مشکلات فراموش شده معلولان در شهرستانها
ایران آنلاین /گزارش حاضر، از معلولان شهری سخن می گوید که مرکز استانی به همان نام است و دارای عقبه بلند تاریخی است. گرچه سخنمان از تاریخ نیست، اما نمی شود از «زنجان» حرف زد، اما یاد شیخ اشراق، شهاب الدین سهروردی نیفتاد. نمی شود از زنجان سخن گفت، اما یادی از غزال غزل معاصر فارسی، حسین منزوی نکرد. برای تهیه گزارشی، به این شهر سفری کردم و همان سفر دو روزه، بهترین بهانه شد تا سراغی از معلولان ساکن این شهر بگیرم. گرچه فرصت کوتاه بود، اما در گپ و گفت های کوتاهی که با رئیس آموزش پرورش استثنایی، مدیر آموزشگاه استثنایی رودکی، نابینایان فعال ورزشی و معلولان جسمی-حرکتی داشتم شمهای از وضعیت فرهنگی و اجتماعی معلولان زنجان را درک کردم.
مدیران مدارس عادی باید به معلولان اعتماد کنند
فضای آموزشگاه «رودکی» زنجان چندان پر شور نبود، طبیعی هم بود که پر شور نباشد، چون نوزدهمین روز از تیر ماه بود و ایام تعطیلی مدارس. با این حال عدهای از دانشآموزان این آموزشگاه از معلولیتهای مختلف، جمع شده بودند تا کانون فرهنگی-تربیتی «باران» را که اختصاص به برنامههای پرورشی ویژه دانشآموزان استثنایی داشت، افتتاح کنند. آموزشگاه استثنایی رودکی زنجان، ظاهراً مهمترین آموزشگاه بین ۸ آموزشگاه استثنایی استان است که سابقه فعالیتش به بیش از دو دهه میرسد. در این آموزشگاه، ۷۹ دانشآموز از معلولیتهایی مثل معلولیت بینایی و جسمی-حرکتی تحصیل میکنند. از این تعداد، ۸ دانشآموز در مقطع متوسطه اول، ۵۰ دانشآموز در مقطع ابتدایی و ۲۱ دانشآموز در مقطع آمادگی مشغول به تحصیلند. دانشآموزانی که برای شرکت در آیین افتتاح کانون فرهنگی-تربیتی «باران» دعوت شده بودند، منتخبانی از تمام مقاطع تحصیلی آموزشگاه بودند که با حضورشان، زنگ افتتاح برنامههای کانون نواخته شد.
بهانه خوبی بود تا در حاشیه این گردهمایی کوچک میان دانشآموزان و معلمان و همچنین مسئولان استثنایی استان، طی یک گپ و گفت با سهیلا فریقی، رئیس آموزش پرورش استثنایی و سهیلا تیموری نیا، مدیر آموزشگاه استثنایی رودکی، از وضعیت تحصیلی دانشآموزان معلول زنجان مطلع شوم. سهیلا فریقی، رئیس سازمان استثنایی زنجان که به قول خودش سابقه ۳۲ ساله خدمت دارد، از سال ۹۳ عهده دار ریاست سازمان استثنایی استان شده است. فریقی دانشآموزان تحت پوشش سازمان استثنایی را به دو حوزه تقسیم میکند: «آموزش پرورش استثنایی در استان زنجان، خدمات آموزشی را به ۳هزار دانشآموز در ۷ گروه نیازهای ویژه ارائه میدهد. این گروهها در دو دسته از مدارس تحصیل میکنند؛ مدارس ویژه استثنایی و مدارس پذیرا. مدارس پذیرا که در طرح فراگیر جای میگیرند، آن دسته از مدارس عادی هستند که پذیرای گروههایی از دانشآموزان معلول هستند.» این در حالی است که سهیلا تیموری نیا، مدیر آموزشگاه رودکی از نحوه برخورد مدارس پذیرا با دانشآموزان معلول گلایه میکند. او که ۱۸ سال سابقه مدیریت در مدارس را دارد، ضمن ارج نهادن به خدمات خانم فریقی بهعنوان رئیس سازمان استثنایی استان، وجود او را نعمتی برای معلولان میداند، اما از مدیران بسیاری از مدارس پذیرا گله میکند: «من قبل از اینکه بهعنوان مدیر در آموزشگاه رودکی فعالیت کنم، مدیر یکی از مدارس پذیرا بودم. همیشه تلاش میکردم دانشآموزان معلول را برای ادامه تحصیل در مدرسهام بپذیرم، اما متأسفانه خیلی از مدارس پذیرا، دانشآموزان معلول را سخت میپذیرند؛ حال آنکه ما استعدادهای درخشانی در میان این دانشآموزان داریم. تیموری نیا ریشه این نوع برخوردها را در ناآگاهی جامعه نسبت به تواناییهای معلولان میداند: «متأسفانه دو نوع نگاه نسبت به معلولان در زنجان وجود دارد؛ نگاه حاکی از ترحم و نگاه آکنده از بیاعتمادی. حال آنکه در کشورهایی مثل کانادا، دانشآموز اوتیسمی در کنار دانشآموز عادی تحصیل میکند. من با خانوادههای دانشآموزانم ارتباط دارم. خیلی وقتها اولیای این بچهها با من درد دل میکنند و از ترحمهای اطرافیان نسبت به فرزندشان شکایت میکنند.» مدیر آموزشگاه رودکی به فعالیتهای اجتماعی خود برای آگاهسازی اقشار جامعه نسبت به معلولان اشاره میکند: «من در طول ماه رمضان سعی کردم در مساجد و در جمع خانمها از استعدادهای معلولان بگویم؛ چون احساس کردم مساجد بهترین مکان برای ایجاد آگاهی افراد نسبت به معلولان است. ضمن اینکه خیلی از مردم در مساجد گرد هم میآیند. از طرفی، امسال خانم فریقی با کمک دوستانش، نمایشگاهی از دستاوردهای معلولان را در کارخانه کبریتسازی به منظور نشان دادن توانمندیهای معلولان دایر کرد که به نظر من اثرگذار بود، به طوری که خیلیها میپرسیدند: واقعاً این آثار کار دست معلولان است؟» دانشآموزان استثنایی زنجان از چه امکاناتی بهرهمند هستند؟ سؤالی که سهیلا فریقی به آن پاسخ میدهد: «امکاناتی که ما در اختیار دانشآموزان میگذاریم، شامل چند حوزه است از جمله برنامهریزی برای اوقات فراغت. این برنامهریزیها علاوه بر نفس فراغت، مقوله استعدادیابی را هم دنبال میکند. در این زمینه، کانون فرهنگی-تربیتی باران با برنامههای ورزشی و هنری، ۸ مدرسه استثنایی را تحت پوشش خود قرار داده است. علاوه بر این، تجهیزات آموزشی و ارائه خدمات درمانی که در قالب بستههای حمایتی از سوی سازمان استثنایی کشور برای دانشآموزان تعریف شده، در استان زنجان نیز ارائه میشوند. در کنار این موارد، امسال طی مذاکراتی که با سازمان فنی حرفهای استان داشتیم، مقرر شد تا کلاسهای آموزش هنرهای دستی مثل کتیبه و چرم دوزی هم برای دانشآموزان علاقهمند برگزار شود.» تیموری نیا ضمن تصدیق صحبتهای فریقی اظهار میکند: «زنجان از جمله شهرهایی است که میزان معلولان بینایی آن، نسبت به سایر معلولیتها کمتر است، به همین دلیل میزان تجهیزات مورد نیاز آنها در مقابل معلولان مثل جسمی-حرکتی کمتر است؛ اما بعضی از تجهیزات آموزشی نابینایان مثل برجسته نگار، گران است و تهیه آن تجهیزات ساده نیست. ما علاوه بر کمکهای سازمان، از برخی کمکهای خیرین هم استفاده میکنیم.» او به وجود معلمان هم اشاره میکند و نبود استخدام را یکی از دلایل کاهش گرایش به آموزش استثنایی میداند: «در کنار این امکانات، معلمان خیلی خوبی داریم که واقعاً دلسوزانه دانشآموزان را همراهی میکنند. اما به دلیل نبود استخدام، خیلی از افراد تمایل چندانی برای تدریس در حوزه استثنایی نشان نمیدهند. با این حال، هستند کسانی که به صورت حقالتدریسی و از روی میل و علاقه حاضر به تدریس در حوزه استثنایی میشوند.»
ما نباید از سختیها فرار کنیم
از جمله مواردی که در این سفر کوتاه به زنجان نظرم را جلب کرد، مشاهده نابینایان و کم بینایانی بود که از عصای سفید استفاده نمیکنند. حال آنکه ضرورت استفاده از عصای سفید که قانونی بینالمللی است، ضامن امنیت جانی و حتی شخصیت اجتماعی-حقوقی نابینایان و کم بینایان در جهان است. قطعاً این دوری از عصای سفید، ریشهای کهن دارد. مهلقا اصفهانیان، مربی ورزش دو و میدانی بانوان نابینا ریشه این معضل را در نگاه سنتی مردم زنجان میداند: «زنجان شهری سنتیاست و خیلی از مردم این شهر، بینشی قدیمی و کاملاً سنتی دارند.» او که سالهاست بهعنوان مربی دو و میدانی با هیأت ورزشهای معلولان زنجان همکاری میکند، وجود همین نگرش سنتی مردم را موجد بروز مشکلات اجتماعی برای نسل امروز نابینایان و کم بینایان میداند: «این سنتگرایی که مربوط به گذشته است، مشکلات زیادی برای جوانان نابینا و کم بینا ایجاد کرده است. اغلب کم بیناهای زنجان دوست ندارند عصای سفید به دست بگیرند چرا؟ برای اینکه احساس میکنند مردم، آنها و نحوه راه رفتنشان را زیر ذره بین میگیرند و با ترحم آه از نهادشان برمیآورند. مخصوصاً دختران که فرق هم نمیکند نابینای مطلق باشند یا کم بینا، از گرفتن عصای سفید حذر میکنند. وضعیت به گونهای است که بچهها رغبتی به بیرون آمدن از خانه و رفت و آمد مستقل ندارند. در همین حوزه ورزش دو و میدانی، اگر سرویس ایاب و ذهاب از طرف هیأت ورزشهای معلولان استان اختصاص داده شود، در تمرینات شرکت میکنند، در غیر این صورت، با هزینه شخصی و با استفاده از تاکسی سرویسها رفت و آمد میکنند که طبیعی است هر کسی توانایی پرداخت این هزینهها را ندارد.» اصفهانیان به فعالیتهای انجمن نابینایان زنجان هم اشاره میکند، اما غلبه نگاه سنتی را عمیقتر از آن میداند که با برنامههای مقطعی از طرف یک تشکل، قابل حل شود: «اتفاقاً انجمن تلاش زیادی برای از بین بردن نگاه سنتی شهروندان میکند، اما با برنامههای مقطعی نمیشود این نگاه که در سالهای دور ریشه دوانده را از بین برد. زمان زیادی لازم است. هنوز سنتگرایی در این زمینه غالب است، به گونهای که حتی وقتی سرویس به در منازل بعضی از بچهها میرود، طوری مسیر خانه تا سوار شدن به خودرو را طی میکنند که در و همسایه گمان کنند که او معلول نیست.» او صدا و سیما را در فرهنگسازی خیلی مؤثر میداند: «به نظر من صدا و سیما باید به طور گسترده به مقوله آگاهسازی جامعه و فرهنگسازی نسبت به استعدادهای معلولان توجه کند. همین گزارشی که چندی پیش با اجرای آقای جواد خیابانی، گزارشگر مشهور تلویزیون از فوتبال ۵ نفره نابینایان از تلویزیون پخش شد، به نظرم نمونه خیلی خوبی بود که باید باز هم تکرار شود.» معصومه حسنی تجدد، ورزشکار در دو رشته دو و میدانی و گلبال، ضمن تأیید صحبتهای خانم اصفهانیان، معضلی به نام غلبه نگرش سنتی و حل آن را وابسته به خانوادهها میداند. او کمبیناست و سالها در این دو رشته فعالیت میکند و میزان علاقهاش به ورزش تا آنجا بود که رشته دانشگاهیاش را هم از جنس ورزش، یعنی تربیت بدنی انتخاب کرد. معصومه با همان شور و حرارتی که میتوان در روحیه یک جوان ورزشکار پیدا کرد، میگوید: «خانوادهها خیلی در حل این معضل مؤثرند. من کم بینا هستم و خواهر کوچکم معلول ذهنی است؛ با این حال خانواده من، ما را از حضور در جمعهای فامیلی و کلاً محافل مختلف منع نکردهاند. هر جا که میرویم، من به همراه خواهرم هستم و سعی میکنیم با آگاهسازی اطرافیان، نگرش آکنده از ترحم را از بین ببریم. حال آنکه خانوادههای زیادی را سراغ دارم که فرزند معلولشان را در خانه نگه میدارند مبادا در صورت بیرون آمدن، دچار حادثه شود یا مردم با نگاههای ترحمآمیز به او نگاه کنند.» این دو و میدانی کار جوان از برخورد نامناسب برخی ادارات و بانکها گلایه میکند: «وقتی برای انجام یک کار بانکی، به فلان شعبه فلان بانک مراجعه میکنم و برای پر کردن فرمی تقاضای کمک میکنم، با برخوردهای نامناسبی مواجه میشوم. مثلاً براحتی از زبان مسئول باجه میشنوم که: خانم برو کنار بذار به کارامون برسیم.» جالب اینکه وقتی با او صحبت از ابلاغ مصوبهای که از سوی بانک مرکزی به تمام شعب بانکهای کشور، مبنی بر همکاری با معلولان و بویژه نابینایان صورت گرفته میکنم، اظهار بیاطلاعی کرده و میگوید که حتی بانکهای زنجان از وجود آن ابلاغیه و مصوبه بانک مرکزی بیخبرند. معصومه حضورش بهعنوان دانشجو در رشته تربیت بدنی را یکی از نشانههای استعدادهای افراد معلول میداند: «عاشق رشته تربیت بدنی هستم. خیلیها مرا از تحصیل در این رشته منع میکردند و میگفتند که نمیتوانم در این رشته درس بخوانم. اما از آنجا که من از هیچ چیز فرار نمیکنم، با اراده در رشتهای که دوست داشتم تحصیل کردم.» وقتی از او میپرسم که چرا عصای سفید به دست نمیگیری؟ اظهار میکند که نیازی به آن ندارد: «من کم بینا هستم و نیازی نمیبینم از عصای سفید استفاده کنم. البته این طور هم نیست که مطلقاً آن را کنار بگذارم، قبلاً از عصا استفاده میکردم، اما فعلاً نیازی به آن نمیبینم؛ چون میتوانم فاصله بین ۳ تا ۴ متریام را ببینم.» سهیلا حیدری، دو و میدانی کار دیگر زنجان که اتفاقاً او هم کم بیناست و موفق به کسب رتبههای اول، دوم و سوم مسابقات کشوری شده است، حرف معصومه درباره استفاده نکردن از عصای سفید را به گونه دیگری بیان میکند: «من کلاً از ابتدا به سراغ عصای سفید نرفتم و به همین علت، از آن استفاده نمیکنم.» او که اصرار داشت بدون حضور فرد دیگر، حتی همنوع خود صحبت کند، بعد از رفتن معصومه در توضیح استفاده نکردنش از عصای سفید میافزاید: «شاید سؤال کنید که اگر از عصا استفاده نمیکنی، چطور میتوانی از حوادث رانندگی در امان باشی؟ من در پاسخ این سؤال احتمالی شما میگویم که صبر میکنم تا خیابان خلوت شود، آنگاه عبور میکنم. من از دوران کودکی از عصا استفاده نکردهام.» سهیلا هم به نوعی صحبت معصومه درباره فرهنگ خانوادهها در نگرش به معلولان را تأیید میکند: «خب متأسفانه این موضوع صحت دارد که خیلیها با دیدن فرد معلول، او را مسخره میکنند. اما خود ما باید کمک کنیم که این نگرش از بین برود. از وقتی که من موفق به کسب رتبههای مختلف در مسابقات کشوری شدم و مدال گرفتم، خانوادهام با افتخار از من صحبت میکنند.»
نگاهها و حرفهای دیگران برایمان مهم نیست
موضوع نگرش غیر منطقی به معلولان، خاصه زنان معلول در شهرستانها، به قدری دامنه دار است که نمیشود در چند سطر خلاصهاش کرد. در بازدیدی که از مؤسسه شعبه زنجان داشتم، این موضوع را با دو نفر از معلولانی که در آن مؤسسه مشغول به فعالیت هستند، مطرح کردم و با پاسخهای قابل توجهی مواجه شدم. مؤسسه رعد الغدیر از جمله مؤسساتی است که با ایجاد شعب مختلف در تهران و چند استان دیگر، خدمات توانبخشی و اجتماعی به معلولان، مخصوصاً معلولان جسمی-حرکتی ارائه میدهد. به گفته دکتر رؤیا مهدیخانی، مدیریت مؤسسه، خیلی از افرادی که از خدمات آنجا برخوردار میشوند، افراد دیر معلول هستند؛ کسانی که بر اثر یک سانحه معلول شدهاند. یکی از بانوان که سال ۱۳۸۰ بر اثر یک سانحه تصادف از ناحیه پا معلول شد خود را به نگاههای مختلف افراد جامعه کاملاً بیتفاوت نشان میدهد: «من از وقتی که با مؤسسه رعد آشنا شدم، یعنی سال ۸۴ که ۴ سال از معلولیتم میگذشت، به آن نگاهها بیتفاوت شدم و معلولیتم را قبول کردم. به حرف مردم توجه نمیکنم، چون برایم اصلاً مهم نیست.» آقای نظری، یکی دیگر از پرسنل معلول مؤسسه، موضوع نگاههای مردم را از منظر دیگری ارزیابی میکند: «در هر منطقه یا محله از زندگی شهری، فرق نمیکند که زنجان باشد یا تهران، همه جور آدم زندگی میکند. همین تنوع افراد با افکار مختلف در مناطق مختلف یک شهر، رفتارهای مختلف را هم در پی دارد. ممکن است در منطقهای که با فرهنگ به نظر میرسد، کسانی پیدا شوند که افراد غیر معلول را مسخره کنند؛ معلولان که جای خود دارند. عکس این هم صادق است؛ یعنی ممکن است در منطقهای که به نظر با فرهنگ نمیآید، کسانی پیدا شوند که به معلولان احترام میگذارند. خانم«ن» حرف آقای نظری را به گونهای دیگر تصدیق میکند: «مشکل دیگری که علاوه بر منطقه زندگی، دامن معلولان را گرفته، نگاه بعضی از معلولان است. مثلاً خانمی که میزان پایینتری معلولیت دارد، حاضر نیست با فرد معلول ازدواج کند.» این نکته را رؤیا مهدیخانی، مدیر مؤسسه هم تصدیق میکند: «هستند نمونههایی که پسر معلول است و دختر غیر معلول، اما نمونه برعکس آن، یعنی دختر معلول و پسر غیر معلول، خیلی کمتر است.» در ادامه این گپ و گفت صمیمی که رسماً به میزگردی کوتاه بدل شد، با سؤالی درباره بحث مناسبسازی معابر و اماکن عمومی زنجان، فضای بحث را تغییر دادم. موضوع مناسبسازی محیط شهری، اساساً مربوط به تمام شهرهاست، اما باید دید که زنجان در این زمینه تا چه میزان پیش رفته است؟ آقای نظری با زبان آکنده از مطایبه میگوید: «به نظر من ۵۰ درصد این موضوع در زنجان انجام شده، اما احساس نتیجه مطلوب از همین میزان مناسب سازی، به نوع معلولیتها هم بستگی دارد.» خانم معلول، اما این میزان را کمتر میداند: «به نظر من ۳۰ درصد معابر و اماکن مناسبسازی شده؛ تازه محیط ادارات هم که جای خود دارد. همسر من هم مثل خودم معلول جسمی-حرکتی است. قرار بود در دانشگاه سما کرسی تدریس بگیرد، اما به علت عدم رعایت نکات مناسبسازی شده، نتوانست از آن موقعیت استفاده کند و الآن در مؤسسهای که به بیماران ام اسی خدمات میدهد، بهعنوان حسابدار مشغول است.» هر کدام از این دوستان، به وظایف صدا و سیما بهعنوان رسانه ملی در امر فرهنگسازی اشاره میکنند. آقای نظری اظهار میدارد: «به نظرم کمی نسبت به گذشته بهتر شده؛ البته این به معنای جلب رضایت حتی ۵۰درصدی نیست؛ هنوز سطح نگاه رسانه ملی به معلولان ضعیف است، اما نسبت به قبل که حاضر نبودیم حتی دقیقهای به برنامههای آن توجه کنیم، وضعیت بهتر شده است.» خانم «ن»: «ما قبلاً از تلویزیون اشراق، شبکه استانی زنجان تقاضا کرده بودیم که در طول هفته، یک برنامه را به معلولان اختصاص دهند، اما الآن میگوییم یک هفته را نمیخواهیم، لا اقل در طول ماه برنامه ویژه معلولان تولید و پخش کنند.»
وقتی از زنجان قصد بازگشت به تهران کردم، در طول راه، با هر تکانی که قطار ایجاد میکرد، تک تک صحنههایی که مشاهده کرده بودم و نکاتی که از سوی معلولان زنجان مطرح شده بود را در ذهنم مرور میکردم؛ نکاتی که بخشی از آنها نوشته شد و عمده آنها فقط در ذهن من باقی ماند. اینکه در شهری سنتی مثل زنجان، با وجود غلبه نگاه و بینش سنتی، میتوان نمونههای زیادی پیدا کرد که با منش و رفتار خود، سعی در اصلاح نگاه جامعه میکنند و تلاش و مجاهدت بسیار میکنند تا جامعه سنتی شهرشان را نسبت به استعداد، تفکر، توانایی، لیاقت، هوش و ذکاوت خود آگاه سازند./
منبع : روزنامه ایران