آرشیو دسته ها برای داستان های آسیب نخاعی

دانشجوی استاد

ترم اول دانشگاه بود . جلسه اول . تو کلاس نشسته بودیم و منتظر آمدن استاد . در کلاس باز شد . یه فرد جا افتاده روی یک ویلچر وارد کلاس شد . به تصور…

عید و مشکلات من

عید نوروز برای همه جذابیت خودشو داره ! همه چی با خونه تکونی شروع می شه ! گرد وغبارهای یک ساله از همه جا پاک می شه ! شلوغی های روزهای آخر سال تو خیابانوها…

به نام خالق عشق و زیبائیها

باید پذیرفت که انسانها در برهه ای از زمان نیاز به شوکی دارند که بتواند مسیر زندگی آنها را مشخص سازد . در سال 1370 در اثر تصادف معلول ضایعه نخاعی شدم . مسیر زندگی…

سوختگی هنگام بارش برف

اولین زمستانی بود که بعد از نخاعی شدنم می گذراندم . هنوز نمی تونستم و دلم هم نمی خواست بیرون از منزل برم . اما تماشای بیرون رو از پشت پنجره دوست داشتم . اگرچه…

همسرمن ، جزو مردان آهنین !

همسر من 3 سال پیش در اثر تصادف دچار ضایعه نخاعی شده است . او یک فرد حیرت آوره . نه بهتره بگم یه پهلوانه . به نظرم باید جزو مردان آهنین حسابش کرد .…