داستان های آسیب نخاعی

این داستان برای یکی ازدوستانم اتفاق افتاده است نه برای خودم. **** “بهمن جان دست بردار.باشرایط تورانندگی ممکن نیست...

باصدای زنگ تلفن ازخواب پریدم.ساعت چهارعصربود. بله.بفرمایید. سلام دکترجان.باقری ام سلام.حاج اقا.بفرمایید مزاحم استراحتت شدم ؟ نه، نه درخدمتم. حال حاج رحمان خوب نیست.من آلان...

فروردین ۱۳۷۲-هوای بهاری وطبیعت سرسبزاستان گیلان که باردیگرتوسط خالق یکتانوسازی شده بود خلق رابه تماشاوتعجب وتحسین فرامی خواند. روزقبل...

برق خیابان ما قطع است.باوجود خستگی کارروزانه ونیازبه درازکشیدن پس ازهفت ساعت نشستن روی ویلچر(جلوگیری اززخم بستر ورسیدگی به...

سال تحصیلی ۵۸-۱۳۵۷  را از دست داده بودم  و یک سال از همکلاسهایم عقب افتاده بودم . باوجودی که...

شکست دوم سعید در  یک حادثه رانندگی مرده بود. همکلاسی دوران راهنمایی وهمسایه دیواربه دیوار ما  بود.تویک خونه مستاجری...

۱۴ساله بودم که در تظاهرات  ۷/۱۱/۵۷  قطع نخاع گردن شدم  و این اتفاق باعث شد  تا اینکه بفهمم قطع...

پس از بروز ضایعه نخاعی، دوره ای از شوک نخاعی ایجاد می شود که مثانه انقباض لازم را ندارد...

آش رشته زمستان ، یه روز تعطیل ، هوا سرد و آخرای ماه و جیب خالی … تصورش را...

من مشاورتغذیه افراد نخاعی هستم و در یکی از مراکز توانبخشی افراد مبتلا به آسیب های نخاعی مشغول فعالیت...