۰۲۱ - ۸۸۰۰۱۳۶۱ کمک‌های مردمی

معلول و جامعه

انسان موجودی اجتماعی است یعنی ذاتا تمایل به حضور در جامعه و تعامل با انسانهای دیگر دارد.دراین بین همه کوشش او رسیدن به رشد فردی و اجتماعی و ساختن جامعه ای در حد امکان برتر است.از طرفی میدانیم جامعه ای که رو به سوی پیشرفت دارد باید به حقوق همه افراد خود احترام بگذارد و بستری مناسب برای رشد همه اقشار جامعه فراهم کند.در واقع جامعه ای موفق است که همه افراد خود را توانمند سازد و فرصت برابری به همه اقشار از جمله اقلیت ها را بدهد.یکی از این اقلیت ها معلولین هستند که به عنوان قشری آسیب پذیر به دلیل شرایط خاصشان قادر به برقراری رابطه عادی با محیط نمی باشند و این وظیفه جامعه است که بستری مناسب برای حضور آنها در اجتماع فراهم کند.چه بسا هر یک از آنها توانائیهایی دارند که که اگر فرصتی مناسب یابند قادر به اثبات آن خواهند بود.
متاسفانه شرایط جامعه ما به گونه ای است که فرد معلول در آن با محدودیت ها و محرومیت های بیشماری روبه رو میشود که همه اینها فرصت مشارکت فعال اجتماعی را از آنها میگیرد.مشکلاتی همچون مناسب نبودن سطح خیابانها ، مراکز،  سازمانها ، نبود آموزش کافی،هزینه های بالای درمانی، نبود بیمارستان تخصصی،نداشتن شغل،تامین هزینه های زندگی و … همیشه مانعی بر سر راه زندگی معلولان بوده است که باعث انزوای آن ها در کنج خانه  میشود و احساس تلخ پوچی را برایش به ارمغان می آورد.یک فرد معلول به دلیل مواجهه با آسیب های روحی و جسمی شدید نیازمند برخورد مثبت جامعه میباشد و این وظیفه جامعه است که  حس بودن وتجربه زندگی دوباره را به آنها ببخشد و به او فرصت دهد تا با دستان توانمندش زندگی جدیدی برای خود خلق کند و حس مفید بودن در مسیر پیشرفت و رشد جامعه را در او زنده کند.
در کشور ما البته سالهاست که به بحث در مورد حضور معلول در جامعه  و برابری فرصت ها و رهایی از وابستگی پرداخته میشود اما به دلیل مشکلات و محدودیت ها،هیچگاه این مهم به صورت امر واقعی و زنده ظهور نیافته است و تنها در قالب پرداخت مبلغ ناچیزی به عنوان مستمری ماهیانه رنگ واقعیت به خود گرفته است که این خود اقدامی است در جهت وابسته کردن معلول به جامعه و سلب احساس مسئولیت از او در زندگی شخصی و البته در نگاهی کلی دخالت در امور شخصی زندگی او.ناگفته نماند که در کشور ما زندگی معلولان نسبت به گذشته تحولات رو به رشدی داشته اما در مقایسه با پیشرفت دنیا در زمینه های آموزش و حمایت از معلولان به کندی حرکت میکند. به طور مثال یک فرد معلول ضایعه نخاعی در یک کشور صنعتی و توسعه یافته در ابتدای ضایعه پس از ترخیص از بیمارستان ، مدت  ۶ ماه در مراکز تخصصی ویژه افراد ضایعه نخاعی  تحت مراقبت و آموزش های زیادی قرار میگیرد و بعد از این مدت به عنوان یک انسان مستقل وارد اجتماع میشود و بدون کمترین وابستگی به اطرافیانش زندگی عادی را از سر میگیرد . اما همین فرد در جامعه ما بعد از خروج از بیمارستان روبروی خود انبوهی از مشکلات و محرومیتها را میبیند که زندگی را برایش به طرز وحشتناکی ناراحت کننده میسازد و طبیعی است که دیگر تمایلی به حضور در جامعه پیدا نکند که در واقع ضرر اصلی متوجه جامعه میشود چرا که قسمت مهمی از نیروی انسانی مفید خود را از دست میدهد.

پس این وظیفه اجتماعی مسئولین و ارگانهای ذیربط است که راه را برای پیشرفت و ارتقای معلولین هموار کنند و با حذف نگاه ترحم آمیز در جامعه و فرهنگ سازی تغییر نگرش جامعه نسبت به معلولین و معلولیت ، زمینه حضور موفق معلول را در جامعه فراهم کنند و با گسترش برابری فرصتها توانائیهای این قشر را به مرحله اجرا درآورند.در نهایت ما اگر بخواهیم جامعه ای پویا داشته باشیم باید رنگ سستی و رخوت را از روی همه افراد جامعه بزدائیم و با به کار گرفتن صحیح توانمندیهای همه اقشار جامعه و معلولین که از شهروندان این جامعه هستند ، قدم در راه پیشرفت و سعادت جامعه خود در جهان بگذاریم.

منبع: انجمن معلولین ضایعات نخاعی استان تهران – نویسنده : «مریم کاوه»