۰۲۱ - ۸۸۰۰۱۳۶۱ کمک‌های مردمی

در مورد ارتباطات زناشویی چگونه فکر می کنید ؟

مطابق با اعلام مرکزملی آمارضایعات نخاعی ایالات متحده (NSCISC) سالانه حدود ۱۱۰۰۰ موردجدیدضایعه نخاعی درآن کشوربه وجودمی آیدکه بیش ازنیمی ازآنان (۵/ ۵۱ درصد) در زمان آسیب مجردهستند.زمانی که به مقایسه افراد عادی جامعه ازنظرجنس ونژاد می پردازیم،تحقیقات نشان می دهندکه:

– میزان طلاق درسالهای اولیه بعدازضایعه درمیان کسانی که همزمان با آسیب ازدواج کرده اند،بیشتراست.
– تعدادافرادمجرد(کسانی که هرگزازدواج نکرده یا طلاق گرفته اند)درسالهای اولیه بعداز ضایعه نخاعی بیشتراست.
– بیشتر افرادی که مبتلابه ضایعه نخاعی تا ۱۵ سال بعد از آسیب مجردباقی می مانند.
– درواقع تعدادکمی ازافرادنخاعی مجردازدواج می کنند.

فیل کلبین (Phill Klebine )می گوید:” در مشاوره هائی که به بیماران نخاعی می دهم ،برروی موضوعات زیادی کارمی کنم.نقش اول من درموردبیمارانی که به تازگی آسیب دیده اند، این است که ابتدا آموزش کنترل مسائل روزمره ای ماننددفع ادرارو مدفوع ومراقبت از پوست را تسهیل نمایم .چراکه موضوع کنترل مراقبت های شخصی در اولین قدم برای احیاء زندگی زناشوئی بعدازضایعه نخاعی بسیارحیاتی است .در قدم بعدی ، به عنوان یک مشاورسعی می کنم به کسانی که از تطبیق دادن خود با زندگی بعد از ضایعه نخاعی دچار مشکل هستند ،کمک نمایم . عقاید وتفکرات، احساسات و رفتاربسیاری ازبیماران معمولا” برروی روابط آنان تاثیرمنفی می گذارد”.

مواجه شدن زوجین باضایعه نخاعی

افرادی که درزمان آسیب، ارتباط زناشوئی دارند،اغلب بااین سئوال مواجه می شوندکه آیا آنها قادربه حفظ وادامه زندگی زناشوئی خودخواهندبودیا خیر.درحقیقت تقریبا” غیرممکن است که به موفقیت هرگونه ارتباطی اطمینان داشته باشیم. چراکه بقای ارتباط به عواملی نظیرعلاقه و عدم علاقه شخصی،تمایلات مشترک،ارتباطات و سازگاری درطولانی مدت بستگی دارد.با درنظر گرفتن این که درحدودنیمی ازازدواجها به طلاق ختم می شوند،بدیهی است که ارتباطات زناشوئی برای همه افراداعم ازنخاعی وغیرنخاعی آسان نیست.
گرچه ارتباط مقوله های بسیارزیادی دارد،اما من می خواهم یک سری از صحبتهای مبادله شده بین مشاورین و بیماران راارائه دهم که در واقع مثالهای رایجی ازوضعیت نظرات غیرواقع بینانه اشخاص محسوب می شوند.دراولین مثال درمورد فعالیت جنسی یک مرد ۳۲ ساله که ۱۰ ماه پیش طی تصادف باخودرو مبتلا یه ضایعه T9 شده است،بحث می کنم.


مشاور: آیادرباره فعالیت جنسی صحبت می کنید؟

بیمار: بله! اما من نمی توانم آن را مانندگذشته انجام دهم. فکرمی کنم جزخوابیدن چه کاری می توانم بکنم؟مطمئن هستم که همسرم نیز دوست داردمثل من باشد.

مشاور: بنابراین آیا شما هردو دراین باره صحبت می کنید؟

بیمار: من دوست ندارم درباره آن صحبت کنم. اززمان آسیب من تاکنون ما کاری هم انجام نداده ایم.

مشاور: این موضوع یکی ازنگرانیهای بعدازضایعه نخاعی محسوب می شود.ولی توجه داشته باشید که برقراری ارتباط راحت با همسر موضوع مهمی است .البته این کاربه بردباری و اعتماد دوجانبه نیازدارد.آیا شما قبل ازآسیب نخاعی با همسر تان به راحتی ارتباط برقرارمی کردید؟

بیمار: فکرمی کنم اینطوربود.

مشاور: پس شما می توانیدبااتکاء به ارتباطات مناسب این مسئله را مجددا”حل کنید. همانطورکه گفتید،امکان دارد شمابرای انجام فعالیت جنسی تاحدی محدودیتهای جسمی داشته باشید. ولی به هرحال این موضوع به این مفهوم نیست که فقط بایدآنجا بخوابید و به این معنی نیست که شما وهمسرتان نمی توانیدازهمدیگرلذت ببرید. آیا شما تمایل داریدبا همسرتان صحبت کنیدتا با همکاری هم این مشکل را حل کنید.

بیمار: شاید.

مشاور: خوب ،انجام این موضوع با توجه اینکه آیا کاری بکنیدیانه، بیشتربه شما مربوط می شود. ولی اگرشما به علایق مشترک خودتوجه داشته باشید می توانید باهمکاری همسرتان مشکلات راحل کنید.شما می توانیدچیزهای مثبت و مختلفی که امکان انجام آنها وجوددارد را پیداکرده و فعالیت جنسی خودتان را تنظیم کنید. البته ممکن است درمورد فعالیتهای جنسی براثرمواجه شدن با مشکلات غیرمنتظره نگرانی های زیادی برای شما به وجودآیدکه باعث وقفه درموفقیت شما شوند.به همین دلیل هم ممکن است حل این مشکل نیازبه گذشت زمان داشته باشد.

بیمار: درهرحال مهم نیست.

مشاور: مهم نیست ؟


بیمار: من حتی اگر هم بخواهم نمی توانم فعالیت جنسی درستی داشته باشم.

مشاور: آیا شما می گوئیدکه سعی کرده ایدنعوظ داشته باشید،ولی نتوانسته اید؟

بیمار: اووو….بله .

مشاور: می بینم که برای شما مشکل است که دراین مورد صحبت کنید، ولی این مسئله موضوع خیلی مهمی است. آیا درباره این مشکل مردان نخاعی مطالعه ای داشته اید؟

بیمار: درحقیقت نه، ولی یکسری ازقرصهای موحود در بازار را دیده ام.

مشاور: من اطلاعاتی را جهت مطالعه دراختیارشما قرارخواهم داد.می توانم بگویم که این مسئله مشکل شایعی برای مردان نخاعی است . ولی همانند سایرمشکلات پزشکی،دراین موردهم چیزشرم آوری برای صحبت کردن با پزشک وانتخاب روش درمانی نیست.این احتمال هم وجود داردکه شما با استفاده ازداروها بتوانیدنعوظ مناسبی داشته باشید. در غیراینصورت گزینه های دیگری نیزوجوددارند.

بیمار: خوب دوست دارم که آنها رابشناسم .

بیشترزوجهادرمراحل اولیه بعدازآسیب نخاعی با موانعی مواجه می شوند. برای اکثر افرادبالغ ، زندگی پیش از ضایعه نخاعی یک روال عادی و راحت و مانوس محسوب می شود. معمولا” مردم ازفعالیت جنسی طبیعی دیدگاه خاصی برای خوددارند و عموما” این ارتباط رابراساس عقاید خودشان تعریف می کنند.دراکثرمواردبرنامه های عادی زندگی قبل و بعد از آسیب، دست خوش تغییرات مختلفی می شود. همانندبسیاری از جنبه های زندگی بعدازآسیب نخاعی ، معمولا” دیدگاهها و برنامه های تنظیم شده نیز برحسب نیازبه سازش با زندگی تغییرمی کنند. یک ارتباط سالم ، برپایه برقراری یک ارتباط راحت و یادگیری واقعیات زندگی بعد از ضایعه و تمایل به تطبیق بادیدگاه دیگران دربسیاری ازحوزه ها استوار است.

نشست زوجین برای برقراری ارتباط


بسیاری ازافرادنخاعی دارای یک نگرش منفی ازبدن خودهستند. بطورکلی خودباوری موضوع خیلی مهمی است، چراکه افکارواحساسات همراه با خودباوری به خصوص در زمان نشست زوجین تاثیر بسیار زیادی برروی برقراری ارتباط بین آنها دارد.کسانی که بعدازضایعه نخاعی دارای خودباوری منفی هستند،این طورتصورمی کنندکه احتمالا”درنظردیگران ناخوشایند و بدون جذابیت می باشند.اگرچه هرکسی که به تازگی نخاعی شده، نیازبه زمان دارد تا دررابطه با بدن خوداحساس خوبی پیداکند،اماکسانی که بعدازضایعه به مدت طولانی، نسبت به خودافکار منفی دارنداحتمالا” دربرقراری ارتباط بامشکل مواجه خواهندشد.

دراین قسمت،مثالی ازیک مرد ۲۴ ساله باضایعه C5 آورده شده که در سالهای اولیه آسیب خود با این تصورکه اوفردی بدون جذابیت است درگیر می شود.

بیمار: من به چشم هیچ کسی جذاب نیستم !. هیچکس علاقه ندارد که با من باشد!.هیچکس مرانمی خواهد!.

مشاور: چگونه شدکه شما به این نتایج رسیدید؟

بیمار: نوع زندگی من اینطوراست. من هرگزندیده ام که یک زن تمایل داشته باشدبا افراد ویلچری همراه شود.

مشاور:بنابراین شمافکرمی کنیدکه هیچکسی را پیدا نخواهیدکردکه از شما خوشش بیایدو فقط به خاطراین که روی ویلچرهستید هیچکس نمی خواهدباشماباشد؟

بیمار: کاملا”درست است !. چراآنها بایدبخواهند؟

مشاور: اما به این مطلب توجه داشته باشیدکه هزاران نفرازمردم روی ویلچرمی نشینند.غیراز آنها، بایدبگویم که ۱۰ مرد هستند که دقیقا” همان ضایعه و همان حرکات ،احساسات و چیزهای دیگری مثل شمادارند. درست است؟

بیمار: درست است.

مشاور: می توانید بطورواقع بینانه به من بگوئید که ازآن ۱۰ تا، چندنفر ازدواج کرده اند؟

بیمار: خیلی نیستند.

مشاور: می توانیدیک تعداد منطقی به من بدهید؟

بیمار: می گویم …..خوب! شایدحداکثر ۲ یا ۳ نفر.

مشاور: خوب.من فکرمی کنم که تعداد ۳ نفر به واقعیت نزدیکتر باشد. بنابراین من قبول می کنم که از۱۰ نفر۷ نفر مجردهستند.حالا حدس می زنی چه تعدادی ازآن ۷ نفردارای نامزد هستند.

بیمار: حداکثریک نفر.

مشاور: قبول می کنم . بنابراین بااین حساب ، می گوئیدکه معتقدید حدود ۴۰ درصدازمردانی که مثل شما ازویلچر استفاده می کنند دارای همسر هستند .آیادرست است؟

بیمار: بله.

مشاور: پس اگراین مردان ازدواج کرده اند، بایستی زنان به آنان علاقه داشته باشند.آیا موافق هستید؟

بیمار: ولی زنان زیادی وجود دارندکه اینطورنیستند.

مشاور: ممکن است حق باشماباشد.درنظربعضی اززنان، مردانی که روی ویلچرمی نشینندجذاب نیستند،وازنظربرخی اززنان، مردان ویلچری ازجنبه های دیگری جذاب نیستند.ولی قبل ازاین که ما به جستجوی این جنبه ها بپردازیم ، آیا منطقی است که فرض کنیم مردان دربرقراری ارتباط اعتقاددارند که نزدهمسرخود جذاب بوده اند؟

بیمار: شاید.

مشاور: بنابراین اگرتمام ۱۰ مرددروضعیت کاملا” مشابه ای ازنظرضایعه، حرکات،احساسات وسایرچیزهای مشابه هستند، اختلاف بین شما و مردانی که دارای ارتباط زناشوئی هستندچه چیزی است؟

بیمار: من می فهمم که شما چه می گوئید.

مشاور:من چه چیزی می گویم؟

بیمار: آنها متفاوت فکرمی کنند.

مشاور: دقیقا”.آیا اخیرا” مجذوب کسی شده اید،ولی به خاطراینکه فکر می کنیداوشمارابدلیل ویلچری بودنتان غیرجذاب می پنداردازاودرخواستی نکرده اید؟

بیمار: من حدس می زنم این طورباشد.
مشاور: اگر فکرمی کنیدکه هیچ کس به شماعلاقمندنخواهدشد،بنابراین احتمال دارد خودتان را هم در موقعیتی قرارندهیدکه بتوانید با یک خانم صحبت کنید.بنابراین اگرشما روش تفکرخودراتغییردهید، مطمئنا” شانس بهتری برای ملاقات با دیگران پیدامی کنید؟

بیمار:شاید

اگرشما به جلسه مشاوره خود ادامه دهید،بیماربه نحوه برقراری اولین ارتباط با همسرخودعلاقمندخواهدشد.او خیلی زود تصدیق می کندکه هیچ اختلاف واقعی بین قبل وبعدازآسیب اووجودندارد.افرادی که خودشان رادرموقعیت دیداربا افرادجدیدقرارمی دهند،فرصت بهتری برای یافتن همسرواقعی خودپیدامی کنند.اگر یک شخص ویلچری ازکسی درخواست یک قرار ملاقات کند، پاسخ او “بله” یا “نه” خواهدبود.ازسوی دیگر در صورت منفی بودن پاسخ ،بیمار نیز می پذیردکه دلایل بالقوه زیادی برای ردکردن قراروجوددارد.

درجلسه دیگر،من با یک زن ۲۸ ساله که ۲ سال پیش براثرتصادف ازناحیه C7 ضایعه نخاعی شده بود، دیدارکردم.اما ازآنجائی که او درموردتوانائیهای خودبرای بچه دارشدن ومادربودن مرددبود،توجهی به برقراری ارتباط نیز نداشت.

مشاور: شما می خواهیدبرای زندگی خود چه کاری انجام دهید؟

بیمار : مطمئن نیستم که چه کارمی توانم انجام دهم.

مشاور: بسیارخوب. قبل ازآسیب دیدگی درنظرداشتیدچه کارکنید؟

بیمار:( اوشروع به گریه می کند) چیزی که من تصورمی کنم این است که بچه دیگری داشته باشم.( بعدازیک مکث طولانی) چندسال پیش من باردار بودم ولی بچه ام راازدست دادم.( مکث) حالا فکر نمی کنم که قادر به انجام آن باشم (گریه کردن).

مشاور: (یک مکث طولانی) واقعا” کسی قادرنیست که بتواند به آسانی دردازدست دادن یک بچه رابیان کند.ولی شما می گوئیدکه نمی توانید بچه دیگری داشته باشید. آیا می گوئیدکه به خاطر آسیبی که داریدنمی توانیدفرزندداشته باشید یا اصلا” نباید بچه دارشوید؟

بیمار: چه فرقی می کند؟

مشاور: بعضی اززنان دارای مشکلاتی هستندکه مانع از بارداری طبیعی آنان می شود.اما حتی اگر زنان نتوانندباردارشوند،لزوما” به این معنی نیست که آنها قادربه بچه داشتن هم نیستند. آنان می توانندبچه ای را به فرزندی قبول کنند.ازسوی دیگر بسیاری اززنان نخاعی فکرمی کنندآنها نمی توانندبعدازآسیب خودبچه دارگردند.همچنین خیلی ازآنان هم فکر می کنندکه به خاطرنخاعی بودن نبایدبچه دار شوند.آیا شما دارای سیکل ماهانه هستید؟

بیمار: بله .

مشاور: باوجوداینکه عوارضی هستندکه لازم است قبل و هنگام حاملگی پیشگیری وکنترل شوند، اما احتمالا” شما می توانیدباردارشده ویک زایمان طبیعی داشته باشید.طناب نخاعی درطولانی مدت ، به طور مستقیم برروی فعالیتهای باروری شما تاثیرگذارنیست و این موضوع مهمترین چیز برای بسیاری اززنان نخاعی است .

بیمار: خوب است.(مکث) من دوست دارم که چندتا بچه داشته باشم.

با توجه به اینکه این جلسه به صحبت درمورد احتمال مادرشدن بیمار گردید،اما روال مشاوره ،توجه بیماررا به یک الگو معطوف نمود. او فهمید می تواندتصور کند که نمی تواند کارهائی راانجام دهد.امابعدازاینکه تفکراتش بااین حقایق به چالش کشیده شد، دریافت که می تواندمقوله مادرشدن خود را مدیریت کند.اوفهمیدممکن است که قادربه انجام کارها همانطورکه دقیقا” تصورمی کندنباشد،اما راههائی هم برای کنترل آنها وجوددارند.

نتیجه گیری

حقایق ساده هستند. شما هم جذاب و دوست داشتنی هستید و امکان ملاقات با مردم برای شما هم وجوددارد . شما هم می توانید واردعرصه عشق وازدواج شوید.شما موجودی اجتماعی بوده و تمایل به زندگی زناشوئی دارید.این طبیعی است که بعدازضایعه نخاعی درموردمسائل زندگی زناشوئی دچارشک ونگرانی وشبهه شوید. هر شخص نخاعی نیازبه مشاوره دارد،اما وقتی دیدگاههای غیرواقع بینانه فرد برای برقراری ارتباطات مشکل ایجادکنند،مشاوره می تواندبرای تطبیق او با زندگی بعد از ضایعه نخاعی بسیارسودمندباشد.

منبع: مترجم «مهندس عباس کاشی» – انتشار: مرکز ضایعات نخاعی جانبازان