۰۲۱ - ۸۸۰۰۱۳۶۱ کمک‌های مردمی

رباب فتوحی ملایی (معلولیت مادرزادیcp ، نویسنده کتاب خوش به حال دیونه )

اخیراً مطلع شدیم که یکی از توان یابان رعد الغدیر موفق به چاپ کتابی تحت عنوان ” خوش بحال دیونه” شده اند. فرصت را مغتنم شمرده و طی تماس تلفنی، زمانی را جهت مصاحبه حضوری با ایشان هماهنگ کردم.

 

کتاب خوش بحال دیونه
ساعت ۱۰ صبح روز چهارشنبه ۶/۵/۸۹ مردادماه طبق قرار قبلی‌، مثل همیشه با چهره گشاده و بشاش وارد اتاق روابط عمومی شد. پس از کمی گپ و گفت دوستانه، مصاحبه ای را با ایشان تربیت داده شد که آنچه در ذیل مطالعه می فرمائید ماحصل این گفتگوی دوستانه می باشد.

لطفاً از بیوگرافی خودتان برایمان بگوئید؟
رباب فتوحی ملایی هستم، متولد خردادماه ۱۳۶۱ ، مجرد، ساکن محله اسلامشهر، دیپلمه ، و دارای معلولیت مادرزادیcp هستم.

خانم فتوحی چرا ادامه تحصیل ندادید؟
مشکلات رفت و آمد و هزینه های سنگین آن، و همچنین عدم مناسب سازی مراکز و معابر همگی دست به دست هم دادند تا علیرغم میل باطنی­ ام بنده از امکان ادامه تحصیل صرف نظر کنم که البته این کار اصلاً برایم خوش آیند نبود.

نام کتابتان چیست؟و دارای چند مجموعه شعری می باشد و به کدام مجموعه های آن علاقمندید؟
خوش بحال دیونه است . دارای ۵۱ مجموعه می باشد . من به مجموعه مزرعه و خوش به حال دیونه علاقه خیلی خاصی دارم. مجموعه مزرعه مانند جامعه ای توصیف شده است که همه افراد آن سالم می باشند و یک نفر به نام مترسک همیشه تنهاست و یکجا استاده است. گویا نمی تواند حرکت کند و همه او را مسخره می کنند و می خندند در حالی که نمی دانند مترسک چقدر برای مزرعه مفید است و همین مطلب راجع به من و همنوعان من نیز صدق می کند زیرا خیلی ها با نگاه های بد و تمسخر آمیز به من و امثال من نگاه می کنند در حالی که نمی دانند شاید هر کدام از ما می توانیم برای خودمان افتخار آفرین باشیم.

شاید خیلی ها دوست داشته باشند که بدانند ربابه فتوحی چگونه با موسسه نیکوکاری رعد الغدیر آشنا شده است؟
زمانی که از مدرسه توان خواهان فارغ التحصیل شدم معرفی نامه ای به من دادند در خصوص اینکه بتوانم از خدمات رایگان رعد در شهرک غرب بهره­مند شوم. طی تماسی که با مسئول مجتمع رعد داشتم ایشان فرمودند چون ساکن جنوب غرب تهران می باشید و بُعد مسافت خیلی زیاد است می توانید عضو موسسه نیکوکاری رعد الغدیر شوید و این امر باعث شد که در سال ۱۳۸۳ با موسسه نیکوکاری رعد الغدیر آشنا شوم و از کلیه خدمات رایگان آن بهره­مند گردم.

خانم فتوحی در موسسه رعد الغدیر چه کلاسهایی را گذرانده­اید؟
کلاس های کامپیوتر اعم از : ورد، ویندوز، اکسل، اینترنت، فتوشاپ و.. وی با لبخندی ادامه داد: فکر کنم در زمینه کلاس های کامپیوتری کلاسی نمانده باشد که من نگذرانده باشم. در زمینه هنری نیز در کلاس میوه چینی آموزش دیده ام.

چه استعدادهای دیگری در زمینه های هنری- فرهنگی- ورزشی دارید؟
در زمینه هنری نقاشی کار می کنم، نقاشی کشیدن را دوست دارم البته من بصورت حرفه ایی بلد نیستم کار کنم. برای آرامش دل خودم نقاشی می کنم. در زمینه فرهنگی، کتاب می نویسم و درزمینه ورزشی سالها قبل که در مدرسه توان خواهان تحصیل می کردم در کلاس پرتاپ دیسک آموزش های لازم را دیدم ولی به علت اینکه بدنم توان زیادی نداشت و ضعیف بود این ورزش را ادامه ندادم زیرا پرتاپ دیسک قدرت بدنی بالایی نیاز دارد که من از آن قدرت محروم هستم.

با مشکلات زندگی چطور کنار آمدید؟
اوایل اصلا نمی توانستم با معلولیتم کنار بیام زیرا برایم خیلی سخت بود ولی به مرور زمان سعی کردم منطقی باشم زمانی که افراد همنوع خود را در رعدالغدیر و مراکز دیگر می دیدم کم کم دیدگاهم عوض شد و پی بردم که افراد مشابه من بسیارند .به این نتیجه رسیدم که من هم مانند همنوعان خودم حق و حقوقی در جامعه دارم و باید با معلولیتم کنار بیایم و روال عادی خود را بگذرانم.

نوشتن را به صورت جدی از چه سالی شروع کردید؟
اوایل می نوشتم ولی نه به صورت جدی اما از سال ۱۳۸۳ که وارد موسسه نیکوکاری رعد الغدیر شدم به صورت جدی نوشتن را آغاز نمودم. زمانی که می نویسم خیلی حس قشنگی دارم و احساس می کنم آرامش عجیبی به من دست می دهد که واقعاً برایم لذت بخش می باشد.

اولین شعری را که سرودید به یاد دارید یا نه؟
بله شعر “آموختم” بود این شعر در قالب زندگی و توضیح راجع به مکتب و مکتب خانه می باشد.

آیا کتاب شما در نمایشگاهی هم معرفی شده؟
البته؛ در نمایشگاه بین المللی در اردیبهشت ماه ۱۳۸۹، در نمایشگاه کتاب بجنورد و نمایشگاه استان گرگان در معرض دیدعلاقمندان قرار گرفته شده است.

آیا کتاب دیگری را در دست چاپ دارید؟
بله و سخت مشغول به اتمام رساندنش هستم و ان شااله سعی می کنم در اردیبهشت ماه ۱۳۹۰ آن را به چاپ برسانم.

چطور موفق به چاپ کتابتان شده اید و چه کسانی در این زمینه با شما همکاری کرده اند؟
چون می خواستم هر جوری که شده کتابم را به چاپ برسانم به مراکز مختلفی مراجعه کردم بالاخره با یک مرکز انتشاراتی آشنا شدم که هزینه چاپ کتابم را تقبل نمود.

برای عرضه و فروش کتاب خود چگونه اقدام می کنید؟
انتشارات آوای کلار این زحمت را تقبل نموده است و بابت بحث فروش و عرضه کتابم اقدام می کند. تا الان از فروش این کتابها چیزی عاید من نشده است زیرا هزینه فروش آن کتابها را انتشارات جهت چاپ کتابم برمی دارد. این انتشارات مرکزی است که از افرادی که از عهده هزینه چاپ کتابشان برنمی آیند حمایت می کند و در عوض درصدی از روی فروش کتابها را بر می دارد.

آیا حضور شمادر رعد الغدیر توانسته است تاثیری بر روحیه و اقکار شما داشته است؟
بله همین موسسه رعد الغدیر باعث شد که ارتباط برقرار نمودن با افراد و اعتماد به نفس بالا در من رشد پیدا کند زیرا در مدرسه توان خواهان تحصیل نموده بودم و نمی توانستم با افراد عادی ارتباط برقرار کنم.

سخن آخر و توصیه شما به سایر توان یابان چیست؟
همینجا لازم می بینم تا از زحمات و حمایتهای بی دریغ خانواده ام و همچنین خانم فراهانی بابت راهنمائیهای ارزشمندشان کمال تشکر را داشته باشم و به همه دوستان خوب توان یابم هم توصیه می کنم که “همیشه متکی به توان خودتان باشید”.