرگ‌تر از سایرین می‌بیند درحالی‌که با سنجش‌های مربوطه این قسمت کاملا اندازه آن مناسب بوده، این نشان‌دهنده به هم خوردن تصور فرد از ظاهر و بدن است. در اغلب موارد ظاهر فرد مشکلی ندارد بلکه فرد مورد نظر بعضی جنبه‌های آن را دوست نداشته و آن را قبول ندارد. برای ارزیابی و تشخیص این اختلال از پرسشنامه‌های متعدد و سنجش‌های ویژه استفاده می‌شود. این سنجش‌ها موارد مختلفی را مشخص می‌کند:سطوح پیشرفته نارضایتی از ظاهر و بدن و حتی سطوح پیشرفته گریز از اجتماع به‌دلیل احساسات منفی که فرد از ظاهر خود دارد. بیش از ۳۰ مقیاس سنجش اختلالات تصور فرد از ظاهر خود که بیشترین استفاده را دارند، معرفی کرده‌ایم. وقتی فردی تصور خوبی از ظاهرش نداشته باشد و این مسئله شدید شود با عملکرد اجتماعی و شغلی او تداخل پیدا می‌کند یا اضطراب و افسردگی شدید را موجب می‌شود.

مشخصه اختلال بدشکلی بدن چیست؟

ویژگی اصلی این اختلال در این است که فرد مبتلا بی‌نهایت از بعضی جنبه‌های ظاهرش ناخشنود است و حتی آنها را توهین‌آمیز و بی‌اعتبار می‌داند. نکته مهم در این افراد این است که ارزیابی فرد از ظاهر خودش با آنچه دیگران در مورد او حس می‌کنند همخوانی ندارد مثلا دیگران هیچ جنبه غیرمعمول یا غیرعادی در ظاهر او نمی‌بینند یا  اگر هم در ظاهر فرد مشکلی وجود دارد بسیار جزئی و ناچیز است (مثلا گوش یا بینی فرد کمی بزرگ است) اما خودش این مورد را بسیار بزرگ و قابل توجه حس می‌کند. از دیدگاه بالینی آنچه جزو مهم‌ترین مورد محسوب می‌شود این است که فرد مبتلا، به شکل وسواس‌گونه‌ای روی آن قسمت از بدن که از آن ناراضی است تمرکز می‌کند و این وسواس با موجودیت فرد تداخل دارد. اختلال بدشکل بودن بدنی جنبه‌های مختلفی از ظاهر را در بر می‌گیرد اما مطالعات نشان می‌دهد این موضوع در بعضی موارد بیشتر است:موی سر، بینی، پوست، چشم‌ها، ران پا، شکم،  اندازه قفسه سینه، لب‌ها، گونه، جای زخم‌ها روی بدن، قد و دندان‌ها.

چه افرادی از ظاهر خود ناراضی هستند؟

تقریبا هر آدمی جنبه‌هایی از ظاهرش را دوست ندارد و دلش می‌خواهد آنها به‌گونه‌ای دیگر باشند اما مبتلایان این اختلال اقدامات بسیار زیاد و طولانی مدتی برای اصلاح ظاهر خود انجام می‌دهند مثلا بارها تحت عمل جراحی قرار گرفته‌اند، دائما رژیم‌های غذایی شدید می‌گیرند، ورزش‌هایی شدید و متعدد انجام می‌دهند یا قسمت مورد نظر را با لباس یا آرایش می‌پوشانند.  متاسفانه مطالعات توصیفی در این زمینه، کم است. اکثر اطلاعات به‌دست آمده در این مورد از معاینات موردی و فاکتورهایی است که فرد شروع بیماری را به آن نسبت می‌دهد. به‌نظر می‌رسد در اغلب موارد یک اتفاق باعث شروع ماجرا می‌شود مثلا دیگران با عبارات خود ظاهر فرد را مسخره کرده و او را آزار می‌دهند. شاید در ۷۰ درصد موارد شروع علائم در نوباوگی و نوجوانی بوده است.  این اختلال می‌تواند باعث رفتارهای اجتنابی شدیدی در فرد شود مثلا انزوا و دوری از آشنایان و خانواده، خودکشی هم چندان غیرمتداول نیست و افسردگی هم دیده شده است. در بعضی موارد جراحی‌های مختلف و اقدامات متعدد نمی‌توانند اشکالی را که در ظاهر فرد وجود دارد برطرف کنند.


چه کسانی در خطرهستند؟

مطالعات در مورد میزان شیوع انجام نشده است. احتمالا به این دلیل که این اختلال نادر است و شاید بین یک تا دو درصد کل جمعیت و ۱۰ تا ۱۵ درصد بیماران سرپایی روانپزشکی را شامل می‌شود. بعضی محققین معتقدند میزان شیوع در حال افزایش است چون روش‌های تشخیصی رو به بهبود است و مردم نسبت به ظاهر خود وسواس بیشتری پیدا کرده‌اند. نکته جالبی که در تحقیقات مشخص شده این است که این اختلال در زنان و مردان بالغ یکسان دیده می‌شود. این موضوع با داده‌های اختلالات خوردن در تضاد شدید است چون درآنها ذکر شده ۹۰درصد مبتلایان به اختلالات خوردن، خانم‌ها هستند. فعلا در مورد میزان دقیق شیوع و ارتباط فامیلی این اختلال مطالعات کافی نیست.

تفاوت این اختلال با اختلال‌های وسواسی- جبری چیست؟

کسی که به اختلال در خوردن مبتلاست ممکن است علائمی از بد شکلی را هم نشان دهد به‌خصوص اگر فرد از ظاهرش ناراضی باشد. وجود اختلال بد شکل بودن بدنی در قسمتی از بدن که به بزرگی و کوچکی آن مربوط نباشد (مثل گوش و بینی) معمولا نشان می‌دهد اختلالات خوردن به‌طور همزمان وجود ندارد. اگر محلی که اختلال بد شکل بودن بدنی را ایجاد کرده وابسته به اندازه باشد باید ارزیابی اختلال خوردن انجام شود و تمرکز روی نشانه‌های معمول اختلالات خوردن باشد مثل رژیم‌های غذایی شدید، کاهش وزن، استفاده از مسهل‌ها برای کاهش وزن و احساس کنترل نداشتن در مقابل غذاها.

افتراق اختلال وسواسی – جبری از اختلال بد شکل بودن بدنی از یکدیگر بسیار مشکل است و بعضی محققین معتقدند اختلال بد شکل بودن بدنی در حوزه اختلال وسواسی – جبری قرار دارد. در اصل درمان‌های روان‌پزشکی و دارویی برای هر دو یکسان است.

البته افسردگی و مشکلات اضطراب از اجتماع نیز از جمله مشکلات روان‌پزشکی مرتبط با اختلال بدشکل بودن بدنی هستند (هراس از اجتماع، اختلال شخصیتی دوری گزین) که متاسفانه کارهای تجربی در این زمینه اندک بوده است. ۲ روش عمده برای شناسایی اختلال بدشکل بودن وجود دارد، یکی معیاری است که در منابع روان‌پزشکی وجود دارد و دوم روش جیمز روزن است که معاینه اختلال بد شکل بودن بدنی است که در مطالعات مختلف استفاده شده و بسیار عالی است.

این اختلال درمان می‌شود یا نه؟

در زمینه درمان هم مطالعات هنوز اندک است. نتایج امیدوار‌کننده با دارودرمانی و درمان شناختی –رفتاری دیده شده است. در روش آخر سعی بر این است که الگوهای وسواس گونه‌ای مثل بررسی مداوم در آینه یا گرفتن تایید از دیگران شکسته شود. در مواردی که دوری از اجتماع وجود دارد به بیمار آموزش داده می‌شود که چگونه با موقعیت‌های اجتماعی مواجه شده و بر اضطراب اجتماعی غلبه کند.

با این حال به‌نظر می‌رسد تعداد زیادی از مبتلایان هنوز درمان نشده‌اند چون از ابتلای خود به این اختلال آگاه نیستند.

منبع: مجله اینترنتی برترین ها