07مهر توسطadmin1402/07/070مطالب, معلولین موفق ترانه ميلادي از ۸ سالگي در اثر بيماري راشيتيسم دچار معلوليت شد؛ معلوليت شديدي كه ميتوانست او را از يک زندگي اجتماعي معمولي محروم كند اما او با باورها و پشتكارش نه تنها از اين امتياز محروم نشد؛ بلكه راهي يافت براي گذر از سختيها و دستيابي به امتيازهاي ديگر و الگو شدن براي ديگراني كه نااميدي پشت پنجره نگاهشان لانه كرده…. با او كه عضو هياتمديره انجمن باور است و اين روزها كتابي با نام «دنياي استثنايي من» چاپ كرده، گفتوگويي داشتهايم كه ميخوانيد. ايده نگارش کتاب «دنياي استثنايي من» از کجا به ذهنتان رسيد؟ فرهنگسازي يکي از حوزههاي اصلي فعاليت انجمن باور است و توليد محتواي رسانهاي و محصولهاي فرهنگي متناسب با نيازهاي جامعه هم براي ما هميشه در اولويت بوده است. همه به اين امر اذعان دارند که براي فرهنگسازي بهينه مناسبترين زمان سنين کودکي است؛ چرا که کودکان برخلاف ما با ذهنيتي باز، پذيراي يادگيري مفاهيم انساني و اجتماعي هستند. شايد ما علاوه بر هميار پليس به شهرداران و دولتمردان و سياستگذاران کوچک هم نياز داريم تا به ما يادآوري کنند کمربندهاي ايمني را در اتومبيل ببنديم، آشغال روي زمين نريزيم، در کنار پلهها سطح شيبدار بگذاريم، پارک و شهربازي و مدرسه را مناسبسازي کنيم، قانوني که مينويسيم اجرا کنيم، روي علامت پارک معلولان پارک نکنيم و به حقوق شهروندان ديگر احترام بگذاريم. شما شخصيت اصلي داستانتان را که پسربچهاي به اسم نيماست، خيلي واقعي تصوير کردهايد. شناختتان از دنياي استثنايي کودکان داراي معلوليت از کجا نشات گرفته؟ خب، من خودم با دنياي استثنايي و زيباي کودکان معلول آشنا هستم و دوست دارم کودکان ديگر هم با اين دنيا آشنا بشوند. اين ذهنيتهاي اشتباه و باورهاي غلط ما بزرگترهاست که بين دنياي يک کودک با کودک ديگر خط ميکشد. رفتار شايسته با ديگراني که با ما متفاوت هستند را از کودکي بايد به فرزندانمان آموزش بدهيم. واقعيت اين است که والدين کودکان معلول از نگاههاي دلسوزانه و متعجبانه ديگران و عدم درک و همياري با آنها در مراقبت و نگهداري از کودک معلولشان دچار آسيبهاي زيادي ميشوند. رعايت حقوق کودکان دچار معلوليت در جامعه از جمله نکاتي است که در اين کتاب داستاني به طور غيرمستقيم به آن زياد اشاره کردهايد. چرا؟ در کتاب «کنوانسيون بينالمللي حقوق افراد داراي معلوليت به زبان کودکانه» در همان ماده ۱ کنوانسيون گفته شده است که:«کودکان داراي معلوليت همان حقوق و آزاديهايي را دارند که همه کودکان بايد از آنها بهرهمند شوند. وقتي کودکي در ديدن، يادگرفتن، راه رفتن يا شنيدن دچار مشکل ميشود يا با موانعي روبهرو ميشود که کودکان ديگر، آن مشکلها را ندارند؛ حقوق برابر، براي کودکان داراي معلوليت بايد رعايت شود و ما بايد رفتاري خوب و شايسته با اين کودکان داشته باشيم.»و ماده ۸ همان کنوانسيون ميگويد: «اين اشتباه است که به کودکان داراي معلوليت، عنوان يا لقب خاصي بدهيم و با آنها رفتار نامناسب داشته باشيم. کودکان داراي معلوليت ميتوانند کارهاي عالي انجام دهند و مردم بايد اين را بدانند و آگاه شوند.» در راستاي ارتقاي فرهنگ جامعه و آموزش کودکان، براي برقراري ارتباط شايسته با ديگر افراد جامعه، در کتاب «دنياي استثنايي من» سعي شده تا دشواريها و تلاشهاي کودکان معلول براي همسازي با جامعه به تصوير کشيده شود و به طور غيرمستقيم به دغدغهها و مشکلهاي آنها اشاره شود. با توجه به طرحي که انتخاب کردهايد، مخاطبان اصلي اين اثر را چه کساني ميدانيد؟ مخاطب واقعي اين کتاب، کودکانياند که معلوليت ندارند و والديني که علاقهمند هستند با دنياي استثنايي کودکان بيشتر آشنا شوند و مربيان و آموزگاراني که تمايل دارند راه برقراري ارتباط صحيح با کودکان داراي ويژگيهاي خاص را بياموزند. کتاب «دنياي استثنايي من» با داستاني ساده و قابلفهم و همچنين تصويرسازي جذاب و سرگرمکننده براي کودکان که توسط خانم الهام شعباني اجرا شده، هديه انجمن باور است به قهرمانان کوچکي که از معلوليت رنج ميبرند.