۰۲۱ - ۸۸۰۰۱۳۶۱ کمک‌های مردمی

تمرین قدرشناسی

ضرب المثل معروفی هست که می گوییم تا چیزی را از دست ندهیم قدر آن را نمی دانیم. شما چند بار مصداق این ضرب المثل بوده اید؟ اگر همه ما به این اصل اعتقاد داریم چرا برای از دست دادن موقعیت هایی که طی آن قدر لحظه های روزمان را بدانیم و از تاسف آتی از دست دادن آن در امان بمانیم کاری نمی کنیم، وقت انجام کار است و چه کاری ارزشمندتر از اینکه قدر زندگی را بشناسیم.

تاکنون چند بار بعلت اینکه دیگران انتظارات و تصورات ایده آل ما را برآورده نساخته اند، در یاس و غضب فرو رفته ایم؟ به گذشته و دوران طفولیت خودنظر می اندازیم و به یافتن همه آن چیزهایی می پردازیم که می توانستند برای ما انجام و یا به ما داده بشوند تا ما خوشبخت تر  می شدیم.

اگر دید و بینش خویش از جهان را به یک تصور ذهنی و رویایی محدود کنیم، زندگی در تمام قواعدش ما را ناامید و مایوس خواهد کرد. اما اگر افق دید و بینش خود را بسط داده و به شناسایی و توجه آنچه که زندگی به ما عطا کرده است، بپردازیم، متوجه خواهیم شد که با دنیایی از درجات والای عنایات و نعمات و حمایت های بی نظیر احاطه شده ایم. قدرشناسی مشروط و منوط به توجه، دید و نگرش به درون خود است. بدون یک توجه واقعی نمی توان به وجود تعداد بی شماری از رخدادهای تکراری که به نفع ما در جریان است، پی برد و آنها را دید.

  • قدرشناسی و سلامت روان :

روان شناسان در چارچوب تحقیقات ” روانکاوی مثبت ” در جستجوی این پرسش که چه شیوه هایی، سلامت روانی را حفظ می کنند، اهمیت   “قدردانی” را کشف کرده اند و آن را به عنوان یک منبع نیروی روانی تلقی می کنند. آنچنان که تحقیقات جدید نشان می دهد انسان های قدردان و سپاسگزار راضی تر، خوشبخت تر و اجتماعی تر از افرادی هستند که با دقت تمامی جهات منفی زندگی خود را موشکافی و بایگانی می کنند. اما جهات مثبت را نادیده می انگارند.

اینها همچنین کمتر از امراض جسمانی گله مند بوده و به هنگام وجود مشکلات شخصی به یاری یکدیگر می شتابند و بیشتر از دیگران حمایت احساسی و معنوی خودشان را از یکدیگر ابراز می کنند. همچنین بیشتر در کارهای اجتماعی ( و عام المنفعه و خیریه بدون چشمداشت مالی )  شرکت می کنند. انسانهای شکرگزار ارزش کمتری برای مادیات قایل اند. آنها ارزش خویش و دیگران را با داشتن و دارایی، مقام و موفقیت  نمی سنجند. آنان حسادت نمی ورزند و تقسیم و اشتراک برای آنها قابل قبول تر از دیگر انسان هایی است که با احساس قدردانی غریبه اند.

  • پرورش قدرشناسی :

از اشخاصی که از یک بیماری عصبی عضله رنج می بردند دعوت شد که در مدت سه هفته دلایلی را که برای شکرگزار بودن دارند یادداشت کنند.  در پایان آزمایش آنها از خلق و خوی بهتری برخوردار بودند و آنها از روابط محکم تر اجتماعی خودشان، بهبود وضع خواب و خوشبین تر شدنشان گزارش می کردند. قدردانی و سپاسگزاری منوط به موقعیت خوشبخت و بهتر زندگی و همچنین مشروط به یک حساب بانکی پر و پول زیاد هم نیست. انسان هایی که قدر آنچه را که دارند و آنچه را که تجربه می کنند می دانند، خوشبخت ترند و توانایی غلبه بر رویدادهای منفی زندگی در آنها مانند قدرت بر حذر بودن آنها از حسادت، ناراحتی و خشم و افسردگی بیشتر می شود. سپاسگزاری و اعمال متعاقب آن روابط اجتماعی را قویتر کرده و دوستی ها را تقویت می کند. این عمل به نوبه خود سلامت روحی و جسمی را افزایش می دهد. برخی عوامل قدرناشناسی و بی سپاسی عبارت اند از : بی توجهی و تاخیر در سپاسگزاری، فراموشی، تنبلی …. و اینکه قرض را بر این می گذاریم که دیگران باید بدانند که چقدر من قدردان و سپاسگزارم …. گفتن اینکه این حق من است. آنها فقط وظیفه خود را انجام می دهند…. این کار زحمت زیادی نداشته است …. یا این شخص بعدها برای من مشکلاتی ایجاد کرده است.

  • انتخاب با ماست :

آیا می خواهیم توجهمان را معطوف به بخش تامطبوع و تاریک زندگی، مشکلات، اشتباهات، فشارها و ناراحتی ها کنیم یا خواهان یادگیری آن هستیم که قسمت خوب زندگی را هم نادیده نگرفته و سپاسگزار باشیم؟

آدمی می تواند برای بسیاری از چیزها متشکر و قدردان باشد. برای یک هدیه، برای یک حرکت دوستانه، برای زیبایی طبیعت، برای سکوت بعد از سروصدا، برای به دست آوردن دوباره سلامتی، برای نور خورشید و خنده بچه ها. هر چه که ما شکرگزارتر باشیم، دلایل بیشتری هم برای شکرگزاری خواهیم یافت.

بنابر تئوری انگیزه مازلو، روان شناس برجسته، هر کسی قادر به شناسایی و فهم نعمات و آسایشی که از آن برخوردار است، نیست. تنها انسانهای خود ساخته و آنان که تسلیم خواسته ها و نیازهای ناچیز خود نمی شوند، از این توانایی عالی برخوردار هستند که مواهب اساسی و اولیه زندگی را همواره و خستگی ناپذیر با احترام، خوشحالی، ابراز تعجب و تشکر و حتی شور و شعفی بی اندازه قدردان باشند و ارج نهند.

  • مثبت اندیشی در برابر مشکلات :

انسان های قدرشناس توفیق خواهند داشت که به یک رویداد منفی معنای مثبتی ببخشند. به این ترتیب آنها در از دست دادن کار خود شانس آغاز دوباره را می بینند، به هنگام مرگ عزیزان خویش آگاهانه محبت و صمیمیت و حمایت دوستان خود را تجربه می کنند و در یک بیماری فلسفه و مفهومی را مشاهده می کنند. چنین اشخاصی حتی در یک فاجعه    می توانند نقاط مثبت و خوبی ها را کشف کنند.

  • چگونه قدرشناس باشیم؟

اما چه کنیم اگر هنوز به گروه قدرشناسان تعلق نداریم؟ پژوهشگران معتقدند که قدرشناسی را می توان آموخت.

بطور مثال آنها به عنوان یک روش آموزشی مناسب مدل چهار مرحله ای زیر را توصیه می کنند:

شناخت افکار قدر ناشناس، فرموله کردن افکار قدرشناس، جانشین ساختن افکار قدرناشناسی با افکار قدرشناسانه و انتقال احساسات درونی به اعمال و رفتار. روش کاربرد دفتر خاطرات در مطالعات ذکر شده در رابطه با قدرشناسی می تواند این پروسه را پشتیبانی کند.

فردی که در انتهای یک روز به این فکر کند که کجا و چه وقت وی با سرنوشت خود یا دیگر انسانها دعوا کرده است یا تجربه های خوب آن روز را به یاد آورد با گذشت زمان خواهد توانست بخش مثبت زندگی خویش را آگاهانه تجربه کند.

  • روان شناسان قدرشناسی را به عنوان یک منبع نیروی روانی تلقی  می کنند.