آرشیو دسته ها برای خاطرات افراد آسیب نخاعی

من بی گناهم!

همیشه و همه جا صحبت از اشتغال، درمان، مسکن و نیازهای دیگۀ معلولین بوده ، اما ندیدیم راجع به ازدواج یا دوست داشتن اونها نسبت به همدیگه حرفی زده باشه! من می خوام با نوشتن…

خیابان های شلوغ

سوار که شدم از آقای راننده تقاضا کردم واکرم را در صندوق عقب بگذارد. به راه که افتادیم راننده با تعجب نگاهی به من کرد و گفت: خانم شما چرا اینقدر خیس شده ای؟ گفتم:…

هديه ای برای او

من از همسايه خودمان که يک جانباز بود ، می خواهم برای شما مطلبی را بيان کنم. ما در چند سال قبل ، در آپارتمانی زندگی می کرديم که در يکی از طبقات آن ،…