جزئیات وبلاگ

به افراد نیازمند کمک کنید

  • خانه / مطالب / باغ پرندگان –…

11 آدز ماه 1392 ساعت 10 صبح

هوا آفتابی و گرمایی مطبوع احساس می شود

پیام اعضای انجمن ضایعه نخاعی استان تهران: شهربدون مانع احترام به حقوق شهروند معلول است

کنار هم نشسته ایم بر روی صندلی های چرخدار و خوبی این صندلی ها این است که هیچیک بالاتر از آن یکی نیست

نگاه هایمان ما را به هم گره می زند برای فارغ شدن از دردی مشترک و تجربه ی لحظه هایی شیرین با هم به راه می افتیم

در کنارمان و تقریبا به تعدادمان انسان هایی هستند که آنها بودن با ما را برای خود شیرین می دانند و بایت این همراهی ما را سپاس می گویند

مسولین نیز به ما خوش آمد گفتند و در حد توان پذیرای مان بودند

مسیر پر فراز و نشیب بود به مانند زندگی مان اما چه خوب که با همراهی انسان هایی بزرگ توانستیم از فضای باغ پرندگان دیدن کنیم . دل مان نمی خواست که پرندگان محدود باشند و ما از تماشای شان لذت ببریم اما از نگاه بعضی از دوستان و خیره شدن به این پرندگان رنگارنگ گویی حس سخت و سنگین محدود بودن آنها درک می شد.

از همه باغ به لحاظ ناتمام بودن مناسب سازی باغ امکان دیدن میسر نبود اما خیلی خوب بود که شاهد بودیم که فضاهای بیشتری در حال مناسب سازی بود و شاید این حضور ما اعلانی بود که ما نیز هستیم .

کنار برکه ی پر از قو به تماشا نشسته بودیم  و هرکسی به کنار دستی خود قوی زیباتری را نشان می داد

در هر فضایی که امکان بود می ایستادیم تا هم از طبیعت زیبا لذت ببریم و هم اینکه همراهان خوب مان نفسی تازه کنند

در کنار بعضی قفس های پرندگان می توانستیم قرار بگیریم و در کنار برخی نه. اما مسولین حفاظ ها را بالا می زدند تا هر آنچه در قفس است به چشم ما که کمی دورتریم دیده شود

دانش آموزان در حال بازدید که شاید تا امروز این تعداد ویلچیر ندیده بودند هم کلام مان شدند و توصیه برای دیدن کدام پرنده ها را داشتند و چندتایی نیز با تعارف خوراکی شان سادگی کودکی را برای مان زنده کردند

آخرین قفس ها و شاید پرهیجان ترین آنها قفس شترمرغ ها بود . شترمرغ ها شرطی شده بودند کارگری که مشغول نظافت انها بود می گفت بدو… و شتر مرغ می دوید با سرعت… می ایستاد و تا ندا برمی آمد که بدو … می دویدند

بعد از پذیرایی و سپاس از یکدیگر برای بودن با هم اجازه ورود ماشین هایمان از نزدیکترین درب داده شد و همه با لبخند و امید برای دیداری نو برای هم دست تکان دادیم

عقربه ی کوچک ساعت از یک گذشته بود که ما از در خروجی گذشتیم و برگی از دفتر خاطرات مان با عنوان گرامیداشت روز جهانی معلولین 1392 نقش بست.

گزارش انجمن معلولین ضایعات نخاعی استان تهران – هماهنگ کننده برنامه: فرزانه پارسایی

پاسخ دهید