12اسفند توسطadmin1396/12/120دستهبندی نشده, مطالب, مقالات آسیب نخاعی افسردگی ” تنها ، آن چیزی نیست که فکر می کنید ” . افسردگی اغلب می تواند با یک عارضه پزشکی از جمله آسیب نخاعی مرتبط باشد . اما قابل درمان است ! بنابراین اجازه ندهید که افسردگی ، زندگی شما و کسانی را که به آنها علاقه دارید ، خراب کند . بسیاری از افراد به دلایل مختلف مستعد افسردگی می باشند . اما درافراد مبتلا به بیماریهای مزمن ، در بیشترمواقع ، اختلالات خلقی مثل افسردگی شایع تر هستند . پس از آسیب نخاعی ، یک فرد تغییرات بزرگی را در زندگی خود تجربه خواهد کرد . معمولا” سازگاری با این تغییرات نیاز به زمان دارد و گاهی اوقات مدت زمان زیادی طول می کشد تا فرد با مشکلات خود سازگاری پیدا کند . این مدت ، زمانی است که فرد بیشتر مستعد افسردگی خواهد بود . درهر حال ، افسردگی درهر زمانی – چه سالم باشید ، چه دچار ناتوانی ، می تواند مخرب باشد . افسردگی وضعیتی است که در آن فرد احساس غم ، ناامیدی یا ضعف می کند . این وضعیت می تواند کوتاه مدت یا بلند مدت باشد . و می تواند گستره ای از یک احساس خفیف تا اشکال شدیدتری از افسردگی باشد که بطور کامل زندگی شخص را مختل می کند . افسردگی می تواند احساسی شبیه به یک ابر باشد که همه چیز را تیره می کند و لذت زندگی را از بین می برد . اما ، خوشبختانه ، در بیشتر موارد ، می توان آن را بهبود بخشید یا درمان کرد . بطورکلی ، افسردگی در افراد مبتلا به آسیب نخاعی می تواند در بروز عوارض زیر نقش داشته باشد ویا باعث تشدید آنها شود : زخم های فشاری عفونت های دستگاه ادراری ( UTIs) تسهیل بروز سایر بیماریها درد های مزمن طولانی تر شدن مدت بستری شدن و یا افزایش تکرار آنها بروزمشکلات در برقراری روابط شخصی بروزمشکلات با مراقبین سوء مصرف مواد افزایش هزینه های پزشکی همچنین افراد مبتلا به آسیب نخاعی بیشتر از افراد سالم ، درمعرض خودکشی های حاصل از افسردگی هستند . در زیر برخی از نشانه های افسردگی ذکر شده است . اگر شما هر کدام از موارد زیر را داشته باشید ، منتظر نمانید و فورا” به پزشک خود مراجعه کنید . البته توجه داشته باشید که تظاهر یکی یا بیشتر ، از این نشانه ها ، به این معنا نیست که شما افسرده هستید ، اما می تواند به این معنا باشد که چیزهایی در زندگی شما درست نیست درباره خودکشی فکر می کنید یا اقدام به خودکشی داشته اید . احساس غم و اندوه یا پوچی دارید ، یا خیلی از مواقع گریه می کنید . اغلب مواقع یا همواره ، احساس بی ارزش بودن ، ناامیدی یا گناه می کنید. مشکل خوابیدن دارید ، یا بیش از حد معمول می خوابید . به فعالیت های سرگرم کننده و لذت بخش ، اهمیت نمی دهید . نسبت به عادتهای شخصی خود مانند حمام کردن، مسواک زدن ، عوض کردن لباس های تان، بی تفاوت شده اید . خسته شده اید یا نسبت به گذشته انرژی کمتری دارید . در تمرکز یا تصمیم گیری دچار مشکل شده اید . اشتهای تان خیلی کمتر یا بیشتر از حد معمول شده است . احساس می کنید کند ، سنگین و یا تنبل شده اید . به اندازه ای عصبی هستید که آرام سازی و یا راحتی تان مشکل است . از دوستان و مراقبین خود دوری می کنید . هنگامی که احساس ناراحتی یا غم می کنید ، دارو مصرف می کنید . علاقه تان به رابطه جنسی کمتر از حد معمول شده است . خیلی راحت ، مضطرب یا عصبانی می شوید.