آرشیو دسته ها برای داستان های آسیب نخاعی

امتحان رانندگی

این داستان برای یکی ازدوستانم اتفاق افتاده است نه برای خودم. **** “بهمن جان دست بردار.باشرایط تورانندگی ممکن نیست .تازه اگرهم بتونی خطرناکه.اگربه جونیت رحم نمی کنی به اون زنه بیچارت رحم کن. بهمن:نه بابا…

تصادف رانندگي -قسمت سوم

باصدای زنگ تلفن ازخواب پریدم.ساعت چهارعصربود. بله.بفرمایید. سلام دکترجان.باقری ام سلام.حاج اقا.بفرمایید مزاحم استراحتت شدم ؟ نه، نه درخدمتم. حال حاج رحمان خوب نیست.من آلان منزلشان هستم. پرسیدم:خدا بد نده.مشکل شون چیه؟

رانندگی -2- اولین تصادف

فروردین 1372-هوای بهاری وطبیعت سرسبزاستان گیلان که باردیگرتوسط خالق یکتانوسازی شده بود خلق رابه تماشاوتعجب وتحسین فرامی خواند. روزقبل با سه تن ازدوستان پزشک و هم دانشگاهی صميمي  خودم تماس گرفته بودم وهمزمان باتبریک سال…

رانندگی-1- خودرو بدون سرنشین

برق خیابان ما قطع است.باوجود خستگی کارروزانه ونیازبه درازکشیدن پس ازهفت ساعت نشستن روی ویلچر(جلوگیری اززخم بستر ورسیدگی به اموری دیگر..)ناچارم توماشین بشینم تابرق بیاد. برق که میره مصیبت داریم.

اول مهر

سال تحصیلی 58-1357  را از دست داده بودم  و یک سال از همکلاسهایم عقب افتاده بودم . باوجودی که اردیبهشت ماه 1358 از بیمارستان ترخیص شدم و معلم ها و مدیر مدرسه هم اصرار زیادی…