نقش افسردگی در بروز یا تشدید عوارض مرتبط با آسیب نخاعی
افسردگی ” تنها ، آن چیزی نیست که فکر می کنید ” .
افسردگی اغلب می تواند با یک عارضه پزشکی از جمله آسیب نخاعی مرتبط باشد . اما قابل درمان است ! بنابراین اجازه ندهید که افسردگی ، زندگی شما و کسانی را که به آنها علاقه دارید ، خراب کند .
بسیاری از افراد به دلایل مختلف مستعد افسردگی می باشند . اما درافراد مبتلا به بیماریهای مزمن ، در بیشترمواقع ، اختلالات خلقی مثل افسردگی شایع تر هستند .
پس از آسیب نخاعی ، یک فرد تغییرات بزرگی را در زندگی خود تجربه خواهد کرد . معمولا” سازگاری با این تغییرات نیاز به زمان دارد و گاهی اوقات مدت زمان زیادی طول می کشد تا فرد با مشکلات خود سازگاری پیدا کند . این مدت ، زمانی است که فرد بیشتر مستعد افسردگی خواهد بود . درهر حال ، افسردگی درهر زمانی – چه سالم باشید ، چه دچار ناتوانی ، می تواند مخرب باشد .
افسردگی وضعیتی است که در آن فرد احساس غم ، ناامیدی یا ضعف می کند . این وضعیت می تواند کوتاه مدت یا بلند مدت باشد . و می تواند گستره ای از یک احساس خفیف تا اشکال شدیدتری از افسردگی باشد که بطور کامل زندگی شخص را مختل می کند . افسردگی می تواند احساسی شبیه به یک ابر باشد که همه چیز را تیره می کند و لذت زندگی را از بین می برد . اما ، خوشبختانه ، در بیشتر موارد ، می توان آن را بهبود بخشید یا درمان کرد .
بطورکلی ، افسردگی در افراد مبتلا به آسیب نخاعی می تواند در بروز عوارض زیر نقش داشته باشد ویا باعث تشدید آنها شود :
- زخم های فشاری
- عفونت های دستگاه ادراری ( UTIs)
- تسهیل بروز سایر بیماریها
- درد های مزمن
- طولانی تر شدن مدت بستری شدن و یا افزایش تکرار آنها
- بروزمشکلات در برقراری روابط شخصی
- بروزمشکلات با مراقبین
- سوء مصرف مواد
- افزایش هزینه های پزشکی
همچنین افراد مبتلا به آسیب نخاعی بیشتر از افراد سالم ، درمعرض خودکشی های حاصل از افسردگی هستند .
در زیر برخی از نشانه های افسردگی ذکر شده است . اگر شما هر کدام از موارد زیر را داشته باشید ، منتظر نمانید و فورا” به پزشک خود مراجعه کنید . البته توجه داشته باشید که تظاهر یکی یا بیشتر ، از این نشانه ها ، به این معنا نیست که شما افسرده هستید ، اما می تواند به این معنا باشد که چیزهایی در زندگی شما درست نیست
- درباره خودکشی فکر می کنید یا اقدام به خودکشی داشته اید .
- احساس غم و اندوه یا پوچی دارید ، یا خیلی از مواقع گریه می کنید .
- اغلب مواقع یا همواره ، احساس بی ارزش بودن ، ناامیدی یا گناه می کنید.
- مشکل خوابیدن دارید ، یا بیش از حد معمول می خوابید .
- به فعالیت های سرگرم کننده و لذت بخش ، اهمیت نمی دهید .
- نسبت به عادتهای شخصی خود مانند حمام کردن، مسواک زدن ، عوض کردن لباس های تان، بی تفاوت شده اید .
- خسته شده اید یا نسبت به گذشته انرژی کمتری دارید .
- در تمرکز یا تصمیم گیری دچار مشکل شده اید .
- اشتهای تان خیلی کمتر یا بیشتر از حد معمول شده است .
- احساس می کنید کند ، سنگین و یا تنبل شده اید .
- به اندازه ای عصبی هستید که آرام سازی و یا راحتی تان مشکل است .
- از دوستان و مراقبین خود دوری می کنید .
- هنگامی که احساس ناراحتی یا غم می کنید ، دارو مصرف می کنید .
- علاقه تان به رابطه جنسی کمتر از حد معمول شده است .
- خیلی راحت ، مضطرب یا عصبانی می شوید.