۰۲۱ - ۸۸۰۰۱۳۶۱ کمک‌های مردمی

پاسخ به ده سئوال مربوط به آسیب نخاعی


پاسخ به ده سئوالی که همیشه از دکتر وایزریانگ( wiseryoung ) در باره درمان آسیب های نخاعی وعوارض آن پرسیده می شوند.


سالها است که هر چند روز یکبار سوالاتی بصورت تکراری مطرح می شوند. اگر اجازه می دهید یک بررسی برروی این سئوالات و پاسخ به آنها داشته باشیم. لطفا” در مورد موضوعاتی که در حوزه درمان آسیب های نخاعی و مراقبت های مربوط به آنها سئوال می شوند ،توضیح دهید.


۱٫ آیا درمانی برای آسیب های نخاعی وجود خواهد داشت؟


• پاسخ به این سئوال به تعریفی که افراد از درمان دارند، بستگی دارد. اگر درمان به معنای “ریشه کنی آسیب نخاعی” است، فکر می کنم بعید بنظر می رسد که در دوره زندگی من امکان پذیرباشد. اگر درمان به مفهوم “برگشت فعالیت اندامهای افراد نخاعی به حالت اولیه قبل از آسیب و وضعیت طبیعی آنها” باشد، فکر می کنم این مسئله نیز بعید است. همانطور که شاید ما درمانهائی نداریم که بتوانیم بطور کامل پیری را برگشت دهیم. از سوی دیگر، من اعتقاد دارم که درمانهای موثری وجود خواهند داشت که قادرخواهندبود،برخی از فعالیت اندامهای افراد نخاعی را از جمله احساس درد و حس، فعالیت مثانه و روده، نعوظ و انزال، حتی کنترلهای حرکتی مانند راه رفتن در مسیرهای طولانی را برگردانند. چند سال پیش، من سعی کردم با این پیشنهاد به مشکل تعریف ” درمان ” بپردازم که “اگر فرد خبره ای بعد از درمان بیمار نتواند بگوید که او ضایعه نخاعی داشته است، می توانیم بگوئیم که او درمان شده است”.البته این مسئله لزوما” به این مفهوم نیست که فرد نخاعی بطور کامل به سطح قبل از آسیب خود برمی گردد و یا تمامی فعالیت های او طبیعی می شوند.


۲- بطورکلی درمان آسیبهای نخاعی چه وقت امکان پذیر خواهد بود؟


• برخی از اقدامات درمانی هستند که از مدتهاست، در بعضی از افراد، فعالیت اندامها را برگشت می دهند. چیزهائی وجود دارند که من آنها را جزو “اولین اقدامات درمانی” می نامم ازجمله آموزش حرکت بادستگاه Treadmill وتحمل وزن بدن ،ویا کاهش فشارهایی که برطناب نخاعی وارد می شوند. اما سوابق نشان می دهند که برخی از پیوندهای سلولی نظیر پیوند سلولهای گلیال بویائی (OEG) می توانند ۴ تا ۸ سطح از عملکرد حسی و ۱ تا ۲ سطح از عملکرد حرکتی را ایجاد خواهند کرد. اما هیچ یک از این درمانها نمی توانند به عنوان یک درمان محسوب شوند.ازسوی دیگر دومین سری روشهای ترمیم نیزآغاز شده و تحت تحقیقات کلینیکی قراردارند و بایستی طی چند سال دیگر مورد استفاده قرار گیرند.ازجمله این روشها می توان به پیوندهای مربوط به گلیای مخاط بویائی ، سلولهای شوآن، سلولهای مغز تنه استخوانهای بلند، و حتی سلولهای مغز استخوانهای جنین اشاره کرد. متاسفانه استفاده از سلولهای جنینی ،تحت تاثیر مباحث سیاسی قرار گرفته و کاربرد آن به تاخیر افتاده است. به علاوه، چندین روش درمانی مانند بازدارنده های گیرنده Nogo و آنتی بادیهای Nogo، گلیال های مشتق از فاکتور نوروترومیک،کوندروئیتیناز (chondroitinase) و سایر روشهای درمانی نیز ابداع شده اند که طی یک یا دو سال آینده می توانند در آزمایشات کلینیکی مورد استفاده قرار گیرند. زمان نتیجه گیری ازروشهای درمانی تحت مطالعه به میزان بودجه های تخصیصی جهت آزمایشات کلینیکی بستگی دارد و اگر منابع مالی کافی در دسترس باشند معلوم می شود که برخی از روشهای مذکور موثرند و طی چهار سال آینده می توانند مورد استفاده قرارگیرند.سومین سری روشهای درمانی به آنچه ما آنها را بعنوان درمان در نظر می گیریم نزدیکترند. این روشها ترکیبی از روشهای پیوند سلولی و سایر عواملی هستند که باعث تحریک ترمیم می شوند و طی آن سلولهای مغز استخوان می توانند فاکتورهای رشد را تامین نموده و جایگزین نرونهای حرکتی شوند. بطورکلی ترکیب روشها می تواند بهبودی قابل توجهی را در اکثر افراد ایجاد کند. برای مثال: گزارش شده است که در موشهای صحرائی ترکیب پیوندهای سلولی و استفاده از داروهائی نظیر گلیال های مشتق شده از فاکتور نوروترونیک، کوندروئیتنیاز ABC و CAMP/rolipram بطور قابل توجهی نسبت به درمانهای تکی ترمیم را بهتر ایجاد می کنند. اما اینکه روشهای درمانی مذکور تا چه اندازه در آزمایشات کلینیکی مورد استفاده قرار گیرند، به مقدار بودجه های تخصیصی بستگی دارند. اگر منابع مالی در دسترس باشند، من فکر می کنم که برخی از روشهای ترمیمی بعد از ۸ سال دیگر می توانند بکار برده شوند.


۳- آیا درمانی برای آسیب های نخاعی “مزمن “وجود خواهد داشت؟


• بله. من معتقدم که به دلایل زیر اینطور خواهد بود. اول از همه اینکه، بسیاری از اطلاعاتی که در مورد حیوانات و انسانها وجود دارند نشان می دهند که ترمیم در تعداد نسبتا” کمی از آکسونها می تواند برخی از فعالیت ها نظیر قدم زدن، کارکرد مثانه، و عملکرد جنسی را برگرداند. این مسئله به این دلیل است که طناب نخاعی دارای تعداد زیادی مدارهای عصبی است که جهت انجام و کنترل این فعالیت ها مورد نیاز هستند. احتمالا” جهت بازگرداندن فعالیت های اصلی نظیر قدم زدن در حدود ده درصد از آکسونهای طناب نخاعی مورد نیاز و کافی هستند. دومین موضوع این است که مطالعات انجام شده بر روی حیوانات نشان می دهد آکسونها بعد از آسیب تا یک مدت طولانی به تلاش خود جهت رشد مجدد ادامه می دهند.بنابراین درمانهائی که راهی را برای رشد آکسونها فراهم آورند،یا به عبارت دیگر برخی از عوامل بازدارنده رشد را بی اثر نمایند، و یااینکه رشد آکسونی را تحریک کنند، می توانند فعالیت ها را برگشت دهند. موضوع سوم این است که، با وجود این که هنوز هم مطالعات انجام شده بر روی آسیب های نخاعی مزمن نزد حیوانات خیلی محدود هستند، اما حقیقت این است که بسیاری از افراد سالها بعد از ضایعه با این امید به بهتر کردن بعضی از فعالیتهای خود ادامه می دهند که بالاخره درمانهای مذکور در آسیب های نخاعی مزمن موثر واقع خواهند شد. در هر حال، تاکید می شود که درحال حاضرموانع زیادی برسرراه بهبودی وجود دارند. تحلیل رفتن ماهیچه ها و سایر تغییراتی که در بدن ایجاد می شوند، می توانند در بهبودی محدودیت ایجاد کنند. بعلاوه، مطلبی مصطلح است باعنوان” یاد گرفته که بدون استفاده باشد” که طی آن مدارهای عصبی بعد از دوره های طولانی مدتی که بلااستفاده می مانند، خاموش می شوند واین تمرینات ورزشی و فعالیت های بدنی هستندکه جهت برگشت چنین تغییراتی ضروری خواهند بود.


۴- در حال حاضر چه کاری می توانیم انجام دهم تا جهت درمان آمادگی داشته باشیم؟


• اولین و مهمترین نگرانی افراد مبتلا به آسیب نخاعی باید این باشد که از بدن خود مراقبت نماید و سعی کنند که از تحلیل رفتن عضلات و استخوانهای خود، و سایر تغییراتی که می توانند بهبود فعالیت اندامهای آنان را به تعویق بیاندازند، پیشگیری نمایند. لازم است که افراد نخاعی با یک برنامه منظم به تمرینات بدنی بپردازند تا عضلات و استخوانها را حفظ کرده و از پوست، مثانه و روده خود مراقبت کنند. افراد نخاعی بایستی از هرآنچه که باعث افت غیرقابل برگشت اعصاب محیطی و سایر فعالیت ها می شوند، پرهیز نمایند. از سوی دیگر، خیلی مهم است که فوایدبرخی از اقدامات که می توانند میزان فعالیت و استقلال افراد دارای دستهای ضعیف را افزایش دهند (نظیر جابجائی تاندون) مورد سنجش قرار گیرند. برخی از اقدامات از جمله Mitrovanoff ( مراجعه شود به توضیح مترجم) و تقویت مثانه جهت کاهش اسپاسم های مثانه می توانندباعث شوندکه استقلال افراد بیشتر شود، ولی این امکان هم وجودداردکه به آسانی قابل برگشت نباشند. در نهایت، بر اساس مطالعات زیادی که انجام شده، به احتمال زیاد افرادی که دارای سطح تحصیلات بالاتری هستند بعد از آسیب نخاعی ، کیفیت زندگی و سلامتی آنان نیزبهتر است. واماآنچه اهمیت زیادی دارد این است که افراد نخاعی نبایستی مغز خود را که در مواقع مهمترین قسمت بدن آنان است، نادیده بگیرند.

توضیح مترجم در خصوص Mitrovanoff :

یک روش جراحی است که طی آن لوله ای برای مکش ادرار از مثانه در بدن ایجاد می شود.در این روش از بافت های برخی قسمت های بدن خود فرد از جمله آپاندیس یا قطعه ای از روده استفاده می گردد.بدین ترتیب که یک سمت لوله مذکور درون مثانه و سمت دیگر آن درون استوما( شکاف یا سوراخی است که جهت جمع آوری ادرار یا مدفوع بر روی شکم فرد ایجاد می شود ) و به شکل تونل ساخته می شود .سپس یک سوند از طریق استوما به درون مثانه فرستاده می شود تا ادرار را خارج نماید.


۵- در مورد گرفتگی عضلات، اسپاسمها و دردهای نوروپاتیک چه کار می شود کرد؟


• بسیاری از افرادنخاعی از گرفتگی عضلات ( افزایش انقباض عضلانی)، اسپاسم ها ( حرکات خودبخودی ) ، درد یا احساسات غیر طبیعی ( در قسمتهائی از پائین ضایعه که در آنها حس کاهش یافته و یا وجود ندارد ) رنج می برند. این عوارض به این دلیل ایجاد می شوند که دراثر آسیب نخاعی، ارتباط بین مغز و نخاع آنها ( در ناحیه زیر سطح ضایعه) قطع شده است. امامعمولا” نرونهای نخاعی که ارتباط آنها با مغزقطع شده ، بیش از حد تحریک پذیر می شوند. شاخص ترین علامت تحریک پذیری نرونها،گرفتگی عضلات واسپاسم است. روشهای درمانی وداروهای مختلفی وجود دارند که حالت اسپاسم را کاهش می دهند. اما پر استفاده ترین دارو جهت آن باکلوفن (baclofen )است (این دارو گیرنده های GABA-B را در نخاع تحریک می کند ). در اکثر افراد دوزهای خوراکی باکلوفن به میزان بالاتر از ۱۲۰ میلی گرم در روز حالات اسپاسم را کاهش می دهد. با این وجود، به دلیل اثرات جانبی آن، برخی از افراد نمی توانند که دوزهای بالای دارو را از طریق خوراکی تحمل کنند و بایستی ترکیبی از داروها از جمله (clonidine ) یا ( tizandine ) رامصرف کنند. این داروها گیرنده های alpha-adrenergie را فعال کرده و حالت اسپاسم را بهتر می کنند. بطور کلی، با وجود اینکه داروها می توانندحالت اسپاسم را کاهش دهند، ولی امکان داردبطور مثال ضعف قابل توجهی را هم برای بیمارایجاد کنند.گاهی اوقات مصرف بیش از حد داروهای ضداسپاسم ممکن است قدرت انقباض ماهیچه هارا به اندازه ای کم کنند که باعث تحلیل عضله شوند. بنابراین افراد نخاعی بایستی دوزهای داروهای ضداسپاسم را طوری مصرف کنند که قدرت عضلانی آنان حفظ شود. بطورکلی داروهائی که برروی اسپاسم تاثیرگذارباشند، کم هستند. یکی از این داروها neurontin یا gabapentin است که داروئی ضدصرع بوده و جهت درمان درد هم مورد استفاده قرار می گیرد. درد نوروپاتیک احتمالا” در اثر افزایش تحریک پذیری نرونهای نخاعی که ارتباط آنها جهت انتقال پیامهای حسی قطع شده ،با علائمی به شکل سوزش، سردشدن ( احساس یخ زدن ) یا احساس فشار که معمولا” در نواحی که فاقد حس طبیعی بوده یا شدیدا” کاهش یافته اند، ایجاد می شود. داروی neurontin دردهای نوروپاتیک را در برخی از افراد کاهش می دهد ولی معمولا” بیماران با دارو سازش پیدا می کنند .درنتیجه به مرور زمان دوزهای بالاتری ازدارومورد نیاز خواهدبود. در بعضی از افراد، دوزهای کمی ( ۲۰ میلی گرم در روز ) از داروهای ضدافسردگی ازجمله amitruptyline (Elavil ) می توانند درد یا اسپاسمهای نوروپاتیک را تسکین دهند . در بسیاری از افراد، هیچیک از داروهای خوراکی برای کنترل گرفتگی عضلات، اسپاسمها یا دردهای نوروپاتیک موثر نیستند. به همین جهت در خیلی از افراد که حالات اسپاسم خیلی شدیداست، از پمپی استفاده می شودکه از طریق یک سوند که در بدن کار گذاشته شده باکلوفن را بطور مستقیم به درون نخاع آزاد می کند.گاهی مصرف دوزهای بالای برخی از داروها، از جمله پچ های فنتانیل (fenfanyl patches یا Duragesic ) می توانند کمک مفیدی کنند،ولی استفاده از آنها می توانندباعث وابستگی فردشوند. درهرحال تقریبا” در ۱۵درصد ازافراد مبتلابه آسیبهای نخاعی ،هیچ روشی برای کنترل اسپاسم و دردهای نوروپاتیک وجود ندارد.


۶- چطور می توانم به تمرینات بدنی بپردازم و آیا انجام آن هیچ نفعی برای ما دارد؟


• بطورکلی انجام تمرینات بدنی برای افراد فلج مشکل است. ولی تجهیزاتی وجود دارند که می توانند برای فعالیت عضلات مفیدباشند. اول از همه وسایلی هستند بنام standing frame که اکثر افراد نخاعی می توانندجهت ایستادن های روزانه خود به مدت یک تا دو ساعت از آن استفاده کنند. دومین سری از وسایلی که مورد استفاده قرار می گیرند ،بر مبنای تحریک الکتریکی فعالیت عضله ( FES ) عمل می کنند که طی آن بمنظور تحریک کردن ماهیچه های پا از تمرین پدال زدن دوچرخه نیزاستفاده می شود . ایستادن و حالت قدم زدن در استخرهای شنا نیز سومین روش تمرین است که احتمالا” مقرون به صرفه ترین راه برای افراد جهت انجام حالت ایستادن و گام برداری محسوب می شود. موضوع چهارم، آموزش حرکت همراه با تحمل وزن بدن بااستفاده ازدستگاههای Treadmill است که نشان داده می تواند باعث بهتر شدن فعالیت گام برداری شود. من اعتقاد دارم که افراد باید یک یا دو ماه از سال خودرا به جائی تخصیص دهند که بتوانند، در آنجا به آموزشهای فشرده ضروری بپردازند ،تا بتوانند بقیه سال را از مزایای تمرینات بدنی که یک ساعت در روز یا بیشتر انجام می دهند، بهره مند شوند. اگر چه مطالعات رسمی ناچیزی در این زمینه انجام شده ،ولی خیلی از افراد نخاعی موقعی که بطور مرتب از FES استفاده می کنند افزایش قابل ملاحظه ای در قوای پاهای خود احساس می کنند. همچنین FES عملکرد قلبی عروقی را بهتر کرده می تواند حالت اسپاسم را کاهش دهد.


۷- پوکی استخوان (استئوپروزیس) چیست؟ چه مکانیسم و پیامدهایی دارد و راههای برگشت آن چگونه است؟


• پوکی استخوان عبارت است از کاهش کلسیم استخوان .که بعد از ضایعه نخاعی به خصوص در ناحیه لگن و استخوانهای پاها و در سطح پائین محل ضایعه ایجاد می شود. تاکنون مکانیسم ایجاد آن به خوبی درک نشده، ولی معلوم شده که عدم فعالیت صحیح استخوان و افت جذب کلسیم و سایر تنش های مربوط به آن و همچنین تغییرات هورمونی درایجادآن نقش دارند. بعد از آسیب نخاعی، با گذشت زمان، استخوانها شروع به از دست دادن کلسیم می کنند. این کاهش کلسیم استخوانی در افراد نخاعی ۲ تا ۴ بار بیشتراز افرادی است که بمدت طولانی و بدون ضایعه نخاعی در بستر بوده اند و مشابه کاهش کلسیم مشاهده شده در زنان بعد از دوره یائسگی است. اما این افت استخوانی به نحوی است که حتی با افزایش مصرف کلسیم ازطریق مواد لبنی به طور قابل توجهی برگشت نخواهد کرد. بطور کلی سطح هورمون پاراتیروئید در اولین سال آسیب نخاعی پائین است ولی بعد از آن به مرور افزایش یافته و به سطح طبیعی برمی گردد. افت قابل توجهی در تراکم مواد معدنی استخوان ( بین ۲۵ تا ۳۰ درصد ) طی یکسال ایجاد می شود و ممکن است این افت بعد از ۱۰ سال تا ۵۰ درصد افزایش پیداکند. تراکم استخوان می تواند بعد از چهار ماه در دستهای افراد پاراپلژی بهبود یابد، اما افراد تتراپلژی در دستها خود نیزهمچنان افت تراکم استخوان را خواهند داشت. در افرادی که حالات اسپاسم دیده می شود، ممکن است افت استخوانی کمتر از افرادی باشد که عضلات شل دارند. بطورکلی کاهش میزان کلسیم باعث ضعیف شدن استخوانها می شود. برای مثال در نمونه ای از مجموعه افراد نخاعی ،میزان وقوع شکستگی استخوان حدود پنج سال بعد از آسیب نخاعی ۱۴درصد و بعد از ۱۰ و ۱۵ سال به ترتیب ۲۸درصد و ۳۹ درصد گزارش شده است.همچنین میزان شکستگی ها نزد افرادی که دارای ضایعه نخاعی کامل و پاراپلژی داشتند، ۱۰ بار بیشتر از افرادی بوده که مبتلا به ضایعه ناقص و تتراپلژی بودند. تحمل وزن بدن و پدال زدن همراه با تحریک الکتریکی فعالیت عضلات، وقتی که طی ۶ هفته بعد از ضایعه نخاعی آغاز شود، می تواند استئوپروزیس را برگشت دهد. در هر حال، چنین برنامه هائی در افرادی که مبتلا به آسیب های نخاعی مزمن هستند، تاثیر کمتری خواهندداشت. برخی از مطالعات اولیه اشاره بر این دارند که درمان با pamidronate(bisphosphonates ) و هورمون پاراتیروئید ( Teriparatide ) می تواند پوکی استخوان و میزان شکستگی ها را در آسیب های نخاعی مزمن کاهش و یا پیشگیری نماید.
http://www.emedicine.com/pmr/topic 96.htm


۸- اتونومیک دیس رفلکسی چیست؟ مکانیزم عمل و پیامدهای آن و درمان آن چگونه است؟


• اتونومیک دیس رفلکسی ( AD ) به افزایش فعالیت سیستم عصبی سمپاتیک اطلاق می شود که با علائمی از جمله تعریق فراوان، بروز دانه های پوستی، بالا رفتن فشار خون و اتساع عروق خونی در سطوح بالای محل آسیب تظاهر پیدا می کند. در افرادی که AD شایع است ،در اثر اتساع عروق خونی موجوددر مغز سردرد مشاهده می شود. میزان ضربان قلب کاهش یافته و بینائی ممکن است تار شود. امکان دارد احتقان بینی دیده شود. بطورکلی بین ۴۰ تا ۹۰ درصد افراد نخاعی از AD رنج می برند و در افراد مبتلا به ضایعه نخاعی بالاتر ازسطح T6 شدیدتر است. محرکهای زیادی وجود دارندکه می توانند باعث ایجاد AP شوند،که از جمله می توان به اتساع مثانه، عفونتهای ادراری، دستکاری کردن روده و مثانه، درد، قاعدگی، وضع حمل و زایمان، آمیزش جنسی، تغییرات درجه حرارت، پوشیدن لباسهای تنگ، آفتاب سوختگی و حتی گزش حشرات اشاره نمود. وقتی AD اتفاق می افتد، معمولا” پزشکان برای اطمینان از تخلیه مثانه، آنرا سونداژ می کنند.با استفاده از ژل لیدوکائین بعنوان یک ماده روغنی و چرب کننده، روده را از لحاظ تجمع مدفوع و از طریق دستی بررسی می نمایند و تمامی عواملی که باعث تحریک بدن می شوند را حذف می کنند. روشهای درمانی، شامل استفاده از Nifedipine به عنوان عامل بازدارنده فرار کلسیم ( بصورت کپسول procardia، ۱۰ میلی گرمی) برای کاهش فشار خون یا phenoxybenzamine به عنوان عامل انسدادی گیرنده آلفا آدرنوژیک(بصورت ۵/۲ میلی گرم از طریق خوراکی )و Diazoxide (hyperstatبه میزان ۱تاmg/kg 3) است .برخی پزشکان در شرایط اضطراری از نحوه برخورد با بحران AD افراد نخاعی آشنایی ندارند و به همین دلیل مهم است که این افراد و خانواده آنان ،AD و راههای درمان آن را به خوبی بشناسند.


۹- سیرینگومییلی ( Syringomyellia ) چیست، مکانیزم عمل و پیامدها و درمان آن چگونه است؟


• Syringmyellia به کیست موجود در طناب نخاعی اطلاق می شود که ناشی از بزرگ شدن کانال مرکزی است. کانال مرکزی در شرایط طبیعی بسیار کوچک و حتی روی تصاویر MRI نخاع غیر قابل مشاهده می باشد. در ۱۵ درصد افراد کیست syringomyellia در طناب نخاع ایجاد می شود که شاید در ۵ درصد آنان علائم درد و افت فعالیت به همراه بزرگ شدن کیست دیده شود و از همان اوایل یعنی از یک ماه تا ۴۵ سال بعد از گذشت ضایعه ممکن است ایجاد گردد. درد شایعترین علامتی است که به همراه Syringomyellia گزارش شده است. ازسایر علائم آن می توان به افزایش ضعف، افت حسی،زیاد شدن حالت اسپاسم وافزایش تعریق اشاره کرد. علائم بیماری می توانند با تغییر وضعیت بدن و برخی حرکات ازجمله مانور و السالوا ( Valsalva ) ( که باعث افزایش فشار در ناحیه سینه می شود ) تشدید شوند. همچنین امکان دارد با تغییرات ایجاد شده در واکنشهای مثانه، اتونومیک دیس رفلکسی، ورم یا تغییر شکل بدون درد مفاصل، افزایش اسپاسم، ازبین رفتن قدرت تشخیص حس و درجه حرارت وهمچنین اختلالات تنفسی همراه باشد. این کیستها می توانند از طریق تصاویر MRI مشخص شوند. یک کیست اغلب وقتی تشکیل می شود که شکافی در پرده های مننژ مغزی یا غشاهای عنکبوتی ایجاد شده و باعث انسداد جریان مایعات مغزی نخاعی می گردد. وقتی که نارسایی های پیشرونده ای در سیستم اعصاب ایجاد می شود، اقدامات جراحی توصیه می گردد. از قدیم و بطور سنتی، Syringomyellia با تغییر وضعیت و جهت کیست و بوسیله قراردادن یک سوند بین کیست و فضای Subarachnoid یا حفره ریوی (عمل shunting) قابل درمان بوده است. ولی معمولا”شنت کار گذاشته شده ،طی چند ماه تا چند سال مسدود می شود. بعضی از مطالعاتی که اخیرا” انجام شده نشان می دهند که برداشت بسیار دقیق چسبندگیها وانجام duroplasty ( افزایش دادن بخش dura از طریق پیوند غشاء ) جهت برقراری مجدد جریان مایعات مغزی نخاعی در subarachnoid ها، موثر بوده ودر ۸۰درصد موارد می تواند منجر به حذف کیست شود. مطالعه ای نیز نشان داده که کاشت بافتهای مرده به داخل کیست نیز می تواند باعث از بین رفتن آن گردد.


۱۰- آیا آسیب های نخاعی مانع فعالیت های جنسی می شوند؟


• اکثر افراد نخاعی که دارای ضایعه در سطوح بالاتر از T10 هستند، قادرند که نعوظ انعکاسی حاصل از تحریک را داشته باشند. بعضی از افراد ممکن است که نعوظ های طولانی مدت داشته باشند که پریاپیسم ( priapism ) نامیده می شود. اکثریت مردان، حتی می توانند با افزایش تحریک از جمله با استفاده از روشهای تحریک ارتعاشی،ایجاد انزال کنند. در بسیاری از افرادنیز، ممکن است انزال حالت برگشت پیدا کند. بدین مفهوم که انزال بیشتر از آنکه به بیرون بریزد به داخل مثانه وارد می شود چرا که اسفنکتر خارجی ممکن است باز شود. انزالی که برگشت می کند زیان آور نبوده و باعث عفونتهای ادراری نیز نمی شود. یکی از عوارض جدی آمیزشهای جنسی که هم در مردان و هم در زنان دیده می شود، وقوع اتونومیک دیس رفلکسی ( AD ) در زمان ارگاسم ( اوج لذت جنسی ) ،بهمراه سردرد و یاسایر علائم AD است. این عوارض می توانند بوسیله داروهای کاهنده فشار خون ( که در پاسخ سئوال ۹ قید شده ) درمان شوند. بعلاوه، آمیزش جنسی ممکن است افزایش انقباضات عضلانی و اسپاسم ها را به دنبال داشته باشد. درکسانی که دارای ضایعات پائین تراز T10 هستند، ممکن است آن قسمت از مراکز موجوددرنخاع که مربوط به نعوظ و انزال آنان هستند آسیب ببینند.بطورکلی روشهای زیادی جهت ایجاد نعوظ وجود دارد که از جمله می توان به داروهایی نظیر سیلدنافیل ( Viagra ) ،پمپهای وکیوم، استفاده از حلقه و پروتزهای آلت اشاره نمود. مطالعاتی نیز انجام شده که طی آنهاگزارش شده ،زنانی که دارای آسیب نخاعی کامل هستند ،احتمالا” به واسطه راههای عصبی خارج از نخاع خود می توانند لذت جنسی داشته باشند.

منبع: مترجم «مهندس عباس کاشی » – انتشار: مرکز ضایعات نخاعی جانبازان