۰۲۱ - ۸۸۰۰۱۳۶۱ کمک‌های مردمی

نقش نویسندگان و هنرمندان در جهت توسعه فرهنگ جامعه به منظور پذیرش و حمایت از افراد آسیب نخاعی

نقش نویسندگان و هنرمندان در جهت توسعه فرهنگ جامعه به منظور پذیرش و حمایت از افراد آسیب نخاعی

مولفان: مارال حسن شاهی ، دکتر محمدحسین حیدری ، الهه امینی

دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی

چکیده

افراد آسیب دیده ی ضایعات نخاعی به دلیل شرایط خاص روحی و جسمی ،به حمایت های مادی ومعنوی اطرافیان خود نیازمندند. برطرف نمودن این نیاز ها با برنامه ریزی در راستای شناخت وضعیت این افراد امکان پذیر می باشد.اقشار مختلف جامعه نقش های متفاوتی را در این حمایت ایفا می کنند که نقش قشر هنرمند بسیار پررنگ است. تاریخ هنر دلایل زیادی را برای تعامل موفق هنرمندان و جامعه بیان می نماید که می توان به افراد نخاعی بسط داده و راهکارهایی را جهت بهبود وضعیت ایشان در جامعه ارائه داد.

مقدمه

آسیب های مکانیکی به نخاع منجر به ناتوانی در اعضای حرکتی و به خصوص اندام تحتانی انسان می گردد که به دنبال آن فرد آسیب های روحی و جسمی عموما شدیدی را متحمل می شود.در کل بهداشت، سلامت، بیماری و درمان اجزای جداناشدنی از زندگی بشر محسوب می‌شوند که همواره نقش مهمی را در ابعاد مختلف فرهنگی و غیرفرهنگی ایفا کرده‌اند. هر جامعه انسانی یک ساختار بهداشتی و نظام پزشکی با چهارچوب‌های اعتقادی ویژه خود دارد که در آن هر یک از اعضا براساس نگرش‌های تعریف شده منبعث از فرهنگ مادی و معنوی محیط خود به بیماری‌، پیدایش آن، درمان و پیشگیری از آن می‌نگرد و برنامه‌ریزی بهداشتی برای دستیابی به سلامت روحی و جسمی براساس همین چهارچوب‌ها تدوین شده و پیش می‌رود.چالش های خانواده ،  بهداشت و درمان با کیفیت زندگی افراد آسیب نخاعی نمونه ی محسوسی از این تعامل می باشد.

دوگانه سلامتی / بیماری بیش از هر چیز در چارچوبی بیولوژیک در قالب یک موقعیت «هنجارمند» یا «سالم» به مثابه موقعیتی قابل استناد با عنوان «تعادل کالبدی» یا نبود عنصر«آسیب» مطرح می شود.

بیماری در اینجا خواسته یا ناخواسته خروج از «هنجار» تعریف می شود که واکنش مجازات کننده جامعه در برابر آن ، اخراج موقت یا دائم فرد خاطی از نظام اجتماعی است.بیماری یک برساخته فرهنگی نیز هست. برای آنکه فردی خود را «بیمار» یا «سالم» قلمداد کند، یا اطرافیان و جامعه ای که در آن زندگی می کنند او را چنین بپندارند، مجموعه ای از شرایط فرهنگی – اجتماعی مورد نیاز است. برای آنکه سخن خود را با مثال هایی همراه کنیم که رابطه فرهنگ و بیماری یا سلامت را بهتر نشان دهد می توانیم به دو نوع بیماری اشاره کنیم: نخست بیماری های موسوم به «سبک» در نظام های فرهنگی (برای نمونه «سرما خوردگی» ) عموما بیماری هایی تلقی می شوند که در شدت و عمقی بسیار اندک از شرایط «سلامت» فاصله بگیرند و نیازمند دخالت کنشگری «بیرونی» یعنی کنشگری خارج از حلقه های اولیه اجتماعی فرد بیمار ( خانواده ، دوستان) یعنی پزشک و نظام پزشکی، به نظر نرسند. همچنین فرد ممکن است اصولا تغییر چندانی در روند «عادی» زندگی خود ایجاد نکند ، مثلا به رفتن به کار ادامه دهد. در این حالت «بیماری» صرفا نوعی خروج «عادی» و بسیار «بی خطر » از نظام اجتماعی تلقی شده و به نظر می رسد که این نظام را به هیچ عنوان تهدید نکند و یا بسیار کم تهدید کند یعنی خطر ایجاد «اختلال» را در آن به وجود بیاورد. برعکس یک بیماری «سخت» درست در نقطه معکوس پیوستار تهدید نظام فرهنگی – اجتماعی قرار می گیرد و در قالب هایی عموما نمادین و بسیار موثر، حساسیت های نظام فرهنگی را بر می انگیزد و این نظام را وادار به واکنش می کند.ناتوانان جسمی مستقیما در هیچ کدام از این طبقات قرار نمی گیرند اما چه بسا آثار مخرب روانی ِ بی توجهی های اطرافیان و جامعه بیشتر از واکنش به بیماری های سخت باشد.

بعد از آسیب نخاعی مقداری از قدرت حرکتی و حسی بیمار برگشت می نماید. این مقدار تحت اثر عوامل مختلفی بوده و در بیماران مختلف با یکدیگر متفاوت است ولی تا حدودی قابل پیش بینی است و بیشتر در طی شش ماه اول پس از آسیب دیده می شود.گاهی حتی سالها بعد نیز بهبود دیده می شود.

عدم بازگشت قدرت حسی حرکتی نه تنها به شخص بیمار، بلکه به اطرافیان و جامعه مربوطه نیز ارتباط تنگاتنگی دارد.قربانیان ضایعات نخاعی معمولا به شکل کاملا ناگهانی از جایگاه خود در جامعه دور شده و داروهای مصرفی شان آثار روانی خاصی بر ایشان می گذارد؛ بنابراین درست در هنگامی که بسیار آسیب پذیر تر از سایر بیماران ِ طرد شده از اجتماع می باشند،به توجهات اطرافیان نیز بیشتر نیاز دارند. با این حال متاسفانه روزانه واکنش مجازات گرایانه ی جامعه در مقابل بسیاری از ناتوانان جسمی به شکلی کاملا محسوس قابل مشاهده می باشد  که منجر به کناره نشینی هرچه بیشتر ِ بیماران نخاعی از جریان زندگی روزمره و افسردگی معلولین گردیده است.

افسردگی عملکرد جسمی مختصر باقیمانده ی افراد را به شکلی منفی گرایانه تحت الشعاع قرار داده و به نقل از موسسه ی مجروحین فلج آمریکا، بزرگترین عامل خطرزای خودکشی است.مهمترین عامل در پیشگیری از خودکشی حمایت از افسردگی در مراحل اولیه و درمان آن در اسرع وقت است. افکار عمومی مردم باید بفهمند که با طرد ناخواسته ی چنین افرادی،در بعضی موارد حتی فرصت زندگی را از ایشان می گیرند.

دریافتیم که می بایست بر افکار عمومی نسبت به افراد آسیب نخاعی اثرگذار واقع شویم؛ اما چگونه؟ با مطالعه تاریخ و سایر علوم انسانی به دنبال کشف راهی در جهت اصلاح افکار عموم مردم می رویم.

انسان شناسی پزشکی نشان می دهد که پزشکانی که در زمان جنگ جهانی دوم پروژه های بهداشتی را برنامه ریزی و هدایت می کردند، تا قبل از گنجاندن پیامشان در رسم و رسومات فولکلوریک،تقریبا به سرعت با شکست مواجه می شدند.با توجه به این موارد می توان دریافت که نفوذ به فرهنگ و چهارچوب های اعتقادی یک جامعه ،به دلیل فطری بودن حس زیبایی شناسی در انسان، بستگی زیادی به هنر آن جامعه دارد.

هنر و ادبیات مثل مذهب، افاده مرام می کند و هر اثر ادبی که از این نتیجه تهی باشد ناقص است. از آنجا که در بینش توحیدی همه خداپرستان هیچ حرکت و فعل و انفعالی در انسان بیهوده نباید باشد و بدون هدف و آرمان بزرگی انجام نمی پذیرد، طبیعی است که پرداختن به کار ادبیات و هنر که خوراک فکری جامعه بشری را تامین می کند بدون داشتن اهداف والایی از سوی ابداع کننده آن اثر ادبی و همچنین بدون حضور روح و پیامی بلیغ در متن آن اثر برای انسان ها مفید فایده و قابل پذیرش نخواهد بود.من باب مثال نگاه کنیم به مبحث بلاغه که – یکی از اصول کلی حاکم و سیال در آفرینش هر اثر ادبی است و مورد قبول و توجه همه نقادان ادب – در تعریف ائمه و پیشوایان چگونه بیان شده است.

امام صادق(ع):
“لیست البلاغه بحده اللسان ولاکثره الهذیان ولکنها اصابه المعنی و قصد الحجه”

امام صادق (ع) می فرماید:
بلاغت نه به تندی گفتار است و نه به زیاده گویی در کلام (وراجی)، بلکه بلاغت رساندن معنی و ارائه دلیل و حجت است.

امام علی (ع):
“آیه البلاغه قلب عقول و لسان القائل”
نشانه بلاغت و مشخص بلیغ دو چیز است اول دلی آکنده از خرد و هوشیاری. عنایت کنید که امام دل هوشیار و خردمند را معرفی می کند. دوم زبانی توانا برای گفتار، اینجا رابطه ادبیات با عقل مشخص می شود که ادبیات الهام قلبی است.

متفکران اکثر مکاتب هنری، طرفدار جدی هدف داری ادبیات و حضور روح ابلاغ کننده پیام در متن ادبیات می باشند. و تجربه تاریخی هم گواه بر این است که تبلیغ هر ایدئولوژی و مکتبی با ادبیات موفقیت چشم گیری داشته است ، به طوری که در مباحث نقش ادبیات و نهضت های اجتماعی و یا رابطه این دو، همه صاحب نظران به رابطه متقابلند و تأکید کرده اند و نقش ادبیات و هنر را به عنوان یک محور برای حرکت های اجتماعی مورد توجه قرار داده اند.

چگونگی ابلاغ، خود از اهمیت زیادی برخوردار است. کسی که ابلاغ می کند باید بتواند بهترین راه را برای انتقال افکار خود انتخاب کند.در ادامه به برخی از روش های پذیرش و حمایت بهتر افراد نخاعی می پردازیم.

– ارائه آثار هنری با محوریت افراد نخاعی:
افراد نخاعی می توانند در متن کار و موضوعیت اثر قرار بگیرند و مخاطب را آگاه کنند.

– جشنواره های هنری با محوریت افراد نخاعی:
سالانه در ایران و بسیاری کشورهای جهان جشنواره های هنری بسیاری با محوریت های متفاوت و در رشته های متنوع برگزار می گردند.حمایت از افراد آسیب نخاعی خود می تواند محوریت چنین جشنواره هایی در سطوح ملی و حتی بین المللی قرار بگیرد.

– جشنواره های هنری با شرکت افراد نخاعی به عنوان میهمان:
این گونه جشنواره ها علاوه بر جنبه تبلیغاتی ، خود باوری و انگیزه را برای افراد آسیب دیده به ارمغان می آورد.

– تسهیل حضور افراد نخاعی در محافل هنری:
با اختصاص بودجه های مالی و زمان های ویژه ای جهت استفاده این افراد از برنامه های متنوع هنری تحولاتی در وضع روحی و به دنبال آن جسمی رخ خواهد داد.

– کشف و استفاده از استعداد افراد نخاعی:
– در افراد نخاعی، ارسال پیام از مغز به اندامهایی مانند پاها، دستها و گاهی اوقات عضلات تنفسی دچار اختلال می شود. بنابراین افراد نخاعی در زمینه فکر و خلاقیت همچون سایرین ، گاه استعداد وتوانمندی هایی جهت همکاری با گروه های هنری را صاحبند که باید شناسایی و استفاده و توسط قشر هنرمند و رسانه های سمعی بصری به جامعه عرضه شوند.

– حضور هنرمندان و نویسندگان در برنامه های بیماران نخاعی:
هنرمندان همواره مخاطبان ثابتی را در جامعه به خود اختصاص می دهند که تاثیر بسیار بالایی از این قشر می پذیرند.می توان این خاصیت را به شکلی خلاقانه در جهت مثبت به کار گرفت.

– بازدید از مراکز توانبخشی:
این حرکت می تواند الگویی برای عامه ی افراد جامعه و اصلاح افکارشان شود.

– رسانه های سلامت:
علاوه بر رسانه های رایج گذشته مثل روزنامه، مجله، رادیو و تلوزیون، ابزارهای حاصل از فناوری نوین، شیوه های پدید آوردن و نشر بسیاری از آثار علمی، فرهنگی را دگرگون ساخته است.

بدین ترتیب امروزه نه تنها رسانه های جدیدی همچون رسانه های اینترنتی و بسته های نرم افزاری رسانه ای از فراگیر ترین و مؤثر ترین ابزار نشر محتوا، اطلاع رسانی و اطلاع یابی به شمار می آیند، بلکه با فراگیر شدن پدیده های نوظهوری چون پیامک، گفتگوی برخط (CHAT)، اجتماعات مجازی برخط و بازی ها و سرگرمی های دیجیتال، وسعت و عمق اثر ابزارهای ارتباطی و اطلاعاتی بر شئون مختلف زندگی بشر صد چندان شده است.افراد نخاعی با به کارگیری رسانه ها و مخصوصا رسانه های فراگیر ذکر شده می توانند ارتباط موفقی را با جامعه برقرار نمایند.

هنر سرشار از پیام های گفته و ناگفته است و اعجاز آن بر هیچکس پوشیده نیست.با ترکیب آن با علم انسان دوستانه ی طب نه تنها به افراد نخاعی بلکه به کمال انسانی خود کمک کرده ایم.

منابع
– زمینه های مطالعاتی خاص انسان شناسی: انسان شناسی پزشکی | چارلز میلر لسلی ترجمه ی زهره دودانگه
– متین، پیمان، ۱۳۸۹، انسان شناسی در پزشکی، آشنایی با انسان شناسی پزشکی، تهران: سفیر اردهال، ۳۹۷ صفحه
– رابطه فرهنگ با بیماری و سلامت جسمانی چیست | ناصر فکوه
– مقاله : رسالت هنر و ادبیات ، علی شیخ پور قاسم نیا
– افسردگی در بیماران با آسیب نخاعی،نویسنده:موسسه مجروحین فلج آمریکا،گردآوری و ترجمه:دکتر رضا امینی
– مصاحبه با دکتر استفان برنز ( Dr. stephen Burns ) در مورد موضوع آپنه و آسیب های نخاعی – http://www.isaarsci.ir

****
منبع : مقاله “نقش نویسندگان و هنرمندان در جهت توسعه فرهنگ جامعه به منظور پذیرش و حمایت از افراد آسیب نخاعی ” –

مولفان: مارال حسن شاهی ، دکتر محمدحسین حیدری ، الهه امینی- دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی-انتشار در   دومین

کنفرانس اینترنتی  با عنوان  آموزش جامعه در خصوص توانمندی ها و مشکلات افراد دچار آسیب نخاعی