۰۲۱ - ۸۸۰۰۱۳۶۱ کمک‌های مردمی

گفت و گو با جانباز محمود افسرده حال

اینجانب محمود افسرده حال جانباز۷۰% دفاع مقدس در سال ۱۳۴۲ در جناح به دنیا آمدم . دوران دبستان و راهنمایی را در جناح به پایان رساندم. در اوایل جنگ تحمیلی وبا رسیدن به سن ۱۸ سالگی با وجود اینکه شرایط معافی کفالت داشتم و پدرم ۶۰سال داشت و رئیس حوزه هم گفت نامه بگیر و پدر و مادرت را ببر لنگه که معاف می شوی اما من اصرار داشتم که بروم و با علاقه ای که به سربازی و جنگ داشتم خودم را با اتفاق دوستانم به حوزه نظام وظیفه معرفی کردم و به سیرجان اعزام شدیم و ۳ ماه آموزش تکاوری نیروی دریایی ارتش را در سیرجان به پایان رساندم و به بوشهر اعزام شدیم . از آنجا برای ماموریت به خط مقدم جبهه جاده آبادان خرمشهر منتقل شدم .

در آنجا دشمن عملیات شدید هوایی و دریایی بر روی نیروهای ما و کشتی های تجاری ایران و بنادر انجام می داد . ما با ناوچه از کشتیها و بنادر محافظت می کردیم. واقعاً دوران دفاع مقدس ایام از خود گذشتگی و ایثار و مقاومت بود . یادم هست شبها در کمپ های کنار اروند رود که می خواستیم استراحت کنیم برق نداشت وپشه های کنار شط و رودخانه آنقدر ما را اذیت می کردند که اصلاً خوابمان نمی برد.

یادش بخیر در آن شرایط آنقدر با دوستان و همرزمان صمیمی بودیم که اصلاً بین فرمانده و سرباز و درجه دار نمی شد تشخیص داد و هیچ فرقی با هم نداشتند همه مشغول ادای دین بودند. یکی از خاطرات بیاد ماندنی ام از آن دوران نورانی این است که دشمن بعثی تکِ شدیدی زد و یکی از سربازان مجروح شد . آب رودخانه داشت آن را با خود می برد که یکی از درجه داران دلیرمان با از خود گذشتگی و ایثار تمام در زیر آن آتش سنگین دشمن ، خود را به آب انداخت که آن سرباز مجروح را نجات دهد که خود نیز مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید روحش شاد . واقعا در جبهه ی جنگ خداوند یار ویاور و حافظ رزمندگان بود .

یادم هست در یک عملیات شناسایی که به عمق خاک دشمن نفوذ کرده بودیم به منطقه ای رسیدیم که نزدیک مقر اصلی پایگاه دشمن بود و حدود۱۵نفرازبعثی ها مشغول شنا کردن و ماهی گرفتن در شط بودند که ما در یک عملیات غافلگیرانه آنها را به هلاکت رسانده و در آن زمان عراقیها متوجه حضور ما شده بودند پاتک شدیدی برروی نیروهای ما انجام دادند و با توجه به اشرافیتی که بر آن منطقه داشتند تمام آن نقاط را با شدیدترین عملیات خمپاره ای و انواع آر پی جی و انواع توپ وتانک زیر آتش گرفتند ولی حتی یک نفر هم از نیروهای ما به لطف خدا مجروح و شهید نشد.

بنده پس از نزدیک به ۱۵ماه حضور در جبهه های نبرد حق علیه باطل در تاریخ ۱۹/۷/۱۳۶۲ نوزدهم مهر ماه شصت ودو که برای ماموریت تعمیر سیم تلفن قرارگاه که بر اثر اصابت خمپاره قطع شده بود رفته بودم در منطقه تصفیه خانه ی آبادان در کنار شط و در قبل از عملیات محرم بر اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحیه کمر و نخاع و سینه مجروح شدم و از آنجا به اهواز منتقل شدم و یک روز بعد به همراه تعداد دیگری مجروح به مشهد مقدس اعزام شدیم و یک ماه در مشهد بودم و بعد از چندین عمل جراحی به شیراز منتقل شدم .و از آن تاریخ تا حالا که مدت۲۸سال می گذرد ساکن شیراز هستم. البته در طول این دوران ۲۸ سال رنجها و دردهای زیادی متحمل شده ام ولی چون ، این کار به خاطر هدف مقدسی همچون دفاع از میهن اسلامی و رضایت خداوند بوده است هیچوقت احساس یاس و دل سردی نکرده ام و همیشه در صحنه های مختلف فعالیت داشته ام.

به عنوان مثال در نقاشی تابلوهای زیادی کشیده ام که در نمایشگاههایی به معرض دید عموم گذاشته شده است در خوشنویسی و نقش برروی آینه هم کارهای خوبی داشته ام وافتخاراتی برای کشورم و شهرم آفریده ام.

بیش از ۵۰ مدال کشوری در رشته های تنیس روی میز برای کلاس ۳پاراپلژی بوده ام .

در سال ۱۳۶۹به خاطر اینکه از نفرات برتر تنیس روی میز بوده ام به کشور هلند برای بازی های جهانی پاراالمپیک تنیس روی میز اعزام شده ام.

و اما حرف آخر:

در پایان از همه ی جوانان شهرم می خواهم که دست از تلاش و کوشش بر ندارند و با طی کردن مدارج عالی دانش و فرهنگ ، برای شهر و کشور اسلامی خود افتخار بیافرینند ودر زندگی هیچ وقت نا امید از رحمت خداوند نشوند. در آخر لازم است قدرانی بکنم از پدر عزیزم که در دوران پررنج ۸سال اول مجروحتیم یک لحظه هم مرا تنها نگذاشت و همچون پرستاری ایثارگر شبانه روز بر بالین من حاضر بود و به من روحیه می داد واز من پرستاری می کرد. همچنین از همسر فداکارم که همچون پروانه ای شبانه روز به دور من می گردد و تمام دردها و رنج های مرا به جان می خرد تشکری ویژه می کنم. و توفیق و سربلندی برای همه دوستان وهمشهریانم آرزومندم.
با تشکر از برادر بزرگوارشان محمد سعید افسرده حال که در تهیه گزارش ما را یاری نمودند .

منبع : گفت و گو  ” گفت و گو با جانباز محمود افسرده حال ” -نشریه عصر اوز -برگرفته از http://faryalamina.blogfa.com/