۰۲۱ - ۸۸۰۰۱۳۶۱ کمک‌های مردمی

عوارض استخوانی- مفصلی در بیماران دچار ضایعه نخاعی

****

بیماران تتراپلژی و پاراپلژی به دلیل فلج حسی و حرکتی و ضایعه اسفنکترهای مثانه و روده و بستری شدن طولانی در معرض عوارض متعددی قرار می گیرند که برخی وخیم و در صورت عدم مراقبت و درمان ممکن است به مرگ بیمار منجر شوند. در اداره و درمان این عوارض یک تیم متشکل از تخصص های مختلف پزشکی و پرستاری دخالت دارند. عوارضی که از نظر ارتوپدی نیاز به درمان و توجه می باشند بطور اجمال بررسی می شوند.

زخم فشاری – pressure Sore

در اثر بستری شدن بیمار در یک وضعیت و به مدت طولانی قسمتهایی از پوست بدن که نزدیک به برجستگیهای استخوان می باشد در ابتدا بصورت قرمزی لوکالیزه مشخص می شود که به تدریج تخریب پوست، آبسه های زیر جلدی، نکروز پوست، سینوس ترشحی و عفونت عمقی و مزمن پیدا می شود و چنانچه درمان کافی و مناسب انجام نشود منجر به سپتی سمی و حتی مرگ بیمار می گردد. با تغییر وضعیت مرتب بیمار- مراقبت از پوست – درمان آنتی بیوتیک و جراحی می توان موربیدیتی آن را کاهش و یا کاملا” آن را درمان نمود استفاده از تخت بادی و تشک های مخصوص و آموزش بیمار توصیه می شود.

استئومیلیت –Osteomyelitis

به دنبال زخم بستر وسیع و عمیق درمان نشده در نواحی مثل ایسکیوم استخوان کوکسیکس ( خاجی ) شایعتر است دبریدمان سکستروکتومی و رزکسیون قسمت مبتلا در این بیماران انجام می شود.

دفرمیتی – Deformity

دفرمیتی کیفوز یا اسکولیوز در دوره موبیلیزاسیون و توان بخشی بیمار ایجاد می شود ( نیز در بیمارانی که در مرحله اولیه پارپلژی ) لامینکتومی شده اند یک برآمدگی واضح در بالای محل عمل ایجاد می شود که تورم و بورسیت عفونی در آنجا روی می دهد.

دفرمیتی کیفوز در بالغین تمایل به پیشرفت نداشته ولی در کودکان با شروع پاراپلژی پیشرفت دفرمیتی تا بلوغ دیده می شود. این دفرمیتها بندرت نیاز به عمل جراحی دارند.

کنتراکچور مفاصل – Contracture

اسپاسم شدید کنترل شده منجر به دفرمیتی در هیپ ها- زانوها و تغییرات استخوانی سرفمور می شود. محدودیت حرکتی و انکیلوز مفصلی بتدریج پیدا و منجر به معلولیت بیشتر بیمار می گردد. در بالغین قبل از تغییرات فیکس و ثابت استخوانی، تراکشن استخوانی حداقل برای سه هفته همراه با تجویز دارو توصیه می شود ولی در موارد دفرمیتی ثابت و شدید عمل جراحی تناتومی یا آزاد کردن نسوج نرم لازم است. برنامه منظم فیزیوتراپی جهت جلوگیری و یا بعد از عمل جراحی تاکید می شود.

شکستگی پاتولوژیک – Fracture

این بیماران در اثر فلج اندام و بی حرکتی طولانی، دچار کاهش تدریجی و پیشرونده توده و بافت استخوانی شده و تمایل به شکستگی در استخوانهای ضعیف شده به خصوص اندام تحتانی بیشتر می گردد. افزایش دفع هیدروکسی پرولین در ادرار در هفته ۱۲-۶ بعد از ضایعه بوده و بعد از آن در حد ثابتی بالا می ماند لذا باید حتی المقدور بیمار را با کمک بریس ها و فریم مخصوص در حالت ایستاده به حرکت وا داشت.

شکستگی در استخوان فمور شایعتر است بطور کلی این شکستگیها را بجز در مرحله حاد فلج بطور کنسرواتیو درمان می کنیم. در برخی موارد که اسپاستیسیتی شدید باشد با عمل جراحی و فیکساسیون استخوان می توان اقدام به درمان شکستگی نمود.

استخوان سازی نابجا – (Hetrotopic Bone Formation )

عارضه صدمات نخاعی یا ضربه مغزی است بنام میوزیت اسیفیکان نیز گرفته می شود.

علت و پاتوژنز اصلی مشخص نشده است در ابتدا التهاب و تورم اطراف مفصل هیپ که بتدیج کلسیفیکاسیون و استخوانی شدن نسوج نرم و محدودیت حرکتی و دفرمیتی در مفصل بوجود می آید از الکالن فسفاتاز سرم بعنوان معیاری جهت دوره پیشرفت این عارضه استفاده شده است.

از داروهایی نظیر ایندومتاسین و یا Sodium Etidronate جهت کاهش حجم توده استخوانی استفاده شده است. عمل جراحی و برداشتن توده استخوانی نابجا بین حداقل ۶ ماه و یکسال بعد از شروع آن، مورد دارد البته در بیمارانی که ناتوانی و محدودیت شدید حرکتی در مفصل روی داده باشد.

درد :

در اثر ضایعات استخوانی شکستگی مهره ها یا ضایعه نسج نرم د رکمر که معمولا” با مسکن های معمولی کنترل می شود ولی در اغلب بیماران عوامل روحی روانی در بروز و یا تشدید درد موثر می باشند. بندرت عمل جراحی آن هم در مواردیکه یک عصب محیطی درگیر باشد ممکنست لازم شود. (۱) T.E.N.S و داروهای آرام بخش و ضد صرع می تواند مفید باشد.

اسپاستیسیتی – Spasticity

اسپاستیسیتی کنترل نشده در ضایعات بالای ساکرال منجر به پیدایش کنتراکچور مفصل و شکستگی پاتولوژیک می شود تجویز داروها نظیر Baclofen ، خوابیدن در حالت prone ( خوابیدن روی شکم و سینه) در شب اغلب به کاهش این عارضه و تاخیر در عوارض آن منجر می شود. عفونت یا سنگ کلیه و مثانه، یبوست، یائسگی و … منجر به تشدید آن می شود.

اعمال جراحی ترمیمی – Reconstructive

انتقال تاندونها و عضلات در اندام فوقانی نظیر انتقال قسمت خلفی دلتوئید به الکرانون در بیمارانی که فونکسیون قابل قبولی در دست دارند بکار می رود که با این روش قدرت اکستانسیون آرنج بیشتر می شود. همچنین در بیمارانی که قادر به اکستانسیون مچ دست می باشند می توان یکی از اکستانسورها را به فلکسور مشترک انگشتان انتقال داد.

منبع : مقاله ” عوارض استخوانی- مفصلی در بیماران دچار ضایعه نخاعی ” – تهیه کننده : دکترسید عبدالحسین مهدی نسب – متخصص ارتوپدی – عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی اهواز-سمینار طب توانبخشی در ضایعات نخاعی