۰۲۱ - ۸۸۰۰۱۳۶۱ کمک‌های مردمی

معلولیت و نگرش جامعه

معلولیت و نگرش جامعه
هما ناصح
دانشچوی کارشناسی ارشد مدیریت توانبخشی
Nasseh2002@yahoo.com
www.nasseh2002.blogfa.com


نگاه به مسئله معلولیت و ناتوانی قدمتی طولانی دارد. در ابتدا از بین بردن معلولین مبنی بود و به تدریج و با ظهور ادیان، مسئله نگهداری آنان در موسسات مطرح گردید.

پس از جنگ جهانی دوم ومعلولیت تعداد زیادی از سربازان نگرش جدیدی در این زمینه مطرح گردید و مراکز توانبخشی به وجود آمد. با وجود کمک های این موسسات، تلفیق معلولان در جامعه میسر نگردید.

در مورد معلولیت رویکرد های مختلفی به وجود آمد که بعضی در تضاد با یکدیگر و بعضی رویکردها مکمل یکدیگر هستند. از جمله این رویکرد ها می توان به رویکرد اخلاقی، رویکرد پزشکی، رویکرد اجتماعی و … اشاره نمود. به طور مثال رویکرد پزشکی ، معلولیت را به عنوان یک نابهنجاری تعریف می کند .

در این رویکرد نقص عضو دلیل مستقیم معلولیت است. اما در رویکرد اجتماعی ، معلولیت با موانع اجتماعی و فیزیکی در جامعه ایجاد می گردد. در این مدل وظیفه جامعه است که خود را با نیازهای فرد مبتلا به نقص تطابق دهد. در رویکردی که در سال ۱۹۸۰شکل گرفت و ICIDH2 نام دارد، کلمات نقص وناتوانی و معلولیت که بار منفی دارند به اختلال و فعالیت ومشارکت تغییر یافت. در این رویکرد بر عوامل فردی و محیطی تاکید شده است.

بنابراین طبق این رویکرد برای دستیابی به حداکثر عملکرد فرد ناتوان باید عوامل فردی و محیطی همزمان بهبود یابند. در این رویکرد مشارکت افراد معلول اهمیت داشته و پرداختن صرف به مشکلات جسمی آنان کافی نیست. در این مبحث که معلولین ضایعات نخاعی مد نظر هستند، با توجه به این رویکرد مشکلات این گروه ناشی از مسائل جسمی و محیطی آنان می باشد.

این افراد به علت اختلال در عملکرد اعضای بدن و عدم تناسب محیط با شرایط آنان دچار مشکل در فعالیت و مشارکت می گردند. براساس دیدگاه برابری فرصت ها اگر محیط فیزیکی و فرهنگی جامعه، مسکن، حمل ونقل، خدمات اجتماعی و بهداشتی، فرصت های شغلی و آموزشی، زندگی اجتماعی و فرهنگی، تسهیلات ورزشی و تفریحی در دسترس همه افراد جامعه قرار داشته باشد، یعنی فرصت های زندگی در جامعه به صورت برابری تقسیم شده است. حال باید دید آیا به راستی کلیه این امکانات در دسترس همگان از جمله معلولین قرار دارد یا خیر؟


در حال حاضر تکنولوژی کمکی از جمله ویلچر و عصا تا حدی به بهبود عملکرد افراد کمک می نماید اما کافی نیست. موانع محیطی موجود نیز مانع از حداکثر مشارکت و فعالیت این افراد می گردد. از جمله این موانع محیطی می توان به موانع قانونی ، نگرش افراد، محیط زندگی ، عدم مناسب سازی شهری و …. اشاره نمود.


موانع قانونی: در سال های اخیر قوانینی خاص معلولین تصویب گردیده است. از جمله آنان:

– ماده ۹ کنوانسیون حقوق معلولان (دسترسی): برای توانا سازی افراد دارای معلولیت جهت مستقل زندگی نمودن و مشارکت کامل در تمامی جنبه های زندگی، دولت های عضو باید تدابیر مناسبی را جهت تضمین دسترسی افراد دارای معلولیت بر مبنای برابر با سایرین به محیط فیزیکی، ترابری، اطلاعات و ارتباطات ازجمله نظام و فناوری اطلاعات و ارتباطات و سایر تسهیلات و خدمات ارائـه و یا فراهـم گردیده جهت عمـوم در مناطق شهـری و روستـایی اتخاذ می نمایند. تدابیر مذکور که در برگیرنده تشخیص و حذف موانع دسترسی می باشد در برگیرنده موارد زیر است، از جمله :


الف: ساختمان ها، جاده ها، ترابری و سایر تسهیلات درون و برون سقفی شامل مدارس،‌ خانه ها، تسهیلات پزشکی و محیط کار.
ب: اطلاعات، ارتباطات و سایر خدمات شامل خدمات الکترونیکی و خدمات اورژانس.


در کشور ما نیز قانون جامع حقوق معلولان در سال ۸۳ به تصویب رسید که در زیر به بعضی مفاد آن اشاره می شود:


ماده ۲: کلیه وزارتخانه ها، سازمان ها، موسسات، شرکت های دولتی و نهادهای عمومی و انقلابی موظفند در طراحی، تولید و احداث ساختمان ها، اماکن عمومی معابر و وسایل خدماتی به نحوی عمل نمایند که امکان دسترسی و بهره مندی از آن ها برای معلولان همچون افراد عادی فراهم گردد.


تبصره ۱٫ وزارت خانه ها، سازمان ها، موسسات، شرکت های دولتی و نهادهای عمومی و انقلابی موظفند جهت دسترسی و بهره مندی معلولان، ساختمان ها و اماکن عمومی، ورزشی، تفریحی، معابر و وسایل خدماتی موجود را در چهارچوب بودجه های مصوب سالانه خود مناسب سازی نمایند.

تبصره ۲٫ شهرداری ها موظفند از صدور پروانه احداث و پایان کار برای آن تعداد از ساختمان ها، اماکن عمومی و معابری که استانداردهای تخصصی مربوط به معلولان را رعایت نکرده باشند خودداری نماید.


ماده ۷:دولت موظف است جهت ایجاد فرصت های شغلی برای افراد معلول حداقل سه درصد از مجوز های استخدامی دستگاه های دولتی را به افراد واجد شرایط معلول اختصاص دهد.
در این راستا همچنین می توان به آئین نامه ضوابط و مقررات شهرسازی و معماری برای عبور معلولین

شورای عالی شهرسازی و معماری ایران که در تاریخ ۳/۸/۱۳۸۶ به پیشنهاد وزارت مسکن و شهرسازی، در ارتباط با رفع موانع شهرسازی و معماری در عبور و مرور دسترسی به اماکن و فضاها و تجهیزات عمومی شهری به منظور تامین امکان شرکت افراد دارای معلولیت های گوناگون جسمی در زندگی روزمره جامعه ، تصویب گردید اشاره نمود:


۱- از این تاریخ درکلیه طرح های آتی و در دست تهیه شهرسازی ، شهرک سازی و مجتمع های مسکونی و ساختمانی سراسر کشور اعم از اینکه توسط دستگاه های دولتی و وابسته به دولت و شهرداری ها و یا بخش خصوصی تهیه گردند. رعایت ضوابط موضوع فصل اول مجموعه پیوست که شامل ضوابط برنامه ریزی و طراحی برای تسهیل حرکت معلولین در سطح شهر می باشد الزامی بوده و کلیه مراجع مسئول تهیه بررسی و تصویب واجرای طرح های توسعه شهری، شهرک سازی و مجتمع های ساختمانی و مسکونی موظفند درمراحل مختلف تصویب و صدور پروانه ونظارت ضوابط مذکور را رعایت نمایند.


۲- به منظور رفع موانع شهری موجود لازم است که اصلاحات موضوع فصل دوم فوراًً و تا قبل از تهیه و یا تجدید نظر در طرح های توسعه شهری به منظور نزدیک تر کردن شرایط موجود به استاندارد توسط مراجع مسئول عمران شهری با توجه به اولویت هر یک به اجرا درآید.


۳- وزارت مسکن و شهرسازی موظف است حداکثر ۵ سال یکبار با جلب نظر سازمان بهزیستی و بنیاد جانبازان، ضوابط و مقررات موضوع این مصوبه را مورد بازنگری و تطبیق با شرایط وامکانات جدید قرار داده و برای تصویب به شورای عالی شهرسازی و معماری پیشنهاد نماید.


۴- و…
همچنین در زمستان سال ۱۳۸۴، شهرداری تهران طی دستوری، دو سال برای اصلاح ساختمان ها، معابر و پارک ها مهلت تعیین کرد.


با این وصف به نظر می رسد نه تنها وضع قوانینی برای افزایش امکان مشارکت معلولین و ضایعات نخاعی لازم است، بلکه وجود ضمانت اجرایی برای این قوانین نیز ضروری می باشد. با وجود گذشت چندین سال از تصویب این قوانین نه تنها ساختارهای غلط گذشته (بجز مواردی محدود) تصحیح نشده است بلکه در ساختارهای جدید نیز این قوانین اعمال نشده و ساختمان های دولتی و غیر دولتی و معابر و …همچون گذشته با مشکلات معماری و موانع احداث می گردند.

البته وجود نگرش ترحم آمیز به معلولین و قوانینی که خاص آنان باشد نیز به نظر نمی رسد در افزایش مشارکت آنان اثربخش باشد و دید جامعه را بهبود نمی بخشد. هدف از وضع قوانین راهکارهایی برای افزایش فرصت های برابر و کاهش موانع قانونی و در بعضی موارد ایجاد تسهیلاتی خاص این گروه است.


نگرش جامعه: برخورد جامعه و افراد با این معلولین نیز از مواردی است که منجر به کاهش مشارکت آنان می گردد. وجود نگرش ترحم آمیز به این افراد و جداسازی آنان عملکردشان را کاهش می دهد. عدم تمایل کارفرمایان به استخدام این گروه و یا تصور کارایی کم این گروه سبب کاهش اشتغال آنان می شود.

در این بین کم کاری رسانه ها جهت روشن کردن افکار عمومی نیز مشهود است. تا زمانی که در رسانه ها و بخصوص صدا و سیما که میلیون ها بیننده داشته و نقش عظیمی در فرهنگ سازی و تغییر نگرش جامعه دارد، به صورت کارشناسانه برنامه ریزی نگردد، شاید نتوان به راحتی نگرش جامعه را نسبت به توانایی ها و مشکلات معلولین عوض نمود.

استفاده ابزاری از معلولیت در رسانه ها برای افزایش حس نوعدوستی جامعه ، نمایش معلول در موراد خاص (مثلا روز جهانی معلولین)، استفاده نا درست از معلولیت در فیلم ها(نخاعی شدن افراد ظالم، ناتوان بودن افراد معلول) و عدم نمایش معلولین نخاعی موفق نه تنها به بهبود نگرش جامعه کمک نمی نماید بلکه روز به روز معلول را از توانمندی هایش و امکان مشارکتش در جامعه به دور می سازد.

نگرش توانبخشی مبتنی بر جامعه که از سال ۱۹۸۰ شکل گرفت به اختلاط هر چه بیشتر معلول در جامعه و دوری از موسسه ای شدن آنان تاکید دارد.

اگر رسانه ها بتوانند معلول را به عنوان یک شهروند که قادر به انجام بسیاری کارها و مسئولیت ها است نمایش دهند، و از خود آنان برای برنامه سازی ها و اجرای برنامه هایشان استفاده نمایند، شاید به برگزاری سمینارها و کنگره هایی در این زمینه کمتر نیاز شود. چرا با وجود داشتن اساتید و نخبگان معلول و ازجمله نخاعی در کشور هیچگاه از یک مجری نخاعی در تلویزیون استفاده نشده است؟

چرا نباید برای فرهنگ سازی ریشه ای عمل نمود و از همان کودکی، فرزندانمان را با معلولیت ها و توانمندی هایشان( که در هر فردی و هر سنی احتمال ایجاد آن می باشد) آشنا نمود؟

مثلا می توان با شکل دادن یک شخصیت مورد علاقه کودکان در اجراهای تلویزیونی و یا کارتون ها در افرادی که دچار آسیب های نخاعی هستند از همان کودکی به اطفال مشارکت و تلفیق این گروه را آموخت. به راستی آیا مدارس ما برای پذیرش دانش آموز نخاعی که گاه از ضریب هوشی بسیار بالایی برخورد است توانایی دارد؟

مشکلاتی از قبیل عدم مناسب سازی مدرسه و مشکلات سایر دانش آموزان با معلول و یا حتی اعتراض بعضی والدین بر این مسئله برای پذیرش این دانش آموزان مشکلاتی ایجاد می نماید.

اما اگر قبول نماییم که معلول نیز همچون همه ما یک شهروند محسوب می شود و نیاز به فرصت های برابر دارد، دیگر دید ما به این فرد یک دید ناتوان انگاری نبوده و توانایی های فرد را در نظر می گیریم و به عبارتی نیمه پر لیوان را مشاهده می کنیم. خوب است که در نظر بگیریم هر فردی یکسری ناتوانایی ها دارد و مشکل در عملکرد اعضا تنها ناتوانی در انسان ها محسوب نمی شود.


موانع محیطی: موانعی که در شهرسازی و ساختمان ها و سیستم حمل و نقل شهری دیده می شود، گاه افراد بدون نقص جسمی را نیز با مشکل مواجه می نماید. با وجود قوانین مختلف در زمینه شهرسازی و توسعه متاسفانه باز هم در ساختارهای جدید اشکالات فاحشی دیده می شود. از جمله می توان به مشکلات مترو و سیستم اتوبوسرانی تهران اشاره نمود که البته اخیرا با نصب آسانسورهایی در ایستگاه ها سعی شده که مشکل رفع شود.البته گاه این اسانسورها نیز استاندارد لازم را در ابعاد و یا ارتفاع دکمه های آن نداشته و خود مشکل دیگری است.

حتی این مشکلات محیطی در معابر عمومی نیز کاملا قابل مشاهده است. استفاده از سطوح شیب دار نیز از مواردی است که جهت رفاه حال این افراد در نظر گرفته می شود. اما استاندارد نبودن این سطوح و شیب بالای آنها و گاه پیچ های تند سبب می شود که این سطوح بی استفاده بمانند.

خوبست که مهندسین ناظر این معابر و ساختمان ها یک روز سوار بر ویلچر تردد نموده و به مشکلات مهندسی خود پی ببرند. البته گاه این مشکلات بدون استفاده از ویلچر و یا عصا نیز نمود پیدا می کند! حال باید اندیشید در این شرایط عدم توانایی تردد معلول و رفتن به سر کار ناشی از معلولیت و نقص در وی است یا موانع محیطی؟ استفاده از خودروهای شخصی معلولین نخاعی نیز از شیوه هایی است که برای تسهیل تردد شهری انان استفاده می شود. اما آیا خودروهای ما قابلیت ایجاد تغییرات لازم برای رانندگی این افراد را دارد؟ هزینه این تغییرات چه میزان است؟ گاه عدم ساخت استاندارد ابزارها مسئله ساز است. مثلا عدم تناسب وضعیت میز فرد معلول با ویلچر وی کارایی او را کم می کند. گاه تغییرات ساده بسیار کمک کننده اند.


آیا این بالا بر می تواند در ساختمان های قدیمی که امکان ساخت آسانسور نمی باشد، کمک کننده باشد؟

نگاه به مسئله معلولیت و ناتوانی قدمتی طولانی دارد. در ابتدا از بین بردن معلولین مبنی بود و به تدریج و با ظهور ادیان، مسئله نگهداری آنان در موسسات مطرح گردید.

پس از جنگ جهانی دوم ومعلولیت تعداد زیادی از سربازان نگرش جدیدی در این زمینه مطرح گردید و مراکز توانبخشی به وجود آمد. با وجود کمک های این موسسات، تلفیق معلولان در جامعه میسر نگردید.

در مورد معلولیت رویکرد های مختلفی به وجود آمد که بعضی در تضاد با یکدیگر و بعضی رویکردها مکمل یکدیگر هستند. از جمله این رویکرد ها می توان به رویکرد اخلاقی، رویکرد پزشکی، رویکرد اجتماعی و … اشاره نمود. به طور مثال رویکرد پزشکی ، معلولیت را به عنوان یک نابهنجاری تعریف می کند .

در این رویکرد نقص عضو دلیل مستقیم معلولیت است. اما در رویکرد اجتماعی ، معلولیت با موانع اجتماعی و فیزیکی در جامعه ایجاد می گردد. در این مدل وظیفه جامعه است که خود را با نیازهای فرد مبتلا به نقص تطابق دهد. در رویکردی که در سال ۱۹۸۰شکل گرفت و ICIDH2 نام دارد، کلمات نقص وناتوانی و معلولیت که بار منفی دارند به اختلال و فعالیت ومشارکت تغییر یافت. در این رویکرد بر عوامل فردی و محیطی تاکید شده است.

بنابراین طبق این رویکرد برای دستیابی به حداکثر عملکرد فرد ناتوان باید عوامل فردی و محیطی همزمان بهبود یابند. در این رویکرد مشارکت افراد معلول اهمیت داشته و پرداختن صرف به مشکلات جسمی آنان کافی نیست. در این مبحث که معلولین ضایعات نخاعی مد نظر هستند، با توجه به این رویکرد مشکلات این گروه ناشی از مسائل جسمی و محیطی آنان می باشد.

این افراد به علت اختلال در عملکرد اعضای بدن و عدم تناسب محیط با شرایط آنان دچار مشکل در فعالیت و مشارکت می گردند. براساس دیدگاه برابری فرصت ها اگر محیط فیزیکی و فرهنگی جامعه، مسکن، حمل ونقل، خدمات اجتماعی و بهداشتی، فرصت های شغلی و آموزشی، زندگی اجتماعی و فرهنگی، تسهیلات ورزشی و تفریحی در دسترس همه افراد جامعه قرار داشته باشد، یعنی فرصت های زندگی در جامعه به صورت برابری تقسیم شده است. حال باید دید آیا به راستی کلیه این امکانات در دسترس همگان از جمله معلولین قرار دارد یا خیر؟


در حال حاضر تکنولوژی کمکی از جمله ویلچر و عصا تا حدی به بهبود عملکرد افراد کمک می نماید اما کافی نیست. موانع محیطی موجود نیز مانع از حداکثر مشارکت و فعالیت این افراد می گردد. از جمله این موانع محیطی می توان به موانع قانونی ، نگرش افراد، محیط زندگی ، عدم مناسب سازی شهری و …. اشاره نمود.


موانع قانونی: در سال های اخیر قوانینی خاص معلولین تصویب گردیده است. از جمله آنان:

– ماده ۹ کنوانسیون حقوق معلولان (دسترسی): برای توانا سازی افراد دارای معلولیت جهت مستقل زندگی نمودن و مشارکت کامل در تمامی جنبه های زندگی، دولت های عضو باید تدابیر مناسبی را جهت تضمین دسترسی افراد دارای معلولیت بر مبنای برابر با سایرین به محیط فیزیکی، ترابری، اطلاعات و ارتباطات ازجمله نظام و فناوری اطلاعات و ارتباطات و سایر تسهیلات و خدمات ارائـه و یا فراهـم گردیده جهت عمـوم در مناطق شهـری و روستـایی اتخاذ می نمایند. تدابیر مذکور که در برگیرنده تشخیص و حذف موانع دسترسی می باشد در برگیرنده موارد زیر است، از جمله :


الف: ساختمان ها، جاده ها، ترابری و سایر تسهیلات درون و برون سقفی شامل مدارس،‌ خانه ها، تسهیلات پزشکی و محیط کار.
ب: اطلاعات، ارتباطات و سایر خدمات شامل خدمات الکترونیکی و خدمات اورژانس.


در کشور ما نیز قانون جامع حقوق معلولان در سال ۸۳ به تصویب رسید که در زیر به بعضی مفاد آن اشاره می شود:


ماده ۲: کلیه وزارتخانه ها، سازمان ها، موسسات، شرکت های دولتی و نهادهای عمومی و انقلابی موظفند در طراحی، تولید و احداث ساختمان ها، اماکن عمومی معابر و وسایل خدماتی به نحوی عمل نمایند که امکان دسترسی و بهره مندی از آن ها برای معلولان همچون افراد عادی فراهم گردد.


تبصره ۱٫ وزارت خانه ها، سازمان ها، موسسات، شرکت های دولتی و نهادهای عمومی و انقلابی موظفند جهت دسترسی و بهره مندی معلولان، ساختمان ها و اماکن عمومی، ورزشی، تفریحی، معابر و وسایل خدماتی موجود را در چهارچوب بودجه های مصوب سالانه خود مناسب سازی نمایند.

تبصره ۲٫ شهرداری ها موظفند از صدور پروانه احداث و پایان کار برای آن تعداد از ساختمان ها، اماکن عمومی و معابری که استانداردهای تخصصی مربوط به معلولان را رعایت نکرده باشند خودداری نماید.


ماده ۷:دولت موظف است جهت ایجاد فرصت های شغلی برای افراد معلول حداقل سه درصد از مجوز های استخدامی دستگاه های دولتی را به افراد واجد شرایط معلول اختصاص دهد.
در این راستا همچنین می توان به آئین نامه ضوابط و مقررات شهرسازی و معماری برای عبور معلولین

شورای عالی شهرسازی و معماری ایران که در تاریخ ۳/۸/۱۳۸۶ به پیشنهاد وزارت مسکن و شهرسازی، در ارتباط با رفع موانع شهرسازی و معماری در عبور و مرور دسترسی به اماکن و فضاها و تجهیزات عمومی شهری به منظور تامین امکان شرکت افراد دارای معلولیت های گوناگون جسمی در زندگی روزمره جامعه ، تصویب گردید اشاره نمود:


۱- از این تاریخ درکلیه طرح های آتی و در دست تهیه شهرسازی ، شهرک سازی و مجتمع های مسکونی و ساختمانی سراسر کشور اعم از اینکه توسط دستگاه های دولتی و وابسته به دولت و شهرداری ها و یا بخش خصوصی تهیه گردند. رعایت ضوابط موضوع فصل اول مجموعه پیوست که شامل ضوابط برنامه ریزی و طراحی برای تسهیل حرکت معلولین در سطح شهر می باشد الزامی بوده و کلیه مراجع مسئول تهیه بررسی و تصویب واجرای طرح های توسعه شهری، شهرک سازی و مجتمع های ساختمانی و مسکونی موظفند درمراحل مختلف تصویب و صدور پروانه ونظارت ضوابط مذکور را رعایت نمایند.


۲- به منظور رفع موانع شهری موجود لازم است که اصلاحات موضوع فصل دوم فوراًً و تا قبل از تهیه و یا تجدید نظر در طرح های توسعه شهری به منظور نزدیک تر کردن شرایط موجود به استاندارد توسط مراجع مسئول عمران شهری با توجه به اولویت هر یک به اجرا درآید.


۳- وزارت مسکن و شهرسازی موظف است حداکثر ۵ سال یکبار با جلب نظر سازمان بهزیستی و بنیاد جانبازان، ضوابط و مقررات موضوع این مصوبه را مورد بازنگری و تطبیق با شرایط وامکانات جدید قرار داده و برای تصویب به شورای عالی شهرسازی و معماری پیشنهاد نماید.


۴- و…
همچنین در زمستان سال ۱۳۸۴، شهرداری تهران طی دستوری، دو سال برای اصلاح ساختمان ها، معابر و پارک ها مهلت تعیین کرد.


با این وصف به نظر می رسد نه تنها وضع قوانینی برای افزایش امکان مشارکت معلولین و ضایعات نخاعی لازم است، بلکه وجود ضمانت اجرایی برای این قوانین نیز ضروری می باشد. با وجود گذشت چندین سال از تصویب این قوانین نه تنها ساختارهای غلط گذشته (بجز مواردی محدود) تصحیح نشده است بلکه در ساختارهای جدید نیز این قوانین اعمال نشده و ساختمان های دولتی و غیر دولتی و معابر و …همچون گذشته با مشکلات معماری و موانع احداث می گردند.

البته وجود نگرش ترحم آمیز به معلولین و قوانینی که خاص آنان باشد نیز به نظر نمی رسد در افزایش مشارکت آنان اثربخش باشد و دید جامعه را بهبود نمی بخشد. هدف از وضع قوانین راهکارهایی برای افزایش فرصت های برابر و کاهش موانع قانونی و در بعضی موارد ایجاد تسهیلاتی خاص این گروه است.


نگرش جامعه: برخورد جامعه و افراد با این معلولین نیز از مواردی است که منجر به کاهش مشارکت آنان می گردد. وجود نگرش ترحم آمیز به این افراد و جداسازی آنان عملکردشان را کاهش می دهد. عدم تمایل کارفرمایان به استخدام این گروه و یا تصور کارایی کم این گروه سبب کاهش اشتغال آنان می شود.

در این بین کم کاری رسانه ها جهت روشن کردن افکار عمومی نیز مشهود است. تا زمانی که در رسانه ها و بخصوص صدا و سیما که میلیون ها بیننده داشته و نقش عظیمی در فرهنگ سازی و تغییر نگرش جامعه دارد، به صورت کارشناسانه برنامه ریزی نگردد، شاید نتوان به راحتی نگرش جامعه را نسبت به توانایی ها و مشکلات معلولین عوض نمود.

استفاده ابزاری از معلولیت در رسانه ها برای افزایش حس نوعدوستی جامعه ، نمایش معلول در موراد خاص (مثلا روز جهانی معلولین)، استفاده نا درست از معلولیت در فیلم ها(نخاعی شدن افراد ظالم، ناتوان بودن افراد معلول) و عدم نمایش معلولین نخاعی موفق نه تنها به بهبود نگرش جامعه کمک نمی نماید بلکه روز به روز معلول را از توانمندی هایش و امکان مشارکتش در جامعه به دور می سازد.

نگرش توانبخشی مبتنی بر جامعه که از سال ۱۹۸۰ شکل گرفت به اختلاط هر چه بیشتر معلول در جامعه و دوری از موسسه ای شدن آنان تاکید دارد.

اگر رسانه ها بتوانند معلول را به عنوان یک شهروند که قادر به انجام بسیاری کارها و مسئولیت ها است نمایش دهند، و از خود آنان برای برنامه سازی ها و اجرای برنامه هایشان استفاده نمایند، شاید به برگزاری سمینارها و کنگره هایی در این زمینه کمتر نیاز شود. چرا با وجود داشتن اساتید و نخبگان معلول و ازجمله نخاعی در کشور هیچگاه از یک مجری نخاعی در تلویزیون استفاده نشده است؟

چرا نباید برای فرهنگ سازی ریشه ای عمل نمود و از همان کودکی، فرزندانمان را با معلولیت ها و توانمندی هایشان( که در هر فردی و هر سنی احتمال ایجاد آن می باشد) آشنا نمود؟

مثلا می توان با شکل دادن یک شخصیت مورد علاقه کودکان در اجراهای تلویزیونی و یا کارتون ها در افرادی که دچار آسیب های نخاعی هستند از همان کودکی به اطفال مشارکت و تلفیق این گروه را آموخت. به راستی آیا مدارس ما برای پذیرش دانش آموز نخاعی که گاه از ضریب هوشی بسیار بالایی برخورد است توانایی دارد؟

مشکلاتی از قبیل عدم مناسب سازی مدرسه و مشکلات سایر دانش آموزان با معلول و یا حتی اعتراض بعضی والدین بر این مسئله برای پذیرش این دانش آموزان مشکلاتی ایجاد می نماید.

اما اگر قبول نماییم که معلول نیز همچون همه ما یک شهروند محسوب می شود و نیاز به فرصت های برابر دارد، دیگر دید ما به این فرد یک دید ناتوان انگاری نبوده و توانایی های فرد را در نظر می گیریم و به عبارتی نیمه پر لیوان را مشاهده می کنیم. خوب است که در نظر بگیریم هر فردی یکسری ناتوانایی ها دارد و مشکل در عملکرد اعضا تنها ناتوانی در انسان ها محسوب نمی شود.


موانع محیطی: موانعی که در شهرسازی و ساختمان ها و سیستم حمل و نقل شهری دیده می شود، گاه افراد بدون نقص جسمی را نیز با مشکل مواجه می نماید. با وجود قوانین مختلف در زمینه شهرسازی و توسعه متاسفانه باز هم در ساختارهای جدید اشکالات فاحشی دیده می شود. از جمله می توان به مشکلات مترو و سیستم اتوبوسرانی تهران اشاره نمود که البته اخیرا با نصب آسانسورهایی در ایستگاه ها سعی شده که مشکل رفع شود.البته گاه این اسانسورها نیز استاندارد لازم را در ابعاد و یا ارتفاع دکمه های آن نداشته و خود مشکل دیگری است.

حتی این مشکلات محیطی در معابر عمومی نیز کاملا قابل مشاهده است. استفاده از سطوح شیب دار نیز از مواردی است که جهت رفاه حال این افراد در نظر گرفته می شود. اما استاندارد نبودن این سطوح و شیب بالای آنها و گاه پیچ های تند سبب می شود که این سطوح بی استفاده بمانند.

خوبست که مهندسین ناظر این معابر و ساختمان ها یک روز سوار بر ویلچر تردد نموده و به مشکلات مهندسی خود پی ببرند. البته گاه این مشکلات بدون استفاده از ویلچر و یا عصا نیز نمود پیدا می کند! حال باید اندیشید در این شرایط عدم توانایی تردد معلول و رفتن به سر کار ناشی از معلولیت و نقص در وی است یا موانع محیطی؟ استفاده از خودروهای شخصی معلولین نخاعی نیز از شیوه هایی است که برای تسهیل تردد شهری انان استفاده می شود. اما آیا خودروهای ما قابلیت ایجاد تغییرات لازم برای رانندگی این افراد را دارد؟ هزینه این تغییرات چه میزان است؟ گاه عدم ساخت استاندارد ابزارها مسئله ساز است. مثلا عدم تناسب وضعیت میز فرد معلول با ویلچر وی کارایی او را کم می کند. گاه تغییرات ساده بسیار کمک کننده اند.


آیا این بالا بر می تواند در ساختمان های قدیمی که امکان ساخت آسانسور نمی باشد، کمک کننده باشد؟


به این ترتیب نتیجه می گیریم که برای تربیت یک معلول فعال و پویا به برنامه ریزی همه جانبه و تیمی اقشار مختلف جامعه و سازمان های گوناگون به همراه همفکری خود معلولین نیازمندیم.

خوب است در برنامه ریزی های شهری و فرهنگی بیشتر از گروه های توانبخشی و مشاوره آنها استفاده گردد تا به این ترتیب جایگاه واقعی معلول و توانایی هایش آشکار شود.


به امید جامعه ای پویا برای همه گروه ها

منابع

۱ میرخانی م. اصول توانبخشی.تهران: انتشارات دانشگاه علوم بهزیستی

۲- Falvo D. Medical and psychosocial aspects of chronic and illness and disability.Jones Publisher2007.

۳ Martz E, Livneh H. Coping with chronic illness and disability.USA: Springer Publisher2007.

منبع : مقاله ” معلولیت و نگرش چامعه”تهیه کننده : هما ناصح- انتشار در دومین کنفرانس اینترنتی با عنوان آموزش جامعه در خصوص توانمندی ها و مشکلات افراد دچار آسیب نخاعی