۰۲۱ - ۸۸۰۰۱۳۶۱ کمک‌های مردمی

از آب درمانی تا قهرمانی

در دوران نوجوانی علاقه زیادی به فعالیتهای ورزشی داشتم . به خصوص از تماشای مسابقات شنا که از تلویزیون پخش می شد ، لذت زیادی می بردم . روزهای تعطیل واوقات فراغتم را همیشه در آب و استخر می گذراندم . شور وانرژی من بی پایان بود . شیرجه زدن را خیلی خیلی دوست داشتم . اما ملق زدن یا به اصطلاح ” پشتک زدن ” برای من دنیای دیگری بود .

بعد ازهر بار پشتک زدن نشاط فوق العاده ای به من دست می داد . توی استخر ، به محض اینکه اینکار رو می کردم ، سوت غریق نجاتها از هر چهار طرف استخر بصدا در می اومد و به من اشاره می کردند که اینکار رو نکنم . البته علامت ” پشتک زدن ممنوع ” هم در اطراف استخر زده بودند . اما آنقدر شیطون بودم که به آنها توجه نمی کردم و تا چشم مراقبین رو دور می دیدم این کار رو می کردم . همیشه تحریک دوستانم مرا وسوسه می کرد و درخواست آنها برای ملق زدن ذوق وشوق بیشتری را در من ایجاد می کرد .

تا اینکه یک روز ، اتفاقی که اصلا” فکرش رو نمی کردم ، افتاد . تا اون موقع شاید بیشتر از ۱۰۰۰ تا پشتک زده بودم و هیچ اتفاقی برای من نیافتاده بود . اما آخرین بار که می خواستم پشتک بزنم ، وقتی با سرعت به سمت استخر دویدم ، ناگهان پایم در لبه ی آن سر خورد و بعد از چرخیدن در هوا ، پشتم به شدت به لبه ی تیز استخر برخورد کرد و توی آب افتادم .چشمهام سیاهی می رفت . متوجه بودم که دوستانم می خندیدند . اما درد خیلی شدیدی در ستون فقراتم حس می کردم . نمی توانستم خودم را روی آب نگه دارم . با سختی فریاد زدم : کمک ! کمک ! ……. تا اینکه نجات غریق ها مرا از استخر بیرون کشیدند . بعد از رسیدن اورژانس و انتقال من به بیمارستان فهمیدم که دو تا از مهره های پشتم از ناحیه کمری شکسته بود ووووو …. نخاعم به شدت آسیب دیده بود .

فقط ۱۸ سالم بود که دچار آسیب نخاعی شدم . چندین ماه طول کشید تا مراحل حاد را گذراندم و بالاخره قبول کردم که از قسمت محل ضایعه به پائین فلج شده ام . از آنجایی که خیلی جوان بودم و قبل از آسیب دیدگی ورزش می کردم ، بدنم خیلی زودتر از آنچه که فکر می کردم ، بهبود پیدا کرد . بعد ازگذراندن این مرحله ، و بهتر شدن وضعیت روحی ام ، اولین کاری که دوست داشتم انجام دهم ، پرداختن به یک رشته ورزشی بود . راستش بعد ازآن حادثه از استخر می ترسیدم و حتی فکر آب را هم نمی کردم . تا اینکه بنا به تجویز متخصصین توانبخشی ملزم به آب درمانی شدم .

بعد از مدتی مزایای آب درمانی را به خوبی حس می کردم . وضعیت حرکت مفاصلم و قدرت عضلات سالم بدنم روزبه روز بهتر می شد . درد و اسپاسمهایم خیلی خیلی بهتر از قبل شد . اما از همه بهتر وضعیت روحی ام بود که هر روز بهتر و بهتر می شد .

اما نقطه عطف زندگی من زمانی بود که فیلمی از مسابقات المپیک شنای معلولین را از تلویزیون دیدم . از آن به بعد بود که در واقع در مسیر واقعی ورزش قرار گرفتم و شنا را بطور جدی شروع کردم .

جوانی ، ورزش کردن قبل از آسیب دیدگی و داشتن انگیزه موجب شدند پیشرفت چشمگیر داشته باشم و به یکی از قهرمانان کشور تبدیل شوم .
وقتی در مسابقات پارا المپیک مدال قهرمانی را به گردنم آویختند و سرود وطنم را نواختند ، اشک شوق از چشمانم سرازیر می شد . بله ! من یک فرد نخاعی بودم که توانستم به این جایگاه پر افتخار برسم و همه را مدیون ورزش قبل و بعدا ز آسیبم می دانستم .

 

منبع : نوشته «افسانه موسوی» – انتشار : مرکز ضایعات نخاعی جانبازان